در سیدی درب دیگر استاد فرمودند: سیدیهایی که من صحبت میکنم به صورت عام هست و برای فرد یا افراد خاصی صحبت نمیکنم کسی که دکتری دارد این سیدیها را گوش میدهد کسی هم که سواد ابتدایی دارد، گوش میدهد و کار خوبی که انجام دادیم، گفتیم کسی که تازه وارد کنگره میشود باید ۴۰ سیدی را بنویسد تا ذرهذره به آگاهی جهانبینی برسد. جهانبینی از نگاه ما یعنی دیدن جهان و از چه زاویهای نگاه میکنیم و چند درجه است ۶۰ درجه، ۴۰ درجه، ۹۰ درجه یا ۳۶۰ درجه که، به تفکر و اندیشه ما برمیگردد.
نکتهای که وجود دارد این است که اگر برای ما مشکلی پیش میآید و میرویم پیش دکتر، دکتر به ما میگوید؛ سرطان خون دارید و این حرف دکتر باعث میشود که ما تمام کارهایی که برای آن تفکر کرده بودیم را از دست بدهیم و کاملا ناامید شویم. فردی ۴۰ سیدی را نوشته باشد به زاویهای از آگاهی میرسد. جهانبینی در کنگره خیلی برای یک مسافر مهم است چرا که به زندگی واقعی میرسد و میفهمد از چه دریچهای قبلاً به چه چیزهایی فکر میکرد و الان بعد از سفر کردن در کنگره به چه دیدگاهی رسیده است مثل این میماند که از خرابی به آبادی رسیده باشد.
ما همیشه باید این را بدانیم که در مسائل زندگی بدی و خوبی با هم هستند و اضداد وجود دارند. اضداد باعث میشوند زندگی بچرخد. استاد برای من راجع به یک سری مسائل صحبت میکرد و من اصلاً متوجه نبودم؛ چرا که درگیر مشکلات و مسائلی بودم که در زندگی داشتم فقط این مشکلات را میدیدم الان هم همین طوره وقتی بچهها وارد کنگره میشوند فقط مشکل خودشان را میبینند و میگویند من میخواهم یک هفتهایی خوب شوم و نمیتوانم ۱۰ ماه صبر کنم و این فاجعه میشود و هیچ وقت خوب نمیشوند. بعضی آدمها همیشه از همه شکوه و شکایت میکنند ما باید این را بپذیریم. وقتی انسان به یک مشکل یا بحرانی برخورد میکند این برمیگردد به خود انسان و به کس دیگری مربوط نمیشود. رهجو مشکلش را با راهنما مطرح میکند راهنما میگوید به خودت مربوط است وقتی نگاه میکنیم ۹۰ درصد مشکلات خود ما هستیم تصمیمات غلط گرفتهایم، بررسی نکردهایم، درست فکر نکردهایم و به مشکل برخورد کردهایم. من خودم الان میدانم که داستان از چه قرار است؛ ولی آن زمان فکر میکردم مشکل دیگران هستند مشکل من نیستم، چون من یک تفکر و اندیشه دیگری داشتم.
یک موقعی انسان در چاه افتاده حالا هرچه تلاش میکند بیاید بیرون به نتیجه نمیرسد، چون در یک بحران و مسئله گرفتار شده و همه این مشکلات و مسائل به علت عدم توفیق ما در امورات جاریه است. وقتی ما در امورات جاریه توفیق پیدا نکنیم مرتب در کارهایمان با شکست برخورد میکنیم و انرژی ما گرفته میشود. آن چیزی که باعث میشود درست تفکر کنیم و از این مشکلات بیرون بیاییم نیروی آگاه ماست باید حتماً یک آگاهی و دانشی داشته باشیم.
ما میگوییم با دوستان مروت با دشمنان مدارا، با دشمنان مدارا خوبه ولی وقتی با دشمنان مدارا میکنیم و او باز به شما دشمنی میکند دیگر نمیتوانید بگویید که مدارا کنم چون او شما را از بین میبرد. استاد میگوید: شما با همان چوب پرچم صلح باید به او حمله کنید.
یک موقع هست دعا کردن به تنهایی کارساز نیست، باید دعا کنیم و حرکت، تلاش و کوشش کنیم تا سدها را بشکنیم آن موقع خواهیم دید که از چه دانش و آگاهی و از چه قدرتی برخوردار بودیم.
باید زمانی را که در اختیار ما هست را از دست ندهیم از زمانی که در اختیار داریم حداکثر استفاده را ببریم. اگر به خداوند ایمان داشته باشیم به آرامش روان خواهیم رسید خداوند برای انسان قوت قلبی هست، حتی اگر خداوندی نباشد. ایمان داشتن به خدا باعث ادامه حیات انسان میشود. وقتی میخواهی یک مشکلی را حل کنی، در مسیر به مشکل دیگری هم برخورد میکنی باید آرام باشی ولی با این آرامش از در دیگری برای حل مشکلات وارد شوید.
در سیستم الهی مربیان حق هستند و به کار خودشان ادامه میدهند و این قضیه همیشه ادامه دارد و چیزی که خیلی مهم است و من اعتقاد کامل دارم این است که جهانهای دیگری هم وجود دارند و مرگ پایان زندگی نیست و اگر این جهان زمینی فاقد القائات و الهامات و فرامین بود انسان یک قدم نمیتوانست بردارد تمام اینها از جای دیگری به انسان داده میشود، انبیا فرامین را از جای دیگری میگرفتند و به ما میدادند که ما اجرا کنیم.
نویسنده: راهنما همسفر نجمه (لژیون اول)
تنظیم و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
81