دستور جلسه: «قضاوت و جهالت»
در سیدی «قضاوت و جهالت» آقای مهندس حسین دژاکام نظرات همسفران و مسافران را پرسیدند که چه چیزها یا چه عواملی پیشنیاز قضاوت است؟ و چه ویژگی لازم است که انسانی قضاوت کند که اعضاء جواب دادند: ذهن شلوغ و ناآرام، عدم آگاهی، عدم دانایی، عمل ناسالم، اذن قضاوت، از روی احساس کار کردن نه از روی عقل، نشناختن خودمان و نشناختن صور پنهان انسان، منیت و نشناختن جایگاه خودمان.
آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند: درست است و شاید صدها چیز دیگر برای قضاوت باشد مثل حسادت، ریا و کبر اینها همه پیشنیاز هستند؛ ولی نکته مهم و اساسی و اصل مطلب و چیزی که باعث قضاوت کردن میشود جهالت است. جهالت یعنی نادانی. اگر نور باشد ظلمت نیست؛ اگر عدم نور باشد تاریکی هست؛ وقتی نور بیاید همه جا روشن میشود و اثری از تاریکی نیست؛ حالا ممکن است این نور اندازه یک کبریت باشد یا شمع یا به اندازه خورشید، همیشگی و دائمی؛ پس نادانی یعنی ناآگاهی و وقتی جهالت باشد یعنی دانایی نیست. جهالت که باشد نتیجه آن خودخواهی، منیت، ترس و عدم آگاهی و صدها مشکل دیگر مثل خرافات است و شخصی که دانایی دارد خرافات ندارد و یکی از میوههای جهالت، قضاوت کردن است.
در سیدی «قضاوت» آقای امین دژاکام فرمودند: بسیاری از قوانین در مورد انسان و صور پنهان است که باید جایش را پیدا کرد؛ مثل پازلی که پیدایش کنید و سر جایش بگذارید. نیروهای هستی به چهار دسته تقسیم شدند: نیروی جاذبه و دافعه، نیروهای هستهای قوی و ضعیف. در جهانبینی حس معادل نیرو است؛ با قضاوت کردن حس خودمان و کسی که در موردش قضاوت میکنیم را آلوده میکنیم. وقتی حس من آلوده شد باعث میشود که نیروهای منفی و حسهای منفی دیگر هم جذب من شوند چرا که آب میگردد و گودال را پیدا میکند.
یک آهنربای قوی هیچگاه به چوب نمیچسبد؛ ولی اگر قطعهای حتی کوچک آهن به چوب بچسبانیم فوراً به آهنربا میچسبد؛ دقیقاً طبق همین اصل زمانی که من خودم همیشه در حال قضاوت کردن دیگران هستم؛ یعنی میدان جاذبه و جنس خودم از قضاوت کردن است و تبدیل به یک آهنربای قوی میشوم که همیشه خودم هم مورد قضاوت دیگران قرار میگیرم و همیشه این حس بد را دارم که فکر میکنم دیگران هم دارند مرا قضاوت میکنند و بعد از انجام دادن کارها، باعث حال خراب من میشود و از انجام کاری لذت نمیبرم چرا که این حس با من است که دیگران در مورد من چه قضاوتی میکنند؟
زمانی که کسی را قضاوت میکنیم؛ چون در صور پنهان رأی هم صادر کردهایم و از نظر ما او متهم است، اگر بخواهیم با او ارتباط برقرار کنیم یا در گروهی یا مجلسی با او شرکت کنیم یا اینکه بخواهیم آموزشی از او بگیریم نمیتوانیم؛ زیرا از روی جهل و نادانی خودمان و با اطلاعات ناقص و اشتباه خودمان او را گناهکار و مجرم میدانیم و نسبت به او کینه و نفرت داریم.
این در مورد همه انسانها صادق است. اگر شما نسبت به شخصی یا جایی حسی داشته باشید چه حس خوب، چه حس بد، حتماً از آن حس در درون خودمان هم هست؛ مثل اینکه وقتی من از کسی به علت داشتن یک صفت بد، نفرت پیدا میکنم حتماً در درون خودم هم آن صفت وجود دارد؛ کسی نمیتواند بگوید نه در درون من نیست چرا که این یک قانون است که اگر من حسی را در درون خودم تجربه نکرده باشم آن را نمیشناسم و در نتیجه در دیگران هم آن حس را تشخیص نمیدهم؛ پس درون خودم هست و میشناسمش که در دیگران هم آن را تشخیص میدهم. حالا ممکن است در بعضیها خیلی کم باشد و در بعضی دیگر زیاد.
من خودم نتیجه گرفتم قاضی درس قضاوت میخواند، برای تکمیل پرونده خیلی اطلاعات جمع میکند و تلاش میکند و آگاهی دارد؛ چندین بار جلسه برگزار میکند بازهم گاهی اشتباه میکند و رای نادرست صادر میکند؛ ولی ما نه درس خواندیم، نه آگاهی داریم؛ پس از روی جهالت و نادانی قضاوت میکنیم و به عاقبت آن حتی لحظهای هم فکر نمیکنیم؛ باید بدانیم قضاوت کار خداست. آیا این درست است کسی ما را قضاوت کند؟ چرا بذری در دل بکاریم که روزی میوه این بذر و ثمره آن زندگی خودمان را نابود کند؛ چون ما هر بذری بکاریم روزی بزرگ خواهد شد و درختی تنومند و سر به فلک کشیده میشود. قضاوت کردن کار هر کسی نیست. بهترین کاری که میتوانیم انجام بدهیم این است که تا خواستیم دیگران را قضاوت کنیم آن را به خودمان برگردانیم. بهترین قضاوت، قضاوت کردن کارهای خودمان است و اینکه آیا کاری که انجام میدهم طبق صراط مستقیم و فرامین الهی است یا نه؟
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
رابط خبری: راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
321