نهمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قائمشهر، با استادی مرزبان مسافر محمد ، نگهبانی مسافر کمیل و دبیری مسافر ولی اله با دستور جلسه "قضاوت و جهالت " پنجشنبه مورخ 19 تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه، دبیرشان، راهنمای لژیون چهارم و ایجنت محترم آقا مهران تشکر می کنم که این جایگاه را در اختیار من قرار داده اند تا بتوانم خدمت کنم. همچنین رهایی شعبه را به راهنمای محترم آقا محمود و مسافرشان آقا حبیب، همسفرشان و راهنمای همسفرشان تبریک عرض می کنم.
یکی از بهترین روزهای ما در قسمت مرزبانی اعلام مسافران برای رفتن به تهران برای رهایی است. از بهترین روزهاییست است که جزو عمر ما به حساب نمی آید.
این از ثمره یک مجموعه شامل خدمتگزاران، ایجنت محترم، راهنماهای محترم و مرزبانان شعبه است که زحمت میکشند تا یک نفربه رهایی برسد.
دستور جلسه در مورد قضاوت و جهالت است. به چه اندازه ما توانستیم این دستور جلسه رادر زندگی خود کاربردی کنیم. من مسافری که می گویم: از قضاوت ها رهاشدم، من دانا شدم، چقدر توانستم آن را کاربردی کنم. باید کار های خود را درهر جایگاه خدمتی که قرار دارم را قضاوت کنم.
خداوند گواه بر اعمال من است و مشاهده میکند که من این دستورات جلسه را در زندگی خود، برای خانواده خود چگونه کاربردی می کنم. همه ما برادران و خواهرانی هستیم که در این مجموعه برای ارتقا زندگی خودمان آموزش و انرژی می گیریم. همسفرهایی وجود دارند که مسافرشان چندین بار گریز زده است ولی همچنان در کنگره حضور دارند. به عنوان یک مسافر ومرزبان شرمنده می شوم که این همسفران به چه اندازه هوای مسافر خودشان را دارند؛ و می گویم خدایا این ها چه شخصیت هایی هستند که تلاش می کنند مسافرشان به جایگاه اصلی خودشان که همان رهایی برسد.
باید ببینم چقدر اعمال و رفتار من با گفتار من یکی است. وقتی گفتار من با کردار من یکی نباشد به درد نمیخورد. به قول استاد این فقط کفش پاره کردن و دور خود چرخیدن است و هیچ اهمیتی ندارد.
امیدوارم که مسافران قدر همسفران خودشان، قدراین جایگاه و آموزشهای نابی که جناب مهندس میدهند را بدانند. حضور مهمان های عزیز به این شعبه را خیلی تبریک می گویم. به مرزبان های جدید هم تبریک می گویم. انشالله مرزبانان خوبی انتخاب شوند که مطمئنا بعد از ما خیلی قویتر عمل میکنند.
.jpg)
به اعتقاد من ما در این دنیا یک کار خیری انجام داده ایم که خداوند مسیرکنگره را برای ما فراهم کرده است. خداوند میفرماید به هر سمتی که بروید مسیر را برای شما باز می کنم. خداوند مسیر خوب را برای ما باز کرده، ما باید در این مسیر موفق باشیم و خود را ارتقا بدهیم، تشنه ی آموزش و تشنه ی یادگیری باشیم.
چهارده ماه ما مرزبانان در این شعبه خدمت کردیم. مرزبانان محترم، آقا بهمن، آقا مصطفی، حسین آقا و آقا امیرحسین که کم سن سال ترین عضو در مرزبانی بودند که واقعا خیلی تاثیر گذار بودند و از ایشان آموزش گرفتیم. در کنار هم یک گروه بسیار خوب بودیم و با حس خوب همدیگر را حمایت میکردیم. بدون هیچ مشکلی چهارده ماه آموزش گرفتیم. از تمامی مسافران و همسفران درخواست حلالیت داریم اگر بد اخلاقی و کوتاهی ای از ما سر زد ما را ببخشند. از ایجنت محترم سابق آقا محمود که هفت ماه در کنارشان بودیم همچنین ایجنت محترم آقا مهران خیلی تشکر می کنم.
به علت مشکل شغلی که داشتم قرار بود بعد از پایان دوره مرزبانی دیگر به شعبه نیایم و پیگیر کارهایم باشم اما خدارا شکر می کنم که با خزانه داری لژیون سردار من را وصل به کنگره قرار دادند. امیدوارم در این جایگاه بتوانم خدمت گزار خوبی باشم.
ممنون که به صحبت های من گوش کردید.
عکس: مسافر علیرضا، لژیون یکم
تایپ: مسافر حسین، لژیون یکم
ویرایش و ارسال: مسافر علیرضا، لژیون چهارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
151