سیزدهمین جلسه از دوره شصت و هشتم کارگاههای آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابنسینا با استادی همسفر سجاد نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافرمرتضی و با دستورجلسه( قضاوت و جهالت) در روز دوشنبه 16تیرماه۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
سلام دوستان سجاد هستم یک همسفر
از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر می کنم که این فرصت رو به من دادند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش ببینم ،از نگهبان جلسه تشکر می کنم .در رابطه با دستور جلسه قضاوت و جهالت به صورت کلی انسان ها در موقعیت های مختلف رفتار و حالاتشان ،مختلف است مثلا در شرایطی که درحال کار هستند یک مدل هستند وقتی در حال استراحت هستند ودر شرایط مختلف به شکل های دیگر درمی آیند .آن شکلی که من می توانم با دنیا ارتباط برقرار کنم صوت و نور است که می توانم یک سری چیزها را ببینم و چیزهایی را بشنوم با این حال اگر بخواهم یک نفر راقضاوت کنم که چگونه است یا باید یک چیزهایی از او ببینم و یا بشنوم ،حالا یا مستقیم این مطالب راببینم و بشنوم یا از طریق شخص دیگری ، خب این مطالب شبیه اطلاعاتی است که به یک ماشین که انسان باشد داده می شود ،مثل یک ماشین که ظاهر معقولی دارد و رنگ و شکل مناسبی دارد اما یک باطن هم دارد که موتور ماشین است ،و ماهیچ وقت با مشاهده به باطن یا موتور آن آگاهی پیدا نمی کنیم ، پس قضاوت افراد مثل این است که ما با این اطلاعات کمی که از مشاهده خودرو کسب می کنیم بخواهیم بگوییم که خوب است یا بد یا باطن این انسان خوب است یا بد،پس قضاوت اصلا کار درستی نیست چون این اطلاعاتی را که ما به دست می آوریم اصلا کافی نیست ، گاهی یک فرد را می بینیم و در یک لحظه قضاوتش می کنیم ، یا شاید یک مطلب کوچک از او دیده ایم باعث قضاوت بد می شود مثل این است که ماشین مورد نظر مقداری سپرش مشکل داشته باشد و ما کلا بگوییم ماشین خراب است و این درست نیست ، و این که قضاوت رابطه مستقیم با جهل و نادانی دارد و آن مثلث جهالت است ، امیدوارم خودم بتوانم این مطلب را خیلی خوب رعایت کنم ، جناب مهندس هم می فرماید این قضیه قضاوت یواش یواش اتفاق می افتد ،یک خاطره هم آقای مهندس تعریف میکند یک روز در باغ زمانی که در حال انجام کارها برای تهیه دیسپ هستند یک چاقوی دستی راگم می کنند و به کارگر باغ شک میکنند و او را قضاوت می کنند و از او سوال می کنند که این چاقوی من است و بگو مگویی شکل می گیرد که باعث می شود مهندس کارگر راقضاوت کند ، ولی بعد از مدتی مهندس چاقو را پیدا می کند و متوجه می شود کار کارگر نبوده ، پس ما باید خیلی مراقبت کنیم که این قضاوت خیلی اوقات اتفاق می افتد با این اطلاعات اندکی که جمع می کنیم ، خیلی ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.

تنظیم و تایپ : مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
124