رعایت حرمت‌ کنگره 60 تضمین رسیدن به رهایی

جلسه نهم از دوره دوازدهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی طارم با استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه<حرمت کنگره۶۰،چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ۶۰ ممنوع است> در تاریخ دهم تیر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. خدا را شکر می‌کنم که این فرصت به من داده شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم؛ از ایجنت و گروه مرزبانی و نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که بنده را انتخاب کردند تا استاد این جلسه باشم و آموزش بگیرم. در ابتدا خدای خود را شاکرم که کنگره را در مسیر زندگی من قرار داد تا به این حال خوش برسم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان ممنونم که به من زندگی بدون مواد مخدر را آموختند. دستور جلسه امروز حرمت کنگره ۶۰ است؛

من در باره قسمت مالی نمی خواهم زیاد صحبت کنم. زمانی می گفتم حرمت چیست ولی امروز آن درک می کنم. حال چرا حرمت در کنگره ۶۰ جاگذاری شده است؟ در نوشتار حرمت کنگره ۶۰ می خوانیم که کنگره مکان مقدس و امن می باشد؛ ما به این مکان امن آمده ایم تا اعتیاد به مواد مخدر را درمان کنیم. وقتی وارد سفر دوم می شویم به معنای یک حالت معنوی و ارزشی را درک می‌کنیم و می دانیم که چقدری درمان اعتیاد می تواند در زندگی به ما کمک کند.

یعنی کمکی که درمان اعتیاد به من کرد همان تولد دوباره بود و همچنین بازیابی دوباره خانواده ام. مادر و برادرم و حتی دوستانم در کار و زندگی و روابطه دوستانه. این مکان واقعا مکان مقدسی است. یک سری از کارها در سفر اول ممنوع است حرمت هم از حرم می آید و به معنای حرام بودن نیز است. یکسری کارها برای من مهدی ممنوع است و نباید به کسی پول قرض دهم، نباید دروغ بگویم و کارهای ضد ارزشی انجام ندهم. حال درمان اعتیاد چه کمکی به من می کند؟

به خاطر دارم زمانی که در دنیای اعتیاد قرار داشتیم یکسری کارهای ضد ارزشی برای من ارزش شده بود. برای مثال، کسی که بنگاه املاک و یا بنگاه خودرو داشت ،معامله هایی می کرد که ناعادلانه بود و اسم کار را زرنگی می گذاشتند. می گفتند شخص خیلی زرنگ است و این میزان پول در می آورد! درصورتی که کار ضد ارزشی بود و از نظر من کار آن شخص زرنگ ارزشی حساب می شد. اگر بخواهم از دروغ بگویم ، جمله دروغ مصلحتی برای من فریبی بود که بتوانم راحت دروغ بگویم و دروغ گفتن یک مسئله عادی شده بود.

کارهای ضد ارزشی جزیی از شخصیت من شده بود. من به کنگره و این مکان مقدس آمدم تا این مسائل را آرام آرام این ها کنار بگذارم و بتوانم اعتیاد خود را درمان کنم. اگر من بخواهم این کارها را ادامه دهم همانند مصرف مواد مخدر است.

ولی زمانی که وارد کنگره می شویم اولین چیزی که کنگره ما را جذب می کند محبت است وقتی از درب ورود دخل می شویم، ما را بغل می کنند و به ما محبت و عشق می دهند. همین موضوع باعث شد که من دیگر به راهنمای خودم دروغ نمی گفتم و داروی خود را کم و یا زیاد نمی کردم یا گریز نمی زدم و یا اگر هرکدام اتفاق افتاد به راهنمای محترمم نمی توانستم دروغ بگم. همین مسئله‌ باعث شد که سفر خیلی خوبی داشته باشم. ممنون که صحبت های من توجه کردید.

تایپ و عکس:مسافر امیر
مرزبان خبری:مسافر امین
دستیار مرزبان خبری:مسافر فرشید