English Version
This Site Is Available In English

آغاز بیداری با تلنگر وادی چهارم

آغاز بیداری با تلنگر وادی چهارم

شما غمگین نباشید و خود را به عمل‌های نیک، مشغول بدارید. به امورات مالیه، قوت بدهید؛ خواهید دید که چگونه به قول دوست ما از درخت خرما بالا رفتن هم، آسان‌تر خواهد شد. قله و فتح آن، چندان اهمیتی ندارد؛ اما نشانی از خویش در آن مکان گذاشتن، مهم است. شما باید به منزلت و جلال گذاشته، بازگردید؛ نه برای تفاخر به هم‌نوع خویش، بلکه نشانی است از آنچه بی‌نشان است.

دل‌نوشته محبوبه همسفر علی

دل‌نوشته‌ای از جنس بیداری درباره وادی چهارم و تأثیر آن روی من

راستش همیشه فکر می‌کردم انسان قوی‌ای هستم. باور داشتم عشق می‌تواند نجات دهد و دعا معجزه کند. به همین خاطر وقتی همسرم در تاریکی اعتیاد غرق شد، تمام تلاشم این بود که برایش دعا کنم، اشک بریزم و صبر داشته باشم؛ اما در دلم همیشه فکر می‌کردم تقصیر زندگی، مواد و بی‌پناهی است. هیچ‌ وقت از خودم نپرسیده بودم: «من چه؟ من کجای این قصه‌ام؟»

تا این‌که با وادی چهارم آشنا شدم: «در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن». این جمله مثل پتکی بر سرم فرود آمد. دلم لرزید، چون متوجه شدم سال‌ها است خودم را پشت دعا پنهان می‌کنم. دعا می‌کردم، ولی حرکتی نمی‌کردم. منتظر بودم خدا همه‌چیز را درست کند، بی‌آن‌که خودم ذره‌ای بخواهم در زندگی‌ام قدم بردارم.

از آن روز، چیزی در درونم شکست؛ اما همان شکست، تولد دوباره بود. متوجه شدم باید خودم مسئول باشم، نه مسئول نجات دادن کسی، بلکه مسئول خودم؛ مسئول این‌که طرز فکر، رفتار و حضورم در این مسیر چگونه است.

وادی چهارم مرا مجبور کرد با خودم رو‌به‌رو شوم تا ببینم چقدر ترسیده‌ام، چقدر خسته‌ام و  چه خشم‌های فروخورده‌ای درونم دارم. متوجه شدم در بسیاری از مواقع، نام خدا را استفاده کرده‌ام تا از زخم‌هایم عبور کنم، بی‌آن‌که برای درمان آن‌ها تلاشی کرده باشم. این وادی به من فهماند: خدا وقتی با تو است که خودت هم با خودت صادق باشی، زمانی که واقعاً بخواهی بجنگی، تغییر کنی و بسازی، نه فقط برای همسرت، بلکه برای خودت.

از آن به بعد دیگر فقط برای رهایی همسرم دعا نکردم، برای رهایی خودم هم دعا کردم؛ برای صبرم، برای قدرت تصمیم‌گیری‌ام، برای این‌که بتوانم ببخشم و بفهمم که «عشق» فقط تحمل کردن نیست، بلکه فهمیدن، ساختن و تغییر کردن است.

اکنون شاید هنوز در مسیری دشوار همسفر باشیم؛ اما تفاوت اینجا است که دیگر تنها همسرم نیست که باید تغییر کند، بلکه من نیز در مسیر تغییر گام بر‌می‌دارم و هر بار که به گذشته نگاه می‌کنم، درمی‌یابم نقطه آغاز این تغییر، همان لحظه‌ای بود که وادی چهارم را خواندم: «در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن». این جمله، زندگی من را به دو بخش تقسیم کرد: پیش از آن‌که خودم را ببینم، و پس از آن.

نویسنده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زال‌پارس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .