English Version
This Site Is Available In English

اول باید قاضی خودم باشم

اول باید قاضی خودم باشم

دومین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر مجید با دستورجلسه " قضاوت و جهالت " پنجشنبه 19 تیر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان علی هستم یک مسافر

دستور جلسه؛ "قضاوت و جهالت" 
در قدم اول باید بدانیم که قاضی اصلی خود خداوند است. اما ما انسان‌ها معمولاً دچار این نقص هستیم که دیگران را بدون شناخت و آگاهی کامل قضاوت می‌کنیم آن‌هایی که قاضی رسمی هستند و تحصیلات و تجربه دارند، گاهی به‌ دلیل نبود مدارک کافی یا شاهد، دچار قضاوت نادرست می‌شوند. ممکن است انسانی بی‌گناه به اشتباه محکوم شود.
اگر من بیل‌زن هستم، بهتر است اول باغچه خودم را بیل بزنم، یعنی ابتدا باید خودم را قضاوت کنم نه دیگران را، دوربین را روی خودم نگه دارم و به‌جای تمرکز روی عیب دیگران روی اصلاح خودم کار کنم.
در شعبه بارها پیش آمده که کسی را قضاوت کرده‌ام و به راهنمایم گفتم؛ فلانی این کار را کرد، کارش درست نیست. راهنمایم در پاسخ گفت شما تلاش کن به آن جایگاه برسی، آن کار را انجام نده. این یعنی اگر می‌خواهی قضاوت نکنی، باید آموزش ببینی، سی‌دی بنویسی و جهان‌بینی را کاربردی کنی.
تا زمانی که خودم پر از نقص هستم، صلاحیت قضاوت کسی را ندارم اول باید قاضی خودم باشم.
مثلاً وقتی می‌بینم در لژیون راهنما به یکی از بچه‌ها ۵.۵ سی‌سی شربت OT می‌دهد اما به من ۲.۵ سی‌سی، ذهنم بلافاصله قضاوت می‌کند، حتماً با من مشکل شخصی دارد و یا با او نسبت فامیلی که به او لطف بیشتری می کند در حالی‌ که راهنما فردی است که این مسیر را قبلاً رفته و براساس شرایط و آنتی‌ایکس، مقدار دارو را مشخص می‌کند من نباید در کار راهنما دخالت کنم.
من به کنگره آمده‌ام تا درمان شوم، نه برای قضاوت دیگران در طول سفر باید دوربین روی خودم باشد قضاوت نیاز به دانایی، سواد و علم دارد و وقتی من هنوز در ابتدای مسیر دانایی هستم، حق قضاوت کردن را ندارم.
اما در مورد جهالت؛ جهالت یعنی نادانی و ریشه‌هایی مثل ترس، منیت، نا امیدی از آن زاده می‌شوند در دوران مصرف من در جهالت بودم، نمی‌دانستم مواد چه تخریبی در جسم و روانم ایجاد می‌کند. سرخوشی‌های اولیه خیلی زود جای خود را به تاریکی، ضد ارزش‌ها و تباهی داد بیست سال از عمرم، خانواده‌ام، سلامتی‌ام، رنگ و روح و جسمم را از دست دادم در جامعه هم دیگر اعتباری برایم نمانده بود.
همه‌ این‌ها به‌ خاطر نداشتن دانایی و علمی بود که باید در زندگی می‌داشتم.

حالا سه سال است که به کنگره می‌آیم اما هنوز خودم را ناقص می‌بینم. هنوز به دانایی مؤثر نرسیده‌ام. شاید سفرم آنگونه که باید درست نبوده هنوز ظرف وجودم پر نشده، اما اگر آموزش‌ها را جدی بگیرم، در جلسات منظم حاضر شوم و سی‌دی‌ها را بنویسم می‌توانم دانایی را کسب کنم.
وقتی آموزش‌ها را در زندگی و جامعه به کار بگیرم می‌توانم از تاریکی‌ها و ضد ارزش‌ها عبور کنم اما اول باید نواقص خودم را اصلاح کنم و هر زمان که از کنگره فاصله گرفتم، نوشتن سی‌دی و گوش دادن دوباره من را به مسیر بازگرداند.
اگر نتوانم سی‌دی بنویسم، نیروهای منفی و ضد ارزش خیلی راحت من را احاطه می‌کنند و باعث می‌شوند از جلسات عمومی و لژیون فاصله بگیرم اما نوشتن سی‌دی نمی‌گذارد از صراط مستقیم خارج شوم.
در طول این سه سال هر وقت نتوانستم سی‌دی بنویسم، راهنمای عزیزم کمکم کرد.

از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.  

تایپ: مسافر قربان لژیون پانزدهم

ویرایش: مسافر علی لژیون نهم

ارسال خبر: مسافر جلال لژیون پنجم

تایید خبر: مسافر داود

مرزبان خبری: مسافر مصطفی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .