جلسه دهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی آزادشهر به استادی همسفر زهرا و نگهبانی مسئول تازه واردین همسفر فاطمه و دبیری راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز دوشنبه ۱۶تیر ماه ۱۴۰۴راس ساعت۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم برای اولین بار استاد جلسه لژیون سردار شدم. از نگهبان جلسه، مرزبانان و راهنمای خودم تشکر میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را دادند تا آموزش بگیرم. انسان فطرتاً موجودی است که گویی قاضی به دنیا آمده و مرتب در حال قضاوت کردن است؛ اما مشکل از جایی آغاز میشود که در مواقعی که به ما ارتباط ندارد وارد حوزه قضاوت میشویم؛ گاهی اوقات قضاوت را به زبان نمیآوریم و در صور پنهان ذهن خود را درگیر مسائل بیارزش میکنیم و یا از روی حرفهای دیگران بدون تحقیق قضاوت میکنیم. قضاوتی که از روی عدم آگاهی باشد مثل زلزله پس زلزله خواهد داشت و در نهایت بازنده اصلی کسی است که قضاوت میکند؛ پس قضاوت ابزاری قدرتمند در دست انسانها است که با استفاده صحیح از این ابزار میتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم؛ ولی اگر از این ابزار استفاده نادرست کنیم هم به خودمان و هم به دیگران آسیب میرسانیم؛ حالا چرا قضاوت و جهالت مکمل هم هستند و در کنار هم قرار گرفتند؟ این یعنی من از هر گونه قضاوتی که بر مبنای جهالت و ناداانی است پرهیز کنم؛ چون ریشه همه درد و رنجها و مشکلات بشری ندانستن و ناآگاهی است. کنگره۶۰ یک جمله معروفی دارد که میگوید؛ دوربین را از روی دیگران بردار و روی خودت بینداز همه انسانها اشتباه میکنند؛ چرا بایستی من تمام توان، وقت و انرژی خودم را بگذارم برای کشف اشتباهات دیگران مگر خودم اشتباه نمیکنم؛ آیا دوست دارم کسی اشتباهات مرا قضاوت کند؛ پس آنچه را که برای خودم نمیپسندم برای دیگران هم نباید بپسندم به قول آقای مهندس؛ وقتی شما اشتباهات دیگران را پررنگ میکنید و روی آن حساس میشوید یعنی؛ خودتان هم آن ضعف را دارید و شما هم از جنس همان هستید.
کنگره اهمیت زیادی برای این مسئله قائل است کسی که بخواهد دیگران را قضاوت کند، حکم اجرا کند و در امور دیگران تجسس کند؛ چیزی از آموزشهای کنگره دریافت نکرده است و به آن تعادلی که مد نظر کنگره است نخواهد رسید. یک داستان در مورد قضاوت خوانده بودم؛ فرد سرمایهداری در شهر زندگی میکرد یک ریال هم به کسی کمک نمیکرد در آن شهر یک قصاب هم بود که هر روز گوشت رایگان به نیازمندان میداد، تنفر مردم روز به روز از سرمایهدار بیشتر میشد و او را نصیحت میکردند که با این همه سرمایه چرا به کسی کمک نمیکنی و فرد سرمایهدار میگفت: نیاز شما به من ربطی ندارد بروید از قصاب بگیرید. فرد سرمایهدار مریض شد کسی عیادتش نرفت بعد از چند روز فوت کرد و کسی حاضر نشد حتی به تشییع جنازهاش برود؛ ولی اتفاق جالبی که افتاد این بود که از فردا قصاب گوشت رایگان به کسی نداد و اعلام کرد کسی که پول گوشت را تا حالا حساب میکرد دیروز از دنیا رفت. ما از صور پنهان دیگران هیچ اطلاعی نداریم و نباید به خودمان اجازه قضاوت بدهیم قضاوت غلط؛ مثل این است که روی شاخه درخت نشستهایم و آن را میبریم و چیزی که ما را از قضاوت بیجا دور میکند دانایی است و ما باید داناییمان را بالا ببریم؛ پس بهتر است هرچه را که میشنویم باور نکنیم و اگر باور کردیم در انتقال دادن به دیگران عجله نکنیم؛ چون هر کس در زندگی داستانی دارد و یک چیزی را پشت سر گذاشته است ما نباید کسی را با داستانی که خودمان میسازیم مورد ارزیابی قرار بدهیم. به قول اخوان ثالث؛ هر که خود داند و خدای دلش که چه دردی است در کجای دلش. امیدوارم بتوانیم از این ضدارزش که ضدارزشهای زیادی مثل؛ غیبت، دروغ، تهمت، تجسس را در دل خودش دارد و به همراه میآورد دوری کنیم تا هم خودمان به آرامش برسیم و هم اطرافیان ما در امنیت باشند

عکس: همسفر سعیده مرزبان خبری(عضو لژیون سردار)
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ملیحه (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
159