در ابتدای سیدی نردبان آقای مهندس فرمودند: که بدن ما مثل یک خانواده بسیار بزرگ است و ما در تصمیمگیری باید به گونهای عمل کنیم که در مرور زمان و با حساب حرکت بکنیم که برای هیچ قسمتی از بدن مشکل ایجاد نشود و تمام ارگانها ذره ذره با هم پیش بروند که مشکلی برای جسم ما ایجاد نشود.
در ادامه مطلبی از استاد تحت عنوان «قاضی خود بشوید» خوانده شد که هم مطالبی که در این مطلب بیان شد به شرح زیر است:
از یک بحران و تاریکی نمیتوانیم یک مرتبه خارج بشویم و باید به مرور زمان با بالا بردن دانایی، تاریکیها و مشکلات را یکی یکی حل کنیم، باید علم زندگی را فرا بگیریم که بتوانیم از این ظلمات خارج شویم. در اینجا منظور از تاریکی مجموع مشکلات زندگی است. انسان برای این که رشد کند باید از منیت، خودخواهی، مال دوستی، حسادت، کینه و مال اندوزی بگذرد.
نکته بسیار جالبی که در این سیدی آقای مهندس مطرح کردند این است که اگر میخواهی پولدار بشوی به انسانها خدمت کن؛ خدمت صادقانه، خدمتی که معنوی باشد نه برای اینکه در نهایت به هدفی برسم وارد خدمت معنوی شوم. انسان باید بر روی امیال و خواستههای خود پا بگذارد تا بتواند رشد کند.
گاهی انسان تمام عمر خود را صرف یک سری مسائل بیهوده میکند چون به مرحله دانایی نرسیده است، چون انسان را نشناختهایم، اگر انسان را بشناسیم میبینیم همه انسانها خوب هستند ولی گرفتار انواع و اقسام مشکلات، استرسها، ترسها، نگرانیها، شکستها و ناکامیها هستند بنابراین باید انسان را درک کنیم و تخریب هر انسانی برابر با میزان نادانی او است و هر دو به هم بستگی دارند.
انسان در اثر جهل و نادانی خود بندهای متعددی را بر دست و پای خود میزند و زمانی که ذره ذره به بیداری نزدیک میشود هیچ شمشیری نیست که بتواند یکباره تمام بندها را پاره کند. انسان باید در گوشه خلوت کند و خود قاضی خویش شود که چه مسیری را در زندگی انتخاب کند و تا خود شخص تصمیم نگیرد، مسائل و مشکلات زندگی برطرف نمیشود. تمام تلاشی که انسان در این زندگی میکند، بیهوده و بینتیجه نیست و در بعد، بعد از مرگ هم میتواند از آن استفاده کند.
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که اگر کسی به سمت نیروهای الهی برود به جایی نمیرسد که هیچ نیروی شیطانی در وجودش نباشد و همینطور اگر سر تا پایش طلا باشد باز یک قسمتی هست که به سمت نیروی منفی گرایش دارد؛ به حداقل میرسد ولی از بین نمیرود.
نکته آخر این است که اگر انسان بر حق باشد و از هیچ چیزی ترس و خوف به دل راه ندهد و هنگامی که روشنایی روز و حقیقت پدیدار شود، متوجه میشود که حق و حقیقت پیروز است.
خداوند نمیخواهد هیچکس را مجبور کند که کاری را انجام دهد، اصولاً این کار را انجام نمیدهد، هیچکس را شکنجه نمیکند فقط به انسان هشدار میدهد که اگر راه ضدارزشی را در پیش بگیری چه نتیجهای در انتظارت است.
در انتها برای زندگی خوب باید در زمان حال زندگی کنیم و از گذشته نتیجهگیری کنیم و برای آینده برنامهریزی داشته باشیم و وقت خود را صرف مسائلی که ارزشمند هستند بکنیم.
منبع: سیدی نردبان
نویسنده: راهنما همسفر مرضیه(لژیون مرزبانی)
ویراستاری و ارسال: همسفر الهام دبیر سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
87