چهاردهمین جلسه از دوره سیزدهم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران، با استادی همسفر فرخنده، نگهبانی همسفر حسنا و دبیری مسافر معصومه، با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز سهشنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، فرخنده هستم یک همسفر.
در ابتدا از خداوند تشکر میکنم بابت اینکه قسمت من کرد تا امروز بتوانم اینجا باشم و به شما خدمت کنم. از خانم سولماز عزیز سپاسگزارم که به من اعتماد کردند و این جایگاه معنوی را به من بخشیدند.
دستور جلسه این هفته «قضاوت و جهالت» است. جهالت از نادانی و ناآگاهی ما نسبت به زندگی آدمها، سیری که در زندگی داشتهاند، سرنوشت و پیشینه آنها و هر آنچیزی که راجع به آدمهاست، میآید.
جهالت باعث قضاوت ما میشود. بهطور مثال، دو نفر را میبینیم که در گوشهای نشستهاند و با هم صحبت میکنند. ما از کنار آنها رد میشویم و فقط چند کلمه از صحبتهای آنها را میشنویم. بدون آنکه بدانیم قبل از آن موضوع راجع به چه چیزی صحبت میکردند و بعد از آن نیز راجع به چه چیزی صحبت خواهند کرد و اصلاً چه چیز باعث شده است که راجع به آن موضوع صحبت کنند، آنها را قضاوت میکنیم. سپس به خود میگوییم: حتماً موضوع این بوده است و قبل از آن این را میگفتند و بعد از آن میخواهند این را بگویند. حتماً چنین اتفاقی افتاده است.
شاید اصلاً اتفاقی را تعریف میکنند یا از طرف شخصی نقلقول میکنند و مربوط به آن آدمها نباشد. اما چون ما نمیدانیم که قبل از آن چه چیزی بوده است، در ذهن خودمان داستانسرایی میکنیم و میگوییم: حتماً این روند را داشته و این اتفاقات افتاده و باعث شده است که آن دو نفر در مورد آن شخص صحبتهایی را بکنند. این مسئله باعث میشود ما راجع به آن شخص، که حتی خودش هم در جریان نبوده است، قضاوت کنیم که حتماً آدم بدی بوده است یا فلان اتفاق افتاده است که آنها راجع به او صحبت میکنند، در صورتیکه شاید اصلاً چنین موضوعی نباشد.
موضوعات به این شکل، باعث میشود ما تجسس کنیم و بخواهیم سر دربیاوریم که داستان چه بوده است.
این تجسس باعث میشود ما نسبت به آن فرد احساس بد، حسادت و کینهتوزی داشته باشیم و رفتار ما با او بد شود و این رفتار بد ما باعث میشود که آن شخص از ما متنفر شود و حس خوبی به ما نداشته باشد.
کاری که ما باید انجام دهیم این است که طوری رفتار کنیم تا دیگران به ما احترام بگذارند، ما را دوست داشته باشند و با ما خوب باشند؛ نه اینکه از ما متنفر باشند. برای چنین چیزی، ما باید عشق و محبت بورزیم.
همانطور که جناب مهندس در جلسه صبح خود فرمودند: ما باید به دیگران عشق و محبت بورزیم و این عشق و محبت در صورتی به وجود میآید که ما دیگران را قضاوت نکرده باشیم و نسبت به آنها موضوع بدی در ذهنمان نباشد، تا بتوانیم به آنها عشق بدهیم. این عشق چندین برابر به زندگی خودمان، از جهات مختلف، بازخواهد گشت. همه اینها از قضاوت نکردن میآید.
بهترین کار این است که مانند مثالی که گفته شد، یعنی آن دو نفر که با هم صحبت میکنند، وقتی صحبتهای آنها را شنیدیم، بهجای اینکه قضاوت، فکر و تجسس کنیم، از کنار آنها رد شویم و اهمیت ندهیم که راجع به چه چیزی و چه کسی صحبت میکردند.
ما باید دوربینمان را روی خودمان برگردانیم و به خودمان توجه کنیم.
همه ما آنقدر در زندگی خود گره و مشکلات داریم که اصلاً وقت نمیکنیم به دیگران بپردازیم که فلان شخص فلان مشکل را دارد و من او را قضاوت کنم، در زندگیاش تجسس کنم، کینه بورزم.
ما باید تمام تمرکزمان روی خودمان باشد و مشکلات خودمان را برطرف کنیم. همه ما در زندگی آمدهایم که گرهها و مشکلات خودمان را برطرف کنیم، نه اینکه بخواهیم به دیگران بپردازیم و در زندگی آنها دخالت کنیم. ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم دیگران را قضاوت کنیم.
ما باید ابتدا از نقصهای خود شروع کنیم، به خودمان بپردازیم، تمام تمرکزمان روی خودمان باشد و دست از زندگی دیگران برداریم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، سپاسگزارم.
تایپ: همسفر پگاه - لژیون ششم - نمایندگی رز تهران
ویرایش: راهنما مسافر سمیرا - نمایندگی رز تهران
بازبینی و ارسال: راهنما همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
49