خداوند را هزاران مرتبه سپاس میگویم که به من صبر عطا کرد و چشمان بینا، گوش شنوا و قلبی که بتوانم هرچه هست را بر روی کاغذ بیاورم. روزی که وارد کنگره ۶۰ شدم را خیلی خوب به خاطر دارم. آن روز خیلی ناامید و نسبت به همه چیز بیاعتماد بودم. پیش از کنگره دروغ زیاد شنیده بودم، به همین دلیل نمیتوانستم به حرفهای راست و درست اعتماد کنم. من همیشه در این فکر بودم که زندگیام از دست رفته و نمیتوانستم هیچ راهی را پیدا کنم تا در زندگی آرامش داشته باشم.
خدا را سپاسگزارم که لیاقت این را داشتم که در کنگره باشم و از آموزشهای کنگره بهرهمند شوم. یاد گرفتم با صبوری و سکوت کردن میتوانم آرامش را به زندگیام برگردانم و خداوند را هزاران هزار بار شکر آقای مهندس، کنگره و راهنمای عزیزم خانم سهیلا را دارم، از خداوند برای این عزیزان و برای همه اعضای کنگره آرزوی سلامتی و تندرستی میکنم. از خدا میخواهم همیشه کشورم در آرامش باشد، تا بتوانم از آموزشهای مفید کنگره استفاده کنم.
نویسنده: همسفر لیلا ب رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
تایپیست: همسفر مروارید رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
90