English Version
This Site Is Available In English

قضاوت مثل یک مورچه سیاه، درتاریکی شب، روی سنگ سیاه است.

قضاوت مثل یک مورچه سیاه، درتاریکی شب، روی سنگ سیاه است.

جلسه‌ پنجم از دوره‌ شصت و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی نمایندگی حکیم هیدجی با استادی راهنما مسافر سعید ، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه‌‌ی « قضاوت و جهالت » روز سه‌شنبه ۱۴۰۴/۰۴/۱٧ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان سعید هستم مسافر
خدا را شکر می‌کنم که توانستم در کنگره حضور داشته باشم و آموزش بگیرم.در مورد دستور جلسه‌ قضاوت و جهالت اینکه وقتی من مواد مصرف می‌کردم، می‌گفتند که اعتیاد و مصرف سیگار بد است، می‌گفتند که دروغ گفتن بد است ولی این مطلب را باز نمی‌کردند که کجای کار من اشتباه است؟ یا توضیح نمی‌دادند کجای بدن من را تخریب می‌کند. بیشتر انسان‌های مصرف کننده تعریف اعتیاد را نمی‌دانند یا شاید خیلی در حوزه درمان اعتیاد در حال فعالیت هستند از جمله پزشکان، روان‌پزشکان، عطاران و... اگر از آنها بپرسید که تعریف اعتیاد چیست نمی‌دانند، بخاطر همین بود که من نمی‌توانستم قبول کنم که اعتیاد کار بدی است.
استاد امین می‌فرمایند که دانستن یک مطلب یک طرف و پذیرفتن آن طرف دیگر است. مطلب می‌تواند مواد مخدر یا سیگار باشد یا هرضد ارزش دیگری. دانستن این که من دروغگو هستم و حل کردن این مطلب طرف دیگر قضیه است. من اعتیاد داشتم وارد کنگره ۶۰ شدم و یاد گرفتم که تعریف اعتیاد چیست. فهمیدم که اعتیاد جایگزینی مواد است و سیستم ایکس را تخریب کرده و من به راحتی پذیرفتم و شروع به درمان اعتیاد کردم. در قضاوت هم همین طور است شاید مصرف کننده بگوید قضاوت من چه ارتباطی به موادم دارد من برای درمان مواد آمده ام، ولی مرتبط است. در نوشتارهای کنگره ۶۰ و در جهان‌بینی ما دو نیرو داریم یکی رشد و توسعه است و دیگری حفظ و بقا که هردو کار خود را انجام می‌دهند. چه نیرو مثبت باشد و چه منفی کار خود را انجام می‌دهد. حالا من به قضاوت و جهالت نگاه می‌کنم که دو صور دارد آشکار و پنهان. در صور آشکار می‌گوییم ما همیشه در حال قضاوت هستیم.
آقای مهندس فرمودند که یک چاقو داشتم و در باغ گم کردم یک هفته بعد دست کارگر باغ دیدم گفتم این چاقوی من است کارگر گفت نه این چاقو را من از جای دیگری آوردم گفتم نه نشانه اش را می‌دانم کارگر نپذیرفت و بعد از یک سال از بشکه دیسپ چاقوی من پیدا شد. آقای مهندس بغض کردند و گفتند نشانه اش درست بود ولی من قضاوت کردم آقای مهندس یک شخصیت بزرگ هستند از نظر عرفان و دانایی و گفتند من اشتباه کردم.
حالا من سفر اولی یا سفر دومی چه می‌کنم؟ حضرت علی می‌فرماید قضاوت مثل یک مورچه سیاه در تاریکی روی سنگ سیاه راه می‌رود. چقدر سخت است تشخیص دادن این موضوع. براحتی خودمان قضاوت می‌کنیم. قضاوت هم صور آشکار دارد و هم صور پنهان. در صور پنهان برای مثال شما میخواهید یک خودرو بخرید یک حساب باز می‌کنید و هرماه مبلغی پول در آن حساب پس‌انداز می‌کنید و بعد می‌توانید یک خودرو بخرید. قضاوت کردن اینچنین است براحتی قضاوت می‌کنم و این به حساب منفی واریز می‌شود و این حساب به قدری می‌شود که می‌رسد به درخت اعتیاد. ما در کنگره ۶۰ آموزش می‌بینیم که قضاوت نکنیم چون صور پنهان را آموختیم. ممنونم که به صحبت‌های من توجه نمودید.

مرزبان کشیک: مسافر رضا

عکاس:مسافر مجید
تایپ، ثبت:مسافر مهدی


مسافران نمایندگی حکیم هیدجی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .