در ابتدا آقای مهندس میفرمایند: نظم در کنگره۶۰ باید صدمرتبه بیشتر از دانشگاه، ورزشگاه و ... باشد تا به نتیجه لازم برسیم. حرف باید یکمرتبه بیان شود، دوبار یا بیشتر تکرار نشود؛ چون نه وقت و نه انرژی آن را داریم. پشت همه اینها یک چیز وجود دارد که ما را از تعلقات خودمان و از خواستههای شخصی خودمان دور میکند. از چیزهایی که دوستشان داریم پرهیز میکنیم، سختیها را متحمل میشویم و وقت خود را برای بقیه اعضاء میگذاریم. چه چیزی پشت این نهفته است؟ چه چیزی باعث شده است این نیرو در راهنماهای کنگره۶۰ که در آن زحمت میکشند وجود داشته باشد؟ یک نفر میآید وقت خود را برای چه چیزی میگذارد؟ جز اینکه یک عشق پشت اینها است و آن عشقی که باعث این جنبش و تحرک شده است، نشأت گرفته از ایمان و اعتقادی است که باعث این حرکت میشود.
ایمان یعنی تجلی نور خدا در انسان. تجلی نور خدا در انسان چه مفهومی دارد؟ مگر نه اینکه روح خداوند در ما دمیده شده است؛ یعنی صفات خداوند در انسان متجلی میشود. کسیکه ایمان دارد بخشنده و رحیم است. خداوند محبت دارد و کسانیکه ایمان دارند محبت دارند و انسانهای توانایی هستند. این صفات در خداوند مانند اقیانوس است؛ ولی در انسان مثل قطرهای میماند. ایمان یعنی اعتقاد داشتن. اعتقاد داشتن به چه چیزی؟ اعتقاد داشتن به خود، انسانها، خانواده، جوامع بشری، حیات، زندگی، صداقت، مهر و محبت است. سیستم باری تعالی به اینصورت است کسیکه به سیستم، هستی میدهد و درحرکت است، مثل یک آب زلال است.
ایمان فقط این نیست که شما سفره بیندازید و دعا بخوانید این یک قسمت است. ایمان آن چیزی است که شما از عصاره جانتان بدهید. کسیکه ایمان داشته باشد، تمام خوبیها و زیباییهایی که در وجود او است به بقیه انسانها میدهد و این معنی ایمان است. در هستی نمیتوانید طوری باشید که ندهید و بگیرید. هیچکس نمیتواند بگوید من ایماندارم؛ ولی از عصاره جانم نمیدهم.
عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
انسان در مقابل ایمان خود چهکار میکند؟ بهجایی رسیده که هرروز حال او خراب است. دوستی میگفت: ریشه تمام بیماریها از اسکیزوفرنی تا سرطان سینه و روده از بیایمانی است؛ اگر به خودمان مراجعه کنیم و به قسمتهای پنهان ذهنمان توجه کنیم، تصور میکنیم که انسان باایمانی هستیم. هرچه در جهت منفی ادامه دهیم، روزبهروز هرچه داریم از دست میدهیم. کسانیکه ایمان دارند کمتر مریض میشوند. اعتقاد و باور دارند، خداوند را قبول دارند و به او توکل میکنند؛ باید دوست بداری تا دوستت داشته باشند؛ باید بدهی تا به تو بدهند. شما نکاشته درو نمیکنید.
سیدی ایمان با استفاده از مثال آب زلال و آب راکد توضیح میدهد که کسیکه ایمان دارد، همانند آب زلالی است که در حرکت است و زندگی میبخشد، در حالیکه کسیکه ایمان ندارد، مانند آب راکدی است که لجن میشود. بهطور خلاصه سیدی ایمان به ما یاد میدهد که ایمان واقعی با عشق، بخشش، گذشت، خدمت و توکل به خداوند همراه است و باید در زندگی بهطور عملی آن را نشان داد.
منبع: سیدی ایمان
نویسنده: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
رابطخبری: همسفر ربابه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
34