پنجمین جلسه از دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی پاستور با استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز دوشنبه شانزدهم تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که امروز توانستم مجدداً در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و از حضور شما دوستان آموزش بگیرم. از نگهبان محترم بابت دعوتشان و همچنین از راهنمای عزیزم، آقا سعید، که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد، سپاسگزارم.
درس و جلسه ما در مورد قضاوت و جهالت است. خیلی وقتها وقتی به دستور جلسه نگاه میکنیم، شاید این سؤال پیش بیاید که این موضوع چه ارتباطی با درمان اعتیاد ما دارد؟ ما در کنگره یاد گرفتهایم که درمان اعتیاد در سه مقوله جسم، روان و جهانبینی انجام میشود. شاید بخش اعظم درمان، دقیقاً در همین شاخهی جهانبینی باشد.
من خودم، بهعنوان شخصی که سالها درگیر اعتیاد بودم و با این مشکل دستوپنجه نرم کردهام، واقعاً الان به این نتیجه رسیدهام که شاید اصلیترین نقطهضعف من، در همین بخش جهانبینی بوده است. جا دارد که در این دستور جلسات کنگره، عمیقتر فکر کنم، بیشتر تأمل کنم، گرههای مشکلاتم را پیدا کرده و آنها را باز کنم.
دستور جلسه قضاوت و جهالت، این دو واژه ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند؛ یعنی هرچه جهالت من بیشتر باشد، قضاوتم هم بیشتر خواهد شد و راحتتر میتوانم دیگران را قضاوت کنم. هرچقدر بیشتر به سمت مسیر دانایی بروم و در مسیر رشد حرکت کنم و آگاهی بگیرم، قطعاً کمتر و سختتر قضاوت میکنم.
به نظر من، انسان زمانی که خودش پر از ایراد و اشتباه است، خیلی راحتتر در دیگران به دنبال ایراد میگردد. چون وقتی انسان دچار جهل و نادانی است، نمیتواند ایرادات را در خودش ببیند، اما بهراحتی آنها را در دیگران میبیند. شاید بزرگترین ایرادات، در وجود خودش باشد، ولی آنها را نمیبیند؛ در حالیکه کوچکترین مشکلات را در دیگران به وضوح میبیند.
در مورد اینکه باید چه کار کنیم و چگونه میتوانیم از این شرایط فاصله بگیریم، به نظر من باید با رشد دانایی و آگاهی، خودمان را ارتقا دهیم و به دانایی کافی برسیم. در درجه اول، من باید خودم را بشناسم، نقاط ضعف و ایراداتم را شناسایی کرده و بپذیرم که ایراد دارم. اگر این را بپذیرم، دیگر فرصت نمیکنم دنبال ایراد در دیگران باشم.
اما متأسفانه من این موضوع را نمیپذیرم که در وجود خودم ایراد دارم. اگر بپذیرم، آنقدر کار برای اصلاح خودم دارم که اگر از صبح تا شب هم درگیر آن باشم، باز وقت کم میآورم. اولین کار من باید این باشد که خودم را بشناسم، ضعفهای خودم را پیدا کنم و بپذیرم که اگر قرار است رشد و تعالی پیدا کنم، باید این ایرادات را رفع کنم.
موضوع دیگری که وجود دارد، این است که "دوربین من" روی دیگران است. اگر میخواهم ایرادات خودم را ببینم، باید این دوربین را از روی دیگران بردارم و روی خودم بگذارم، چون هدف، رشد خودم است. وقتی مدام دوربینم روی دیگران باشد، طبیعتاً نمیتوانم به رشد خودم کمک کنم.
ما برای قضاوت کردن، باید به اطلاعات زیادی دسترسی داشته باشیم و ابزارهای لازم را هم در اختیار داشته باشیم. در حالیکه وقتی ما قضاوت میکنیم، اطلاعاتمان بسیار کم است. ممکن است فقط بخشی از یک موضوع را بدانیم یا دیده باشیم. به همین خاطر، قضاوتهای ما اغلب درست نیست. ما با همین اطلاعات ناقص، حکم صادر میکنیم، اجرا میکنیم و حتی نتیجهگیری هم میکنیم.
در آموزههای ما آمده است که حتی به چشمانتان هم اعتماد نکنید. یعنی اگر چیزی از کسی شنیدیم و براساس آن نتیجهگیری کردیم، آن استدلال ممکن است کاملاً غلط و غیرعقلانی باشد. حتی آنچه میبینیم، شاید فقط بخشی از واقعیت باشد یا اصلاً واقعیت نباشد. چون ما عالم به همه چیز نیستیم و فقط ظاهر را میبینیم، قضاوتمان هم ممکن است نادرست باشد.
این موضوع به مرور زمان حال ما را خراب میکند، چون وقتی قضاوت اشتباه میکنیم، انرژی منفی آن شخص به ما برمیگردد. وقتی از کسی بد میگوییم یا حتی در ذهنمان او را تخریب میکنیم، در واقع دیدگاه ما نسبت به آن شخص تغییر میکند، و این باعث تغییر رفتار ما هم خواهد شد.

برای شخص بنده زیاد پیش آمده که کسی را قضاوت کردهام، و در آن لحظه صددرصد مطمئن بودهام که قضاوتم درست است؛ اما بعداً متوجه شدهام که اشتباه بوده و این باعث عذاب وجدان و حال خراب من شده است.
اگر بخواهم جمعبندی کنم، باید بگویم که:
دوربینم باید روی خودم باشد.
حواسم باید به کار خودم باشد.
باید دنبال ایرادات خودم باشم.
من استادی داشتم که میگفت: انسان آنقدر مشکل دارد و آنقدر نقاط ضعف دارد که اگر از صبح تا شب هم بخواهد آنها را برطرف کند، باز هم وقت کم میآورد. اگر انسان به این حقیقت پی ببرد، دیگر بهدنبال پیدا کردن ایراد در دیگران نمیرود.
به نظرم قضاوت، کار من نیست. شاید یک راهنما بتواند رهجوی خودش را قضاوت کند، اما من، بهعنوان یک رهجو، حق ندارم کسی را قضاوت کنم. خیلی وقتها دیدهام که شخصی مورد قضاوت قرار گرفته و ارتباطش با جمع قطع شده. گاهی حتی یک لبخند طعنهآمیز میتواند حال کسی را خراب کند. باید خیلی مراقب باشیم.
من باید سعی کنم تا جایی که میتوانم از قضاوت دیگران دوری کنم، چون اطلاعاتم ناقص است. شاید فقط یک وجه از وجوهات مختلف یک موضوع را ببینم و نتوانم بر آن اساس قضاوت کنم. صرف اینکه دنبال ایرادات دیگران باشم، باعث از بین رفتن انرژی و تمرکز خودم میشود، و باعث میشود از مسیر اصلی خودم دور شوم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، از شما سپاسگزارم.
تایپ: مسافر اکبر(لژیون ۱۷)
ارسال: مسافر حمید(لژیون ۷)
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لویی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
109