English Version
This Site Is Available In English

کنگره دریچه‌ای به سوی نور

کنگره دریچه‌ای به سوی نور

همسفر زینب
به نام خداوندی که هر روزش با یک امید جدید آغاز و هر شب آن با یک آرامش خاطری پایان می گیرد. سال‌ها بود که هر روز به امید این‌که فردا روز بهتری از امروز خواهد شد، می‌گذشت و من در خیال خودم قهرمانی بودم که از سخت‌ترین روزها و مشکلاتش عبور کرده، پس حتماً از این مشکل هم عبور خواهم کرد. کسی که توانسته به جای خواهر آمده‌ و زندگی او را از نیمه ادامه دهد، پس می‌تواند از سخت‌ترین روزها هم بگذرد.

در بدترین شرایط کنار او بودم، حرف‌ها و کنایه‌ها شنیدم؛ اما صبوری کردم و سال‌ها گذشت و هیچ تغییری در روش زندگی مسافرم پیش نیامد؛ حتی بدتر هم شد، تا این‌که با کنگره آشنا شدیم. از طریق برادر مسافرم که در همه جمع‌های خانوادگی تیکه کلامش آقای مهندس بود، اکثر جمله‌هاش نقل و قولی از آقای مهندس بود. من به مسافرم می‌گفتم کاش می‌شد که او هم به کنگره می‌رفت.

به هر حال یکی دو سالی گذشت و امسال مسافرم با میل و رضایت خود پا به کنگره گذاشت، برای من و مسافرم کنگره دریچه‌ایی به سوی نور بود. انگار سال‌ها در تاریکی مطلق بوده باشی و کسی دری به رویت باز کند، چه نوری وارد می‌شود! کنگره مکانی مقدس هست، زمانی که همه اعضای آن با لباس سفید در کنگره رفت و آمد می‌کنند به نظرم می‌رسد که انگار انسان‌هایی هستند که در زمین جایی ندارند و در آسمان در حال رفت و آمد و گفت و شنود هستند.

همه مثل فرشته‌های بی بال و سفیدپوشی هستند، که تا چشم دل کار می‌کند پر از عشق و محبت هستند، همه را دوست می‌دارم و خداوند را برای قرار دادن این مکان با فرشته‌هایش در زمین سپاسگزارم. به امید روزهای رهایی برای انسانهای فرشته صفت.

تایپ: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون نهم)
تنظیم و ارسال: همسفر اعظم دبیر سایت
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .