جلسه نهم از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه(قضاوت و جهالت)در روز سهشنبه ۱۴۰۴/۰۴/۱۷ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان محمد هستم مسافر خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار دارم و از راهنمای عزیز، آقا مهدی، سپاسگزارم. همانطور که دبیر گرامی فرمودند، پنجاه و دو دستور جلسه داریم که همگی کلیدی برای باز کردن مشکلات و رسیدن به زندگی همراه با آرامش هستند. منابع آموزشی کنگره بسیار گسترده و مهماند، اما از دیدگاه من، وادیها جذابیت ویژهای دارند.
در گذشته، پیش از اختراع وسایلی چون ماشین، قطار، هواپیما و GPS، سفرها به صورت آبادی به آبادی یا وادی به وادی انجام میشد. مردم راه و روش خود را برای رسیدن به مقصد پیدا میکردند و این همان الگویی است که برای ما در کنگره الگوبرداری شده است. ما نیز در مقطعی از زندگی، راه را گم کرده بودیم و اکنون هدفی داریم: رهایی و درمان اعتیاد به مواد مخدر و سیگار، و رسیدن به زندگی سالم و پر از آرامش، دور از آشفتگیها و چالشها.
وادیها حکم همان آبادیها را برای ما دارند؛ مسیری که با حرکت در آن، از گمراهی نجات یافته و به سمت وادی آخر، یعنی وادی محبت و عشق، حرکت میکنیم. این وادیها ما را به سمت تصفیه و پالایش روح و روان دعوت میکنند و با ارزشها آشنا میسازند. همانطور که در جلسه گذشته در مورد حرمتهای کنگره صحبت شد، رعایت این حریمها ما را به مقصد میرساند. از سوی دیگر، گوشزد کردن ضد ارزشها نیز اهمیت دارد؛ چرا که پایبندی به آنها ما را از رسیدن به هدف باز میدارد.
یکی از این ضد ارزشها، قضاوت است که ریشه در جهل و نادانی دارد. در دوران مصرف، که دوران جهالت محسوب میشود، من نیز دیگران را زیاد قضاوت میکردم. این قضاوت باعث میشود از خودمان دور شویم و عیبهای خویش را نبینیم. افراد نیاز دارند که بیشتر به خودشان بپردازند، به خصوص در کنگره که هدف، حل چالشی بزرگ و درمانی پیچیده است. قضاوت ما را از مسیر اصلی دور کرده و تمرکزمان را به سمت مسائل بیهوده سوق میدهد.
اعتیاد نیز خود بیماریای است که از روی نادانی و ناآگاهی به وجود آمده است. ما در آن زمان خودمان، جسممان، صور آشکار و پنهانمان را نمیشناختیم و هیچ شناختی نسبت به موجودیت خود نداشتیم. فکر میکردیم با مصرف مواد، نیروی مضاعفی دریافت میکنیم و دیگران متوجه این موضوع نیستند. اما در نهایت متوجه شدیم که درگیر بیماری اعتیاد شدهایم.
خداوند را شکر که در کنگره متوجه شدیم این بیماری از روی جهل و ناآگاهی بوده است. با پذیرش این موضوع و عدم سرزنش دیگران یا حتی خداوند، مسئولیت بیماری را بر عهده گرفتیم. میدانیم که خداوند به ما عقل و شعور داده بود و ما با انتخاب خودمان به بیراهه رفتیم و مسیر تاریکیها را در پیش گرفتیم. سالها این مسیر را طی کردیم و تاوانش را نیز پرداختیم. اما اکنون در کنگره دیگر دچار جهل نمیشویم.
برای رسیدن به دانایی، ابتدا باید تفکر کنیم. بدون تفکر، هیچ کاری نباید انجام دهیم. تفکر در کنگره یعنی پرسیدن از کسانی که قبلاً این مسیر را با موفقیت طی کردهاند و جویا شدن راه درست از آنها. تجربه نشان داده که روشهای غلط و خودرأیی ما را به جایی نمیرساند. آموزش صحیح، اصولی و علمی که حاصل سالها تجربه انسانی است، ما را از جهل و ناآگاهی بیرون میآورد.
در کنگره با آموزش، از جهل به دانایی میرسیم. کسی که بدون آگاهی قضاوت میکند، هم حال خودش و هم حال دیگران را بد میکند. همانطور که در مثالی آمده، افرادی که بدون دانش کافی در مورد مسائل سیاسی اظهار نظر میکنند، در جهل مرکب باقی میمانند. ما نیز باید پله پله و با نظم، طبق قوانین و حرمتهای کنگره حرکت کنیم تا به دانایی موثر برسیم. این دانایی نباید در کوتاه مدت به دست آید، بلکه باید پایدار و ماندگار باشد. با پرداختن به جسم و روان، به آرامش نسبی میرسیم و انشاءالله با آموزشها به دانایی دست یافته و از جهل و نادانی رهایی پیدا میکنیم.

همانطور که در شعر آمده:
"آنکس که نداند و بخواهد که بداند، جان و تن خود را ز جهالت براند.
اما آن کس که نداند و نداند که نداند، در جهل مرکب ابد الدهر بماند.
آن کس که نداند و نخواهد که بداند، حیف است چنین جانوری زنده بماند."
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم
تایپ:لژیون هفتم
تهیه و تنظیم:کاربر سایت مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
51