وادی چهارم انسان را از یک انسان طلبکار به یک شخص مسئولیت‌پذیر تبدیل می‌کند

جلسه نهم از دور دوازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی نمایندگی ایران کنگره۶۰، با استادی راهنمای تازه واردین مسافر هادی، نگهبانی مسافر بیژن و دبیری مسافر مهرداد، با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من» در روز یکشنبه 1 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان، هادی هستم یک مسافر
از نگهبان و دبیرشان تشکر می‌کنم که اجازه دادند من امروز در خدمت شما عزیزان باشم و آموزش بگیرم.
یک تبریک ویژه می‌گویم خدمت آقا منوچهر عزیز بابت جایگاه جدیدشان، امیدوارم مثل همیشه که در همه جایگاه‌ها موفق بودند در این جایگاه هم موفق باشند. خداقوت می‌گویم خدمت آقا بهرام عزیز که دوره خوبی در شعبه ایران داشتند، امیدوارم در ادامه مسیر هم موفق باشند. اول از همه آرزو می‌کنم که شرایط زودتر به حالت نرمال برگردد و همه  بتوانیم رفت و آمدهای خودمان در شعبه‌های کنگره به راحتی انجام بدهیم و اتفاقات خوبی در کشورمان بیفتد. در هر صورت کنگره‌ای‌ها همیشه نشان دادند کارهایشان را در هر شرایطی به خوبی انجام می‌دهند.
به وادی چهارم در این شرایط بیشتر دقت کنیم؛ چون وادی چهارم می‌گوید ما باید مسئولیت هایمان را قبول کنیم و درست انجام بدهیم . امیدوارم که این شرایط باعث نشود که ما از زیر مسئولیت هایمان شانه خالی کنیم. در هر جایگاه و مقامی که هستیم، چه درون و چه بیرون کنگره، امیدوارم کارهایمان را بتوانیم درست انجام بدهیم.
وادی چهارم اول می‌آید انسان را از یک انسان طلبکار به یک شخص مسئولیت‌پذیر تبدیل می‌کند. من زمانی که مصرف‌کننده بودم، همیشه مشکلات و تمام اتفاقاتی که در زندگی‌ام می‌افتاد و حتی مصرف موادم را به گردن این و آن می‌انداختم. هیچ وقت نشد که من زمان مصرفم یک بار خودم را مقصر بدانم و همیشه خانواده و اطرافیانم را مقصر میدانستم. وقتی وارد کنگره شدم، اولین چهارچوبی که کنگره برای من مشخص کرد این بود؛ کاری که کردم را به عهده بگیرم و متوجه بشوم که خودم مسئول این کارهایی که می‌کنم باشم. وقتی که این را فهمیدم، شروع به حرکت کردم، در جلسات شرکت کردم و روش DST را انجام دادم، دارو را سر وقت خوردم، آن قوانینی که کنگره برای من مشخص کرده بود را انجام دادم و توانستم به رهایی برسم. نه تنها رهایی، بلکه در مسیر جدید زندگی قرار گرفتم که باعث شد اتفاقات خوبی در زندگی‌ام بیفتد. این وادی به من یاد داد که حتی بیرون از کنگره، در هرجایگاهی که هستم بیشتر از آن چیزی که روی خدا حساب کنم، روی خودم حساب کنم. همیشه اتفاق خوبی که برای من می‌افتاد می‌گفتم خودم زحمت کشیدم و هر اتفاق بدی که افتاد می‌گفتم مقصر خداست که کمک نکرد. این اتفاق خوب برای من افتاد و خیلی خوشحالم که در کنگره حضور و دوستان خوبی پیدا کردم و در جمع شما دوستان خیلی خوب و باعشق هستم. همیشه افتخار می‌کنم که یک کنگره‌ای هستم و دوستان کنگره ای دارم. بارها و بارها زمان مصرفم که در حال مصرف شیشه و کراک بودم و در همان شرایط که آنقدر مشکلات گریبان‌گیر من بود، در همان شرایط مدام می‌گفتم: خدایا کمکم کن، من این‌ها را کنار بگذارم. همیشه این را از خدا می‌خواستم ولی هیچ حرکتی انجام نمی‌دادم که هیچ، هر روز آن کارها را تکرار می‌کردم و منتظر معجزه خداوند بودم ولی هیچ اتفاقی برای من نمی‌افتاد. آقای مهندس درکتاب 60 درجه می‌گوید که این‌کار مثل این است که راهنمای سمت چپ را بزنی و به سمت راست بپیچی.
ولی قربان خداوند بروم. من همیشه می‌گویم خدای مصرف‌کننده‌ها و خدای کنگره‌ای‌ها بزرگ و مهربان است و همیشه صدای ما را می‌شنود. زمانی که قدم برای بهبودی برداشتم تصمیم گرفتم به کمپ بروم. هیچ آشنایی با کنگره ۶۰ نداشتم و ناخودآگاه چشم باز کردم و دیدم درکنگره هستم. خدا مسیر کنگره را برای من روشن کرد و در این مکان توانستم واقعا با یک مسیر جدید آشنا بشوم. امروز حال خوشم را، مدیون تک‌تک این وادی ها هستم. من یاد گرفتم که در سه وادی اول، با تفکر مسیر درست را انتخاب ودرآن مسیر درست حرکت کنم. در این وادی هم یاد گرفتم که مسئولیت کارها با خودم است. خودم باید همه چیز را درست کنم. یک موضوعی که برایم خیلی مهم هست و دوست داشتم به شما هم بگویم این دعای کنگره است. به نظر من یک پیوند خیلی عمیقی در آن وجود دارد. اوایل و در آن دوران که مصرف می‌کردم و پای بساط بودم، دوست داشتم همیشه آسمان باز بشود و یک ساک پر پول برایم بیفتد یا زمین باز بشود و من گنج پیدا کنم. چند سال از عمرمان را در این توهم‌ها از دست دادیم. درکنگره یاد گرفتم که باید به اندازه تلاش و توانم باید از خداوند بخواهم. در دعای کنگره هرچه که خواستم به آن رسیدم؛ چون این تفکر، تفکر درستی است که در قلب‌های پاک درست می‌شود و هر چیزی که ما می‌خواهیم به آن می‌رسیم.
امیدوارم همه شما عزیزان به خواسته‌های دلتان برسید .
خیلی ممنونم که به حرف‌های من گوش دادید .

مرزبان کشیک : مسافر شمس الدین
عکس و تایپ : مسافر وحید لژیون چهارم
تنظیم و ارسال : مسافر محمد لژیون یکم

سایت نمایندگی ایران