چهارمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاه های آموزشی، خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران اقا نمایندگی ستارخان؛ با استادی مرزبان محترم همسفر احمد ، نگهبانی همسفر احمد و دبیری همسفر کاظم با دستورجلسه "قضاوت و جهالت" پنج شنبه 19 تیرماه ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود .
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوسان احمد هستم یک همسفر
ممکن است کسی که تازه آمده باشد و دستور جلسه را ببیند تعجب کند و بگوید من برای درمان به اینجا آمدم، قضاوت و جهالت با درمان اعتیاد چه نسبتی دارد، یک تعریف داریم که می گوید اعتیاد از کنار هم قرار گرفتن و یا ازدواج دو عامل انسان با مواد مخدر به وجود می آید و یا متولد می شود. بالطبع برای اینکه ما اعتیاد را بشناسیم نا گزیر هستیم که عوامل و ترکیبات به وجود آورنده آن یعنی مواد مخدر و انسان را بشناسیم، با مواد مخدر آشنا هستیم ولی در خصوص انسان اطلاعاتمان کم است ، کنگره تعریفی برای انسان دارد که انسان از دو بخش صور آشکار و صور پنهان تشکیل شده است.
صور آشکار : در واقع چیزهایی که با چشم فیزیکی دیده می شود مثل دست، پا، سر و قلب و... است. انسان از چهل هزار میلیون سلول تشکیل شده است که این سلول ها مثل آجر هایی نیستند که کنارهم قرار می گیرن و یک ساختمانی را می سازند بلکه هر کدام از این سلول ها یک بیان ژنی دارند، این سلول های بدن انسان مثل یک ارکستر سمفونی کار می کند که اقای مهندس آن را سمفونی بدن یا بادی سمفونی نامگذاری کردند مانند ارکستر سمفونی که تشکیل شده است از ساز های کوبه ای، بادی و زهی که اگر یکی از نوازنده ها فالش بزند، آن ارکستر بهم می ریزد، در بدن هم همین است اگر بیان ژن تغییر کند، بدن مبتلا به مریضی های لاعلاج مثل سرطان، ام اس و... می شود، در واقع نشان می دهد که ما هنوز صور ظاهر را نشناخته ایم .
صور پنهان : به بخش هایی از شهر وجودی انسان گفته می شود که با چشم فیزیکی قابل رویت نیستند مانند نفس، روح،ذهن،تفکر،قالب مثالی و... هستند.
قوانین بسیاری وجود دارند که در علم ، ریاضیات و فیزیک وجود دارند که می توان این قوانین را در مورد انسان و صور پنهان انسان نیز استفاده کرد .مبحثی که خیلی در فیزیک تاثیر گذار است و قوانین فیزیک بر پایه آنها و پایه ریزی و استوارشده اند مبحث نیرو می باشد نیرو های هستی بر اساس عملکرد و ماهیت به چهار دسته تقسیم می شود:1- نیروی جاذبه 2-نیروی جاذبه و دافعه الکتریکی 3-نیروی هسته ای قوی 4- نیروی هسته ای ضعیف.
در جهانبینی نیرو معادل حس است و حس باعث حرکت می شود اگر انسان نسبت به چیزی حس نداشته باشد درمقابل آن هیچ حرکتی نمی تواند داشته باشد. برای اینکه نیرو به وجود آید، حتما به دو قطب برای تشکیل نیرو نیازمند است، یک جسم تنها نمی تواند نیرو به وجود آورد، برای اینکه احساس به وجود بیاید تنها یک بستر مناسب کافی نیست بلکه باید دو حس داشته باشیم حالا چه حس خوب یا بد معنی آن این است که اگر من احساس خوبی به شخص یا محیطی پیدا کنم علت آن این است که در درون خود من هم آن نیروی خوب وجود دارد در وتاقع یک جور مکمل آن نیرو وجود دارد یعنی این دو نیرو کنار هم قرار می گیرند و حس خوب را تشکیل می دهند، اما اگر در درون من این حس وجود نداشته باشد وقتی کنار شخص قرار می گیرم هیچ احساسی در من وجود نمی آید مانند مغناطیس یا آهن ربایی که اگر شیئی کنارش نباشد هیچ نیرویی به وجود نمی آید، ولی اگر فلزی درکنار آن قرار بگیرد سریع تولید نیرو و جذب آهن ربا می شود، چون از خود نیرو و جنس آهن ربا در آن وجود دارد.
هر چیزی برای اینکه به وجود آید باید بذر آن را کاشت، از زمان کاشت تا زمان برداشت یک فاصله زمانی وجود دارد پس آن صفت و ویژگی در وجود من نهفته است و ممکن است مثل همان بذری که داخل خاک است در بستر وجودی من باشد و دارد رشد می کند و یواش یواش از خاک بیرون می آید.
پس اگر صفت یا ویژگی خوب یا بدی را که من در کسی مشاهده کردم و در من احساسی را به وجود آورد آن صفت در من هم یا به صورت آشکار یا به صورت پنهان وجود دارد و مشکل زمانی به وجود می آید که من آن صفت و ویزگی بد یا تاریکی را در خود نبینم.
مشکل اصلی انسان در مسیر تزکیه و پالایش پاک کردن تاریکی نیست، بلکه ندیدن تاریکی است.
هرچه جاهل تر و نادان تر باشم قضاوت من نسبت به دیگران بیشتر ودر مورد خودم کمتر است و هرچه من دانا تر و آگاه تر باشم قضاوت و توجه و تمرکزمن در مورد خودم بیشتر و در مورد دیگران کمتر خواهد بود.
نتیجه می گیریم: هر وقت دیگران را قضاوت می کنم آنها را خیر بلکه خودم را تعریف می کنم.
قضاوت و داوری درباره یک شخص، مشخص نمی کند او کیست بلکه مشخص می کند من که هستم.
از اینکه به صحبت هایم گوش کردید ممنونم

- تعداد بازدید از این مطلب :
85