سومین جلسه از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی مسافر نجات ، نگهبانی مسافر مراد و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه «قضاوت و جهالت»، پنجشنبه ۱۹ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نجات هستم یک مسافر در ابتدا از نگهبان محترم آقای مراد تشکر میکنم و همچنین از مرزبانهای محترم و ایجنت محترم شعبه تشکر میکنم و همچنین از راهنمای محترم خودم آقای آرمین و همچنین جناب آقای بهرامی که این بستر رو برای ما فراهم نمودند تا ما به حال خوش برسیم تشکر و قدردانی میکنم و اما دستور جلسه در مورد قضاوت و جهالت است جناب آقای مهندس در CD قضاوت و جهالت میفرمایند که قضاوت احتیاج به پیش زمینههای بسیاری دارد که از جمله این پیشزمینهها آگاهی است و آموزش و خیلی چیزهای دیگر میخواهد و اما در جهالت نیاز به هیچ پیشزمینهای نیست؛ چون اصلاً جهالت به معنای نادانی است و این احتیاج به پیش زمینه خاصی ندارد، خیلی از چیزهایی که ما میبینیم؛ مانند ترس، ناامیدی، حسرت، طمع و مانند خیلی از این چیزها همهاش در اثر همین جهالت است من هم در اثر همین جهالت بوده که به مصرف مواد مخدر روی آوردهام و به اعتیاد کشیده شدهام و مصرف کننده شدهام؛ اما با آموزشهای کنگره و راهنمایی راهنمایان محترم به رهایی رسیدیم و به حال خوش دست پیدا کردیم و تا حدودی از ضد ارزشها دور شدیم جناب مهندس در یک جای دیگر از این CD میفرمایند که خداوند انسان را از خاک آفریده است و خیلی از عناصری که در خاک وجود دارد در وجود انسان قرار داده شده است مانند روی، آهن، منیزیم، گوگرد، فسفر و خیلی از چیزهای دیگر که در خاک وجود دارند در وجود انسان هم هستند و قرار دارند و خداوند به انسان قدرت اختیار داده است که این اختیار را به سایر موجودات و نباتات و حیوانات نداده است و فقط به انسانها داده است و این اختیار باعث میشود که انسان قضاوت کند ما همیشه در معرض قضاوت قرار داریم هر روز هر ثانیه و هر لحظه در معرض قضاوتکردن هستیم قضاوتکردن از انسان انرژی بسیاری میگیرد؛

چون باید به آن فکر کنی و به دنبال آن بروی که در مورد دیگران تجسس کنی و این واقعاً انرژی زیادی از انسان میگیرد و هیچ سودی که به حال ما ندارد؛ بلکه حال ما را هم بدتر خراب میکند در یک قسمت دیگر از این CDجناب مهندس میفرمایند و از یک شعبدهبازی اسم میبرند که انسان را سر یک دوراهی قرار داده است که یک راه آن به گلستان و یک راه دیگر به کویر و خارستان است قرار داده است اگر به راه گلستان بخواهیم برویم؛ چون راه آسانی است به جهنم میرسیم و اگر از راه کویر و خارستان برویم مسلماً با سختیهایی که میکشیم در این راه در آینده به حال خوب میرسیم و یک مثال هم که در این مورد میزنند آن گلستان که میشود یک شخص میرود مواد میفروشد و یکشبه یا چند شبه به پول فراوانی میرسد؛ ولی شخص دیگر با کار و زحمت فراوان در طولانی مدت و کمکم به مرور زمان به یک ثروتی میرسد و پول جمع میکند که برای خودش و آیندگانش هم میرسد ما میدانیم آن شخصی که یکشبه پول را به دست آورده است عاقبتش چه میشود شخصی که قضاوت میکند باید آگاهی لازم را داشته باشد به عنوان مثال یک قاضی که میخواهد قضاوت کند با اینکه علم قضاوت را فرا گرفته است و درس قضاوت را خوانده است و دانشگاه رفته است این باز هم دادگاه را به چندین جلسه به طول میکشاند تا حقی به ناحق نشود و در مورد آن متهم اشتباهی نکند و مرتکب اشتباه نشود بااینحال بعد از اینکه حکم را هم میدهد باز هم یک دادگاه تجدیدنظر گذاشته شده است و در نهایت هم پیش میآید و همه ما شاید شنیده باشیم که یک قاضی با اینکه حکم را میدهد و تجدیدنظر هم میشود بعضی حکمها هم در اجرای آنها اشتباهی پیش میآید و بعد از مدتی مشخص میشود که بله آن حکم اشتباه بوده که اجرا شده است و این نشان میدهد که قضاوت کار آسانی نیست انشاءالله که همه ما قاضی خوبی برای خودمان باشیم و کاری به دیگران نداشته باشیم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما متشکر و سپاسگزارم.
رهایی مسافر حسین لژیون اول

رهایی مسافر نجمالدین لژیون اول

رهایی مسافر مراد لژیون هشتم

تنظیم: مسافر سپهر لژیون اول
ارسال: مسافر حمیدرضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
188