جلسه دوم از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، با استادی مسافر سهراب، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه: حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ۶۰ ممنوع است؟ روز سه شنبه دهم تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، سهراب هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار نمود تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
حرمت کنگره ۶۰ در جلسات دوبار خوانده میشود تا من با تمام وجود درک کنم که کنگره ۶۰ حرمت دارد و این حرمتها است که بنیان این ساختار عظیم را استوار نگه داشته است. بهواسطه همین حرمتها کنگره 60 مسیر خود را به درستی و استواری ادامه میدهد. اگر این حرمتها نباشد، اگر هرکس بخواهد هر کاری انجام دهد، هیچ چیز سر جای خودش باقی نمیماند.
اولین مورد از حرمت کنگره 60، دروغ گفتن است. من با ورود به کنگره ۶۰ متوجه شدم که اینجا مانند بیرون نیست و اینجا باید صادق بود؛ با راهنما، با خود، و با خدمتگزاران. اگر صادق نباشم، به درمان نمیرسم.
من سال ۱۳۹۰ برای اولینبار به کنگره آمدم و سه جلسه تازهواردین شرکت کردم، اما صادق نبودم و فقط آمده بودم دارو بگیرم و بروم. اما نتیجه این شد که از کنگره رفتم و چند سال بعد دوباره برگشتم. سال ۱۳۹۸ دوباره آمدم و اینبار صادقانه سفر کردم.
مهندس میفرمایند: مادر تمام ضدارزشها دروغ است. اگر یک دروغ بگوییم، باید صد دروغ دیگر برای پنهانکردن آن بگوییم.
مورد دوم، قضاوت و سرزنش کردن است. من روی این موضوع با خودم کار میکنم. بیرون از کنگره هم وقتی موقعیتی پیش میآید که بخواهم قضاوت یا معرکهگیری کنم، با خودم میگویم: سهراب! حرمت کنگره فقط برای آن چند ساعت داخل شعبه نیست. کنگره به من یاد داده چگونه بیرون از کنگره هم زندگی کنم و آرامش داشته باشم و درست رفتار کنم.
من اینجا آمدهام که بیاموزم و آنچه یاد گرفتهام را در زندگیام بهکار بگیرم. اگر من بیرون از کنگره قضاوت کنم، پس آن سه جلسهای که در هفته میآیم و خدمت میکنم چه ارزشی دارد؟ فقط وقتم را هدر دادهام.
حرمت کنگره همچنین به من یاد داد که با ورود هر تازهوارد، گذشته خودم را به یاد بیاورم. وقتی کسی از در وارد میشود، میگویم یک سهراب دیگر آمد. باید با آغوش باز از او استقبال کنم و محبت کنم تا بتواند سفرش را آغاز کند و به رهایی برسد و انرژی رهایی او به من بازمیگردد. وقتی میبینم عزیزان به رهایی میرسند واقعاً لذت میبرم.
اگر حرمتها را رعایت نکنیم در کنار هم دوام نخواهیم آورد. کنگره 60 حرمت دارد، لژیون حرمت دارد. من هیچگاه اجازه نمیدهم پایم را روی پای دیگرم بیندازم و یا با گوشیام کار کنم زیرا راهنمای من وقت و انرژی خود را گذاشته تا من به رهایی برسم. باید حرمت راهنما و خدمتگزار را نگه دارم.
اگر هنگام صحبت دیگران صحبت کنم یا در لژیون نظم را رعایت نکنم، جلسه و آموزش مختل میشود.
اگر حرمتها نبود من امروز پنج یا شش سال خدمت نمیکردم و نمیتوانستم در این جایگاه در خدمت شما عزیزان باشم. حفظ حرمتها یعنی شناخت شخصیت خود، یعنی گرفتن آموزش مؤثر، یعنی رسیدن به آرامش.
در پایان از راهنمای عزیزم آقا مهدی نهایت تشکر را دارم. ایشان خیلی برای من زحمت کشیدند. امروز هم به دعوت ایشان این جایگاه را تجربه کردم و بسیار سپاسگزارم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.

عکس: مرزبان خبری
تایپوبارگزاری: مسافر وحید و مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
194