بنام قدرت مطلق
دهمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان به استادی مسافر شاهین، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مصیب با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» چهارشنبه تاریخ 18 تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در آغاز از آقای مهندس که این بستر را فراهم نمودند تشکر می کنم و همچنین از راهنمای عزیزم که باعث شدند این جایگاه را تجربه کنم تشکر می کنم. زمانیکه مقداری از کنگره مقداری دور می شوم واقعا اتفاقاتی می افتد که قدر کنگره را بیشتر می دانم و بیشتر ارزش کنگره برایم نمایان می شود. در این دنیایی که اکثر افراد در پی از بین بردن حرمت ها هستند ، مکان مقدسی مانند کنگره داریم. اگر در هر موقعیتی که هستید بگویید مکانی هست که تو را با تمام بدی هایت می پذیرد و برای تو ارزش قائل می شود و حتی باعث بیشتر شدن ارزش تو می شود باور نمیکند. راجب موضوعی قبلا صحبت کرده بودم داخل لژیون اما باز هم می خواهم این موضوع را بازگو کنم. تصور کنید شما هر شب تلفن همراه خود را به شارژ متصل می کنید. این تلفن از برق شهری استفاده می کند و می تواند ساعت ها کار کند. ما هم مانند آن تلفن یک انرژی دریافت می کنم که باعث کار کردن ارگان های بدنم می شود و می توانم به وسیله آن کار های روزمره خود را انجام دهم. حال تصور کنید مسئله قضاوت چقدر زیر مجموعه دارد. به عنوان مثال وقتی غیبت می کنم به نوعی در حال قضاوت شخصی هستم. وقتی از آینده خود میترسم باز به نوعی در حال قضاوت آینده خود هستم. بحث قضاوت آنقدر زیر مجموعه دارد و بحث وسیعی است آقای مهندس برای آن یک دستور جلسه تعیین کرده اند. شما حساب کنید هر روز صبح وقتی بلند شوم افکارم شروع کند به نبخشیدن فردی که سال ها پیش کار اشتباهی انجام داده است. قضاوت کردن دیگران همینطور.

آن انرژی که من دریافت می کنم و باید صرف بازسازی جسمم شود و بتوانم قدرت تفکر پیدا کنم در جهت پیشرفت زندگی خودم ، آن را توسط افکار منفی هدر میدهم. گویا اکثر انرژی خود را هدر می دهم و قدرت تفکر خود را از دست می دهم. حالا هر چقدر بیشتر این انرژی خودم را هدر دهم و بیشتر درگیر بازی کینه ، انتقام ، دروغ و قضاوت شوم ، انرژی خود را بیشتر از دست می دهم به عنوان مثال اگر قرار است آن انرژی با سلول های سرطانی من مبارزه کند ، نمی تواند مبارزه کند در نتیجه تبدیل به غده سرطانی می شود. همان چیزی که الان می بینیم خیلی از مریضی ها را می گویند دلیل آن فکر و خیال منفی بوده. وقتی درگیر قضاوت و زیر مجموعه های آن مانند دروغ گفتن ، غیبت کردن و مانند آن می شوم دیگر قدرت تفکر و تشخیص خود را از دست می دهم و دیگر نمی توانم خوب را از بد تشخیص دهم. کلید طلایی وجود دارد که در وادی چهاردهم به ما گفته شده است و آن موضوع بخشش است. من اگر بتوانم از خواسته های نامعقول نفس خود بگذرم ، از مال خودم بگذرم ، از وقت خود بگذرم و آن را ببخشم آن انرژی ذخیره شده در من بیشتر می شود و مانند یک تلفن همراه که بیشتر می تواند شارژ را نگه دارد می شود. انسان هم هر چقدر بیشتر وارد بازی بخشش می شود مواردی را متوجه می شود که قبلا متوجه آن نبوده. فرض کنید در یک جنگل همزمان یک مار هست و هم یک عقاب. مار فقط یک سری از موارد حرارتی را می بیند ولی عقاب دیدش باز تر است و از وسعت دید بالایی برخوردار است. اما مار از وسعت دید بسیار کمتری بر خوردار است. با بخشیدن زاویه دید ما از مار به عقاب تغییر خواهد کرد. این درک به کسی داده می شود که وارد بازی بخشش شود و مرحله اول آن این است که درگیر مراحل پایین مانند قضاوت نباشم.
تایپ،عکس و بارگذاری: با احترام مسافر سینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
107