جلسه نهم از دوره چهل و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی مرزبان محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر بیتالله، با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴ ساعت ١٧ آغاز به کار كرد.
.JPEG)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر. خیلی ممنون هستم که به من وقت دادید و اجازه دادید در خدمت شما باشم و بتوانم خدمت کنم.
دستور جلسه این هفته جهانبینی قضاوت و جهالت است. همانطور که میدانید یکی از پایههای اصلی درمان، جهانبینی است. جهانبینی یک موضوع بسیار مهم و مانند یک ستون بااهمیت است ولی ما جهانبینی را چگونه میتوانیم تعریف کنیم؟ یک تعریف در کتاب داریم که میگوید جهانبینی چیزی است که ما در مورد خودمان و جهان پیرامون و اطراف دریافت، ادراک و برداشت میکنیم.
اگر بخواهم در مورد آن چیزی که خودم از جهانبینی تجربه کردم صحبت کنم، من شخصاً در زمان مصرف خودم دنیا را جور دیگری میدیدم و جهانبینی من طوری بود که فکر میکردم با مصرفکردن مواد مخدر از این زندگی لذت میبرم. در واقع من طوری زندگی میکردم که جهانبینی من به درجهای رسیده بود که هر کاری از دستم برمیآمد انجام میدادم تا اینکه بتوانم مصرف کنم و در نتیجه باعث شد خیلی از چیزهایی که متعلق به من بودند را بهکلی از دست بدهم.
از زمانی که وارد کنگره شدم و مسیر را جلو رفتم، دید من نسبت به خودم و جهان پیرامون خیلی تغییر کرده است و دنیا را به گونه دیگری میبینم. من متوجه شدم که لزوماً لذت فقط از مسیر سیاه نمیگذرد و لذت از مسیرهای دیگری میگذشت که من واقعاً شخصاً آنها را تجربه کردم. همه کسانی که در کنگره خدمتگزار هستند از راهنمایان، مرزبانان و دبیر و نگهبان و همه کسانی که در امر خدمت هستند، دنیا را با یک دید و نگاه دیگری میبینند.
کسانی که خدمت میکنند هیچ منتی بر سر هیچکس ندارند و این یعنی دوستان جهانبینیشان تغییر کرده است و دنیا را یکجور دیگر میبینند و این را میدانند که لذت در سیاهی نیست؛ بلکه لذت در روشنایی و خدمتکردن و در صراط مستقیم بودن است. زمانی که راهنما به من گفت هیچ لذتی بالاتر از به رهایی رساندن رهجو وجود ندارد، من متوجه نمیشدم.
من در آن زمان در تاریکی بودم و در سفر اول بودم و با خودم میگفتم که چطور ممکن است که یک انسان از وقت خودش بگذرد، از تفریح خودش بگذرد و به اشخاص دیگر خدمت کند و از آن لذت ببرد؟ کنگره و جهانبینی یک موضوع را برای همه ما مشخص کرد که لذت فقط در تاریکی نیست و لذتی که در تاریکی وجود دارد گذری است و این صراط مستقیم و روشنایی است که با تلاش و کوشش میتوانیم به لذت ابدی و بیانتها دست پیدا کنیم.
اما در مورد قضاوت زمانی که من سی دی استاد امین را گوش دادم، در من تغییر به وجود آمد و این تغییر واقعاً ماندگار بود. شاید این اتفاق برای شما هم رخ بدهد که در زندگی شما یک چیز ماندگار باشد و از آنجا تصمیم بگیرید که من دیگر آن آدم قبلی نیستم. استاد امین در آخر سیدی میفرمایند که همه اینها را من گفتم ولی به خودتان بستگی دارد و از این به بعد قضاوت کنید و یا اینکه این کار را انجام ندهید.
زمانی که ما داریم در مورد یک نفر قضاوت میکنیم در واقع وارد حیطه انرژی آن شخص میشویم و زمانی که در مورد یک شخص قضاوت میکنیم ما داریم موشکهایمان را به سرزمین آن شخص میفرستیم و دائماً در حال آمادهباش هستیم و در جنگ هستیم. اما چرا من یک نفر دیگر را قضاوت میکنم و انرژی خودم را صرف آن میکنم؟
جناب مهندس میفرمایند شخصی که قاضی است و کارش قضاوت است، هزاران مدرک در اختیارش قرار میدهند ولی باز آن پرونده ماهها و سالها طول میکشد. چرا من باید با قضاوتکردن آرامش خود را از بین ببرم؟ این آرامش خیلی سخت به دست میآید، و قضاوتکردن خیلی هزینه بر است و من تصمیم گرفتم که این کار را تا حد ممکن انجام ندهم.
خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر بیتالله
ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
8