English Version
This Site Is Available In English

لژیون سردار دایره‌ای مهم روی کره خاکی

لژیون سردار دایره‌ای مهم روی کره خاکی

جلسه هفتم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی لژیون سردار کنگره‌۶۰ همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان، با استادی پهلوان همسفر مریم، نگهبانی همسفر الهه و دبیری همسفر سهیلا با دستور جلسه «وادی چهارم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲ تیرماه ۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از آقای مهندس و خانواده‌ محترمشان و از اسیستنت محترم خانم سحر عزیز سپاسگزارم، قدر‌دان راهنمایان بزرگوارم خانم مهری، خانم سلیمه و خانم حمیده عزیز هستم. از نگهبان لژیون سردار تشکر می‌کنم که به من فرصت آموزش و خدمت دادند.‌ به ایجنت محترم و مرزبانان عزیز خدا قوت می‌گویم. خدا را هزاران مرتبه شکر می‌گویم که امروز این اجازه به ما داده شد تا در کنگره‌۶۰ حضور داشته باشیم، واقعاً ما این روزها نیاز مبرم به آموزش‌های کنگره داریم. آقای مهندس یک جمله‌ معروفی دارند همیشه می‌‌گویند؛ قدر داشته‌هایتان را بدانید، تا زمانی ما نعمتی داریم متأسفانه قدرش را نمی‌دانیم، همین که از آن محروم می‌شویم می‌فهمیم چه نعمتی را از دست داده‌ایم. ان‌شاءالله همه با وجود کنگره قدر‌دان آموزش‌های ناب باشیم و در این راه مستدام قدم برداریم.

دستور جلسه امروز در مورد وادی چهارم است؛ وادی‌ها راه و روش زندگی سالم را به من می‌آموزند، در وادی سوم یاد گرفتم هیچ‌کس به اندازه‌ خودم به فکر خودم نیست و باید راه حل مشکلاتم را پیدا کنم، بلافاصله در وادی چهارم خط‌ و خطوط و مرز بین من و خداوند را مشخص می‌کند‌، البته نه تنها فقط من و خداوند، بلکه من و اطرافیانم،‌ من و فرزندانم، من و کنگره‌۶۰، من و لژیون سردار، راهنما و رهجو. این وادی، وادی پذیرش مسئولیت‌ است که من باید مسئولیت تمام کارهایم را تمام و کمال بپذیرم؛ چون در هستی همه‌ چیز روابط دو طرفه دارد و هیچ‌ چیز نیست یک‌ طرفه باشد، من در برابر هر چیزی یک‌سری مسئوليت‌ها را بر عهده دارم که باید فرد مسئولیت‌پذیری باشم. آقای مهندس می‌‌گویند؛ زمانی انسان می‌تواند مسئوليت کارها را بپذیرد که آن شناخت لازم را نسبت به خودش داشته باشد. گاهی اوقات با خودم فکر می‌کنم می‌گویم، خداوند هم قدرت اختیار را به ما انسان‌ها داده و هم توانایی‌ها و استعدادهای نهفته‌ای را درون ما قرار داده که بر اساس این‌ها می‌توانیم مسئوليت کارها را بپذیریم، قبل از کنگره ما یک‌ جاهایی‌ خودمان را گم کرده بودیم و جا گذاشتیم، استعداد‌ها و توانایی‌ها را فراموش کرده بودیم، وقتی به کنگره آمدیم و در مسیر آموزش‌ها قرار گرفتیم کم‌کم این استعدادها برایمان نمایان شد و متوجه شدیم چه توانایی‌هایی در وجودمان نهفته بوده! کنگره بود که آدرس خودمان را به خودمان داد.

با مطالعه این وادی‌ متوجه می‌شویم  که خداوند و نیرو‌های مافوق فرمان‌بردار‌های ما نیستند که مرتب به آن‌ فرمان بدهیم و قرار باشد آن‌ها اجرا کنند بلکه مسئوليت‌پذیری باید بر عهده‌ خودم باشد، البته درست است که ما توکل را یاد گرفته‌ایم و همیشه در زندگی باید در برابر هر چیزی به خداوند توکل کنیم؛ ولی نباید معنای توکل را با انکار مسئوليت اشتباه بگیریم. آقای مهندس برای شناخت انسان، هسته وجودی انسان را به دو بخش تقسیم می‌کنند؛ یکی صور آشکار که کاملاً قابل رویت است و همه آن می‌بینیم، یکی هم صور پنهان یا هسته خارجی که نفس انسان مربوط به صور‌ پنهان است و برای شناخت خودمان لازم است نفس خودمان را بشناسیم، چرا؟ چون اصل و موجودیت ما را نفس مشخص می‌کند و بر مبنای شعور و دانایی که داریم در این سه مرتبه نفسی که آقای مهندس تعریف کرده‌اند قرار می‌گیریم. ممکن است شخصی در مرحله نفس اماره قرار بگیرد که پایین‌ترین مرحله نفس انسانی است و تمام خواسته‌ها بر مبنای احساسات و منافع شخصی انسان است.

در مرحله دوم، انسان یک دانایی و آگاهی بیشتری کسب می‌کند، وجدان انسان بیدار می‌شود و این نفس سرزنش‌کننده است و مرحله آخر نفس مطمئنه است که مهم و باارزش است و تمام خواسته‌های انسان خواسته‌های منطقی و قابل قبولی هستند، زمانی که انسان به مرحله‌ پختگی لازم می‌رسد می‌تواند مسئوليت‌های خودش را بپذیرد. ممکن است من بخواهم از مسئولیت‌هایم شانه خالی کنم و آن‌ها را به گردن خداوند و یا دیگران بیندازم، سؤالی این‌جا برای من پیش می‌آید، اگر قرار باشد خداوند یا دیگران مسئوليت کارهای من را بر عهده بگیرند، پس هدف از خلقت من چه می‌شود، هدف از این‌که خداوند انسان را آفریده چه می‌شود؟ از دیدگاه استاد سردار؛ هدف خلقت آموزش و خدمت است و این دو عنصر، دو بال هستند برای تعالی و کمال انسان؛ یعنی با آموزش گرفتن و خدمت کردن می‌توانم به آن تکامل لازم برسم.

آقای زرکش می‌گویند؛ اگر قرار باشد من متفاوت عمل کنم باید آموزش بگیریم، وقتی در مسیر آموزش باشم و دانایی‌ها را کسب کنم، بر اساس آن دانایی عمل سالم انجام می‌دهم و باعث می‌شود حس سالم در وجود من بیدار شود و حس سالم را به‌دست بیاورم. آقای زرکش گفتند؛ در لژیون سردار بر حس سالم خودتان سوار باشید، وقتی من بر حس سالم سوار باشم آن بخشش را تمام و کمال درک و با تمام وجودم آن را حس خواهم کرد. اگر بخواهم این دستور جلسه را به لژیون سردار ربط بدهم ما در برابر هستی یک‌سری مسئوليت‌ها داریم و هستی به‌طور متقابل در برابر ما، پس کنگره در برابر ما یک‌سری مسئولیت‌ها دارد، با خودم فکر می‌کنم و به روزهای اول بر‌می‌گردم، کنگره برای من چه‌ کار‌هایی کرده است؟ کنگره در برابر من تمام مسئوليت خودش را انجام داده؛ یعنی آن اعتیادی که مرگ زندگی من بود و آن مسافری که مصرف‌کننده بود و از فکر سالم، روان سالم و جسم سالم محروم بود امروز به سلامتی کامل رسیده است. خودم همسفری بودم در کنار مسافرم که سرشار از بیماری‌‌ها و مشکلات بودم و امروز من را به سلامت کامل و آرامش درونی رسانده است، نتیجه می‌گیرم که کنگره‌۶۰ تمام و کمال مسئولیتش را انجام داده است حالا این سؤال را ازخودم می‌پرسم آیا من هم مسئولیتم را در برابر کنگره‌۶۰ یا لژیون سردار به‌طور کامل انجام داده‌ام یا نه؟ در کنگره‌۶۰ یک صندلی در اختیار ما قرار می‌دهند و این صندلی فرصتی برای رسیدن به خوشبختی و آرامش است و چقدر خوب است تا زمانی آن را در اختیار داریم از آن استفاده کنیم و قدر‌دان باشیم.

اولین مسئولیتی که در لژیون سردار به عهده ما می‌باشد صداقت است، صادق بودن من با خودم، آیا من با خودم رو‌راست هستم، آیا در حد توانم خدمت مالی انجام می‌دهم یا نه؟ کسی غیر از خودم و خدای خودم این را نمی‌داند که من توانایی‌ام در چه حدی است، یکی از بزرگان کنگره می‌گوید؛ اگر کسی توانایی پرداخت دنوری را داشته باشد و برای سرداری اقدام کند یا توانایی پرداخت پهلوانی داشته باشد برای دنوری اقدام کند به خودش خیانت می‌کند، من روی این جمله خیلی فکر کردم متوجه شدم واقعاً همین‌طور است، خودش را از خیلی چیزها محروم می‌کند. گاهی اوقات از پول پرداخت کردن می‌ترسیم آن چیزی را که داریم از دست بدهیم؛ ولی نمی‌دانیم ظاهراً چیزی از حسابمان کم می‌شود؛ اما در عوض خیلی چیزها به‌ ما برمی‌گردد، حسی را که در عوض آن پرداخت قوی می‌کنیم، حس بخششی که به‌دست می‌آوریم اصلاً با پرداختی که داشته‌ایم برابری نمی‌کند. مسئولیت بعدی در لژیون سردار، وفای به عهد است، در قرآن هم آمده؛ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ؛ چه کسی به پیمانش وفادارتر از خداوند است، این مسئوليت سنگین است و باید خیلی حواسمان باشد. زمانی که در اوج گرفتاری بودم می‌گفتم خدایا زندگی‌ام خوب شود حاضرم همه زندگی‌ام را بدهم؛ ببینم چقدر به عهد و به گفته خودم وفادار بودم یا زمانی که گلریزان اعلام می‌کنم که امسال برای لژیون سردار این مبلغ را پرداخت می‌کنم و تا زمانی که آقای مهندس مهلت می‌دهند آیا من آن وفاداری را دارم؟ وفاداری یکی از صفات بسیار پسندیده انسان است.

آقای مهندس در سی‌دی گردش آسمانی می‌گویند؛ باورها به تنهایی ارزشی ندارد، زمانی ارزش پیدا می‌کنند ‌که آن‌ها را به مرحله‌ ظهور برسانیم شاید به بخشش و گذشت، خداوند و هستی باور داشته باشم؛ ولی این زمانی مشخص می‌شود که بتوانم آن‌ها را در زندگی‌ عملی کنم. مسئوليت بعدی من این است که تمیز و آراسته در لژیون سردار حضور داشته باشم و این مسئله نباید برای من کم‌اهمیت باشد. چیزی که مهم است با شور و اشتیاق حضور داشته باشیم و سعی کنیم از این ماه برنامه‌ریزی را داشته باشیم تا ماه آینده هم در لژیون سردار باشیم؛ چون گره‌های درونی زیادی در همین لژیون سردار باز می‌شود و تفکر و بخشش ما روز‌ به روز قوی و قوی‌تر می‌شود. پهلوان آقای بهروز گفتند؛ مهم‌ترین و ارزشمندترین دایره در کره‌ خاکی لژیون سردار است؛ چون این‌جا بحث بخشش و تمنای‌ دل است، انسان‌ها از دلشان می‌بخشند، بحث پول نیست شاید کسی تمام دارایی‌ خود را وسط می‌گذارد و با تمام وجودش می‌بخشد و این ارزشمند است برای این می‌بخشد که شاید بتواند لبخندی به لب فرزند یا مادری بنشاند، لژیون سردار یک پل ارتباطی بین من و خدای من است، چرا؟ چون من را به جایی می‌رساند که دقیقاً خدا را در کنار خودم احساس می‌کنم.

مطمئناً کسانی برای سرداری، دنوری یا پهلوانی اقدام می‌کنند در این مسیر از خیلی خواسته‌هایشان می‌گذرند شاید سخت باشد و از آن چیزی که دوست داری می‌گذری، یک لحظه فکر کنی سخت است؛ ولی حسی که به ما برمی‌گردد شیرین است، وقتی تجربه‌ می‌کنی حاضری از خواسته‌هایت بگذری تا آن حس قشنگ را به‌دست آوری و این را بدانیم که لژیون سردار باعث تقویت رشد مالی می‌شود. من این تجربه را خودم داشته‌ام، من و مسافرم یک روزی سفر اولی بودیم و این‌قدر از لحاظ مالی مشکل داشتیم، حتی پول داروی مسافرم را نداشتیم، من از خواهرم قرض گرفتم؛ ولی با همان دست خالی مسافرم عضو لژیون سردار شدند و بعد از آن خودم و بعد فرزندانمان، بعد هر چهار نفر خانواده دنور شدیم و برای پهلوانی رفتیم و این چیزی جز معجزه نیست. لژیون سردار به ما  کمک می‌کند البته زمانی که بلاعوض باشد و چشم‌داشتی پشت آن نباشد. دارایی خداوند این‌قدر زیاد است که هیچ‌ چیز از دارایی او کم نمی‌شود. خداوند می‌فرماید؛ من تمام و کمال به شما برمی‌گردانم، می‌دانیم وعده‌ خداوند دروغ نیست و به آن عمل می‌کند.

در لژیون سردار مسئوليت بعدی مشارکت کردن است، من که عضو لژیون سردار شده‌ام حالا که خیر و برکت را در زندگی‌ام دیده‌ام وظیفه من این است که از حسم برای دیگران بگویم و در اختیار بقیه قرار دهم تا آن‌ها هم از این نعمت بزرگ بهرمند شوند. هفته‌ قبل به این موضوع فکر می‌کردم و می‌گفتم؛ عمر من یک روز تمام می‌شود و هر لحظه ممکن است این بُعد را ترک کنم و به بُعد دیگری بروم و از خودم سؤال کردم که چه توشه‌‌ای آماده کرده‌ای برای بُعد بعد، آیا کوله‌بارت پر است یا نه؟ آیا سعی کرده‌ای به کسی کمک کنی یا باعث شده‌ای دل یک انسان را شاد کنی؟ زمانی که این سؤالات را از خودم می‌پرسیدم در یک لحظه جوابی به فکرم رسید که خدا را شکر من عضو لژیون سردار هستم و توانستم در کنگره‌۶۰ خدمت کنم؛ حالا چه خدمت مالی باشد چه خدمت معنوی فرقی نمی‌کند، هر کسی به اندازه توانش کاری را انجام می‌دهد.رهمیشه می‌گویم خدا کند توانسته باشیم پهلوان واقعی خودمان باشیم، سرداری، دنوری و پهلوانی همه یک عنوان است که به افراد داده می‌شود، اتفاقاً وقتی پهلوان یا دنور می‌شویم مسئولیت ما سنگین‌تر می‌شود؛ چون باید در آن خدمتی که انجام می‌دهیم مستدام‌تر باشیم، پهلوان اصلی آقای مهندس هستند با این وضعیتی که کشور دارد حاضر هستند جان خودشان را به خطر بیندازند، حتی در پارک و آکادمی حضور داشته باشند تا رهایی افراد را بدهند.

باید حضورمان را در لژیون سردار خیلی مهم بدانیم و به خودمان ببالیم و افتخار کنیم که عضوی از لژیون سردار هستیم. صحبت آقای زرکش را همیشه در ذهن خودم مرور می‌کنم که لژیون سردار به پول من هیچ نیازی ندارد به فهم و شعور من نیاز دارد، ان‌شاءالله بتوانم به این درک برسم که لژیون سردار به فهم و شعور من نیاز دارد. در پیام لژیون سردار گفته می‌شود؛ آیا یاری‌رسانی هست که بتواند با گام‌های کوتاه و بلند از این ویرانی‌ها جلوگیری کند تا خداوند به چه کسی رخصت دهد. شاید امسال خداوند این توفیق را به من می‌دهد در لژیون سردار خدمت کنم و شاید سال آینده نباشم که در لژیون خدمت کنم، وقتی خداوند این فرصت را به من داده، چه خوب است از آن استفاده کنم و بتوانم این کار را انجام دهم.

تایپ: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
ویراستاری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .