English Version
This Site Is Available In English

در خلوت خودم ساعت‌ها گریه می‌کردم

در خلوت خودم ساعت‌ها گریه می‌کردم

قضاوت، یعنی حکم دادن و جهالت، یعنی نادانی و ندانستن. جهالت که ریشه بسیاری از مشکلات است و تجسس را به همراه دارد بر اساس ظن و گمان صورت می‌گیرد؛ بنابراین در ادامه قضاوت نادرست را به همراه دارد.

من در گذشته قبل از ورود به کنگره، غرق در قضاوت دیگران بودم و در خیلی مکان‌ها و خیلی اوقات؛ حتی در مهمانی‌ها و دورهمی‌ها به خاطر مشکلات و بیماری که داشتم مورد قضاوت قرار می‌گرفتم آن‌ها و حتی خود من، فقط با یک نگاه یا یک رفتار بدون اینکه بدانیم هر کس در چه شرایطی است و چه راهی را طی کرده است؟ از روی جهل و نادانی که داشتیم همدیگر را قضاوت می‌کردیم. اطرافیان من به خاطر مسافرم که ظاهری آشفته پیدا کرده بود از روی چیزی که می‌دیدند او را قضاوت می‌کردند، تخریب‌هایی به روان و ذهن او می‌زدند و زندگی‌ام و خودم را مورد قضاوت قرار می‌دادند.

من خیلی اوقات به خاطر اینکه هیچ جوابی به آن‌ها نمی‌دادم، در خلوت خودم ساعت‌ها گریه می‌کردم، در ذهن و افکارم، حرف‌ها و کارهایشان را مورد بررسی و قضاوت قرار می‌دادم؛ حتی به خودم می‌گفتم: که چرا جوابشان را ندادم، اگر چیزی می‌گفتم خوب بود، ساعت‌ها افکارم به هم ریخته بود، عصبی بودم، همراه این افکار بهم ریخته قضاوت، کینه و نفرت و... به سراغم می‌آمد و در انتها هم به جایی نمی‌رسیدم و می‌گفتم: خدایا من آن‌ها را به تو واگذار می‌کنم هر طور که می‌دانی جوابشان را بده.

با این کارم اصلاً  آرامش و آسایش نداشتم، هم قضاوت می‌کردم و هم قضاوت می‌شدم. از طرف دیگر برایم پیش آمده بود که مادرم همیشه و حتی الآن بعضی اوقات می‌گوید: اگر چنین کاری بکنیم یا فلان کار را بکنیم همسایگان و اقوام چه می‌گویند، من یاد گرفته‌ بودم که تا می‌توانم مردم را از دست خودم راضی نگه دارم؛ حتی اگر آن کاری که انجام می‌دهم خواست قلبی‌ام نباشد؛ ولی از زمان ورودم به کنگره متوجه شدم که مردم از دست خدای خود هم راضی نیستند و مدام در حال شکوه و شکایت از کسی هستند که بهترین و بیشترین محبت را به آن‌ها می‌کند؛ ولی الآن متوجه‌شدم که ما مگر برای دیگران زندگی می‌کنیم آن‌ها چه کاری خوب باشد و چه بد، قضاوت خودشان را می‌کنند ما خودمان باید عاقل باشیم و فکر کنیم که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است.

ما باید برای خودمان زندگی کنیم نه برای حرف و قضاوت دیگران آن‌ها هر چه می‌خواهند بگویند. با این کار حتی فرزندم هم آموزش دیده هست که کاری به رفتار‌های مردم نداشته باشد و زندگی‌ خودش را آن طوری که دوست دارد ادامه بدهد و او هم دیگران را قضاوت نکند.

یک ضرب المثلی هست که می‌گویند: در دروازه را می‌شود بست؛ ولی در دهان مردم را نه. من با آموزش‌هایی که در کنگره گرفتم یاد گرفتم که انسان بد نداریم، اگر کسی مرا ناراحت کرد از او دلگیر نشوم؛ چون می‌دانم که فقط جهالت و ناآگاهی افراد است که دست به این کارها می‌زنند‌. از خداوند خواستارم که بتوانم ذهن، افکار و اندیشه‌ام را کنترل کنم تا کسی را مورد قضاوت قرار ندهم.

نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر تهمینه (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر تهمینه (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .