ششمین جلسه از دوره چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارگ کرمان با دستور جلسه قضاوت و جهالت با استادی مسافر یاسر و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر مجید روز سه شنبه 17 تیر 1404 ساعت 17 آغاز گردید :
خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، یاسر هستم، یک مسافر.
ابتدا تشکر میکنم از آقای مهندس که چنین مکانی را بنیانگذاری نمودند تا من بتوانم بیایم، آموزش بگیرم و به درمان برسم.
همچنین از ایجنت محترم، آقا محسن، مرزبانان گرامی و راهنمای عزیزم، آقا حمیدرضا، سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند تا امروز در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم.
دستور جلسه امروز دربارهی "قضاوت و جهالت" است.
قضاوت به معنای داوریکردن، و جهالت به معنای نادانی و جاهلبودن است. این دو ویژگی در صور پنهان اکثر انسانها وجود دارد، و انسان بهواسطهی داشتن اختیار، از قدرت قضاوت نیز بهرهمند میشود.
زمانیکه ساختار اعتیاد شکل میگیرد و فردی مصرفکنندهی مواد مخدر میشود، به واسطهی نیروهای منفی، قضاوت و جهالت در او رشد میکنند. پیش از ورود به وادی اعتیاد، ممکن است انسان کمتر قضاوت میکرد، اما با مصرف مواد، این نیروهای منفی بهشدت فعال میشوند و باعث میشوند فرد در امور مختلف—even مواردی که به او هیچ ارتباطی ندارند—دخالت کرده و قضاوت کند.
این قضاوت بیجا، در واقع، همان جهالت انسان است.
انسانی که در جهل و نادانی بهسر میبرد، دست به قضاوتهای بیمورد میزند.
قضاوت دو گونه است: قضاوت خودآگاه و قضاوت ناخودآگاه.
قضاوت خودآگاه یعنی انسان آگاهانه وارد موضوعی میشود، دانایی و اطلاعات میطلبد و بعد اظهار نظر میکند.
در مقابل، قضاوت ناخودآگاه مانند کار قاضی، پلیس راهور یا مأمور نیروی انتظامی است که در حوزهی تخصصی خود، آگاهی دارند و حکم صادر میکنند؛ با اینحال، حتی این احکام هم گاهی ممکن است اشتباه یا ناعادلانه باشند.
یکی از انواع قضاوتهای ناخودآگاه این است که فرد بدون هیچ تجربه، آگاهی یا دانشی وارد مسئلهای شود و نسبت به شخص، سیستم، اداره یا کشوری که هیچ شناختی از آن ندارد، قضاوت و اظهار نظر کند.
در اینجا، ما دچار سوءظن و گمان نسبت به دیگران میشویم.
با قضاوت بیجا، میتوانیم هزاران برچسب، عیب و ایراد به دیگران، اشخاص، سیستمها، ادارات یا حتی کشورها بزنیم، فقط به این دلیل که بدون شناخت و آگاهی قضاوت کردهایم.
این نوع قضاوت، تحت هدایت نیروهای منفی، عواقب بدی در پی خواهد داشت.
قضاوت نابجا ممکن است باعث ایجاد کینه، نفرت، حسرت و سایر احساسات منفی شود، و انسان را روزبهروز در تاریکیها بیشتر فرو ببرد.
اما چرا انسان به قضاوتکردن عادت کرده است؟
بر اساس تحقیقات، زمانیکه دو نفر با یکدیگر صحبت میکنند، انسان تنها حدود ۲۵ درصد از صحبتهای طرف مقابل را گوش میدهد و باقی ذهنش مشغول نتیجهگیری و قضاوت دربارهی سخنان اوست.
یعنی ما حتی همان لحظهای که در حال صحبت با دیگران هستیم، مورد قضاوت قرار میگیریم.
آقای مهندس میفرمایند:
زمانیکه فردی در مسیر درمان قرار میگیرد، نیروهای منفی سعی میکنند او را از مسیر حیات و درمانش دور کنند.
برای مقابله با این نیروها باید از طبیعت الگوبرداری کنیم.
چطور؟
همانطور که یک درخت خشک، بدون میوه و بیفایده نیاز به هرس و رسیدگی دارد، ما هم باید نیروهای منفی درونمان را هرس کنیم تا بتوانیم میوهی دانایی و آرامش را برداشت کنیم.
روایت شده پیامبر اکرم در مکانی نشسته بودند و ناگهان برخاستند و به گوشهای دیگر رفتند. از ایشان پرسیدند: "چه دیدید که از آنجا بلند شدید؟" فرمودند: "هیچچیز ندیدم."
این یعنی حتی بزرگان هم بدون آگاهی و شناخت وارد قضاوت نمیشدند؛ چه برسد به ما انسانهایی که در بسیاری از زمینهها نه دانش داریم، نه آگاهی.
در نتیجه، قضاوت کردن میتواند مانند نیروی منفی عمل کند که در نهایت به خود ما بازمیگردد و حالمان را خراب میکند.
سپاسگزارم که با سکوت زیبا و دلنشینتان به سخنان من گوش دادید.

عکاس : مسافر فرزاد لژیون دوم
تایپ : مسافر امین لژیون چهار
ویرایش : مسافر مسلم لژیون چهار
بارگزاری : مرزبان خبری مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
112