English Version
This Site Is Available In English

حرکت از سکون به سمت روشنایی

حرکت از سکون به سمت روشنایی

دوازدهمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰، همسفران نمایندگی چالوس، با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر فائزه و دبیری همسفر بهاره با دستور جلسه«وادی چهارم و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه ۲ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

قبل از هر چیز در رأس از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم که فرصتی ایجاد نمودند تا من این جایگاه را تجربه کنم و انرژی آن را در کل وجودم احساس کنم و همچنین از خانم صدیقه اسیسانت، خانم فاطمه‌ ایجنت و راهنمای خوبم خانم هانیه که همیشه برای من زحمت می‌کشند، سپاسگزارم و از نگهبان و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم. هر کدام از ما چه همسفر و چه مسافر و چه راهنما و چه رهجو بر پایه یک مسئله مشترک کنار هم قرار گرفتیم و هیچ‌ فردی تا فرمان خداوند صادر نشود، نمی‌تواند پا به این مکان مقدس بگذارد، امروز باید شکرگزار خداوند باشیم که این‌جا هستیم، جایی که خیلی‌ها آرزوی آن را دارند، همه ما می‌دانیم که این مکان توسط قدرت مطلق و نیروهای الهی هدایت می‌شود.

در کنگره هرچه تلاش شما بیشتر باشد، همان‌طور که گفته شده است؛ لیس الانسان الا ما سعی، انسان چیزی جز تلاش خودش نيست؛ قطعا دستاوردهای بیشتری هم خواهید داشت، اگر تک‌تک ما اين‌جا هستیم به خاطر معجزاتی است که شاهد آن بوده‌ایم؛ مثلاً به شخصه مشاهده کردم، علاوه‌ بر درمان مسافرم و رفع مشکلاتی که خودم داشتم، معجزات دیگری نیز برای من رقم خورد. اگر اجازه دهید، من نیز مانند بقیه داستان زندگی خودم را بگويم که چه شد وارد کنگره شده‌ام؟ من واقعا در عميق‌ترین تاریکی‌ها بودم، در مورد اعتیاد می‌گویند که بالاترین تاریکی است؛ اما من تاریکی‌های خودم را کمتر از آن نمی‌دیدم، شخصی بودم که در سکون قرار گرفته و دایره‌ ارتباطی محدود داشتم و امروزه می‌دانم که اگر شخصی حرکت نکند و در سکون قراربگیرد؛ قطعاً نیروهای بازدارنده و نیروهای منفی بيشتری جذب‌ می‌کند و شک ندارم برای من همین قضیه اتفاق افتاده بود.

 مسافر من در تهران‌ به کنگره می‌رفتند و پس از ۲ ماه که از سفر ایشان گذشت، به من گفتند: اعتیاد کوچک‌ترین مسئله‌ای است که آقای مهندس درمان می‌کنند و ایشان به درمان سیگار ،چاقی و بیماری‌های دیگر دست پیدا کردند. به پدرم گفتم که مشکلات من را با آقای مهندس مطرح کنید و مسافرم این کار را کردند و ایشان فقط یک جواب دادند و فرمودند که من باید به کنگره بیایم. بعد از گذشت ۲ ماه از ورودم به کنگره در کنکور قبول شدم و یاد حرف راهنمای عزیزم افتادم که می‌گفتند: هر کس مناسب این‌ مکان نبا‌شد از دایرهٔ کنگره حذف می‌‌شود، با خود گفتم، اگر این چیزی که خانم هانیه گفتند، برای من نیز اتفاق بیفتد و دوباره در فازهای منفی خودم گیر کردم؛ اما خانم هانیه من را راهنمایی کردند و گفتند: شما بروید برای تحصیلات دانشگاهی؛ ولی سی‌دی‌ها را بنویسید، دست از تلاش برندارید و خیلی به من امید دادند؛ البته من هم سی‌دی‌ها را نوشتم.

یکی از مشکلات بزرگ برای من صحبت در جمع های بزرگ بود، زمانی‌که کنکور قبول شدم، ترسیدم و گفتم: چه حکمتی در این موضوع است که تازه ۲ ماه است که وارد کنگره شدم و اکنون باید به دانشگاه بروم؟ همان‌طور که می‌دانید وقتی به مقطع فوق لیسانس می‌روید باید ارائه‌های خیلی زیادی داشته باشید و تدریس‌های زیادی برای دانشجو‌های سال پایینی یا کارشناسی داشته باشید و من آن جا فهمیدم که این مشارکت‌هایی که من در کنگره داشتم و‌ نوشتارهایی که خواندم، چقدر برای من خوب بود؛ یعنی من را از صفر، حداقل به ۷۰ رساند و با این‌که خودم فکر می‌کردم، دایره‌ کنگره‌ من را به بیرون پرت می‌کند؛ اما خدا را شکر این اتفاق رخ نداد و من به کنگره می‌آیم، تلاش می‌کنم و در زندگی اجتماعی خودم تاثیرش را می‌بینم. 

اين را بگويم که من باید مسئولیت خودم را در برابر همه چیز قبول کنم و از خدا نخواهم که کارهای من را درست کند من اگر امروز افکار منفی دارم، اگر فکرم خراب است و اضطراب دارم باید مسئولیت کار خودم را قبول‌ کنم و این‌طور نباشد که به طرف ضد ارزش‌ها بروم و توقع داشته باشم که به کنگره بیایم و حالم خوب شود؛ البته این را به سفر اولی‌ها می‌گویم که من از روز اول نمی توانستم مشارکت کنم از نوشتارها شروع کردم، نوشتارها را خواندم و مشارکت کردم و پله پله طبق همان چیزی که آقای مهندس گفتند مسیر را طی کردم. متد DST همین است و همسفران نیز باید پله‌ پله رشد کنند و به این صورت من نیز رشد کردم، شاکر خداوند هستم؛ البته خیلی به آموزش کنگره نیاز دارم و می‌دانم باید خیلی تلاش کنم.

مسافر من که OT خود را می‌خورد و از این طریق جسمش را به تعادل می‌رساند و جهان‌بینی خود را با آموزش‌ها تقویت می‌کند و هم‌زمان با این دو روان او نیز به تعادل می‌رسد. این‌ها نشان‌ دهنده تلاش و کوشش است، امکان ندارد فردی در جایی بنشیند و بگوید: خدایا تو مرا از اعتیاد نجات بده. از شما می‌خواهم که در سفر اول مخصوصاً زمانی‌که دچار استرس می‌شوید و فکر می‌کنید که نمی‌توانید مشارکت کنید، نترسید و از خواندن نوشتارها شروع کنید، آرام آرام قدم بردارید و تلاش کنید؛ مطمئنا به هدف خود می‌رسید و موفق می‌شوید.

تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون هشتم) دبیر سایت
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
مرزبان کشیک: همسفر سکینه، مسافر مجید
تنظیم و ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .