یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی چالوس، با استادی مرزبان محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر سجاد و دبیری مسافر ایرج با دستور جلسه « وادی چهارم و تأثیر آن روی من » پنجشنبه پنجم تیرماه۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم مسافر، در مورد دستور جلسه اگر خیلی مختصر و مفید بخواهم تجربه خودم را بگویم، یعنی وقتی مسئولیت زندگیام را به خداوند واگذار میکنم، نقطه مبدأ را گم کردم.
ما در کنگره 60 یاد میگیریم که زمانی میتوانیم گرههایمان را بازکنیم که اول بدانیم در کجا قرار داریم، بدانیم مبدأ مسیر حرکتمان کجاست.
زمانی که میآییم مسئولیت را به خدا واگذار میکنیم، یعنی عملاً نقطه مبدأ خودمان را گم میکنیم؛ یعنی همانجا جایگاهمان را گم میکنیم و هیچوقت نمیتوانیم مسائلمان را حل کنیم چون اصلاً نمیپذیریم خودمان باعث اتفاقی و مشکلی است که درش قرار داریم.
برای همین باید بپذیریم که مسئولیت تمام اتفاقات بر عهده خودمان است و خودم باعث شدم که در تاریکیها قرار گرفتم.
پس امروز برای خروج از تاریکیها باید خودم تلاش کنم و بدانم که هیچکس بهاندازه شخص خودم نمیتواند مرا نجات دهد.
البته که دستهای آسمانی بهصورت القا و احیا یاری میرساند و مسیر حرکت را نمایان میکنند، اما در اصل این انسان است که باید حرکت کند تا مسیر را طی کند.
نکتهای که در اینجا قابلذکر است این است که وادی چهارم را باید آموخت و کاملاً اجرایی کرد تا توانست وادی پنجم را کاربردی کرد.
باید بپذیریم که مسئولیت تمام امور زندگیام بر عهده خودم است و این وادی تمام راههای فرار از مسئولیت را بر انسان میبندد.
عدهای خود را با این جمله که " شاید پروردگار خواسته برایم اینطور رقم بخورد" ، متقاعد میکنند یا فریب میدهند اما درواقع اینطور نیست و خواست خود شخص بوده که الآن اوضاعش به این شکل است.
من یک سفر داشتم که باز برگشت کردم و میتوانستم بگویم که این تقدیر من بوده که نتوانم رها زندگی کنم اما درواقع چنین نبوده و دوباره سفر کردم از اشتباهات گذشته درس گرفتم و به درمان رسیدم.
از اشتباهات گذشتهام این است که نتوانستم به درمان کامل برسم و باعث شد تا مجدداً سفر کنم، درمانم نکردن سیگار بود.
در سفر دوم که اشتباهاتم را پذیرفتم و سفر مجدد کردم، بعد از دو ماه سفر در لژیون ویلیام هم شرکت کردم و سیگارم هم درمان کردم.
برای خدمت کردن پیشقدم شدم و در کنگره60 شروع به حرکت در مسیر خدمتی کردم.
این تجربه شخصی من از این وادی بود و نکته آخر اینکه انسان هرلحظه ممکن است اشتباه کند چون انسان ممکن الخطا است ولی باید بپذیرد که اشتباه از خودش بوده و باید عواقبش را بپذیرد و برای اصلاحش خودش اقدام کند و این وادی را در نظر بگیرد.
باید خودش را مخاطب قرار دهد و دیگران را مقصر نداند.
ما هرقدر که به شناخت درستی از خودمان برسیم به همان اندازه میتوانیم خدا را بشناسیم؛ پس هرقدر بیشتر خودمان را بشناسیم به همان اندازه میتوانیم خدا را بشناسیم و مسئولیتهایمان را کمتر به خدا واگذار میکنیم.
در مسائلی همچون از دست دادن عزیزان درست است ما نقشی نداریم اما نوع و زاویه نگاه ما میتواند تعیین گر اوضاع و احوالاتمان باشد.
پس باید به فهم درست از قدرت مطلق داشت.
.jpg)
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
تایپ، تنظیم و ارسال: مسافر سینا
تهیه: مرزبان خبری مسافر رحیم
مسافران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
15