پنجمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار با استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر مائده و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی» در روز سه شنبه مورخ ١۴٠۴/۰۳/۲۰ راس ساعت ۴۵؛١۴ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
قبل از هر صحبتی خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من توفیق دادند تا در این جایگاه خدمت کنم. از ایجنت محترم خانم آیدا و مرزبانان گرامی، نگهبان لژیون سردار و دبیر عزیز که این مسئولیت را به من واگذار کردند خیلی تشکر میکنم. از راهنمای عزیزم خانم عفت بینهایت تشکر میکنم که من را برای نشستن در این جایگاه خدمتی پرورش دادند. دستور جلسه: آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی است. آقای مهندس و استاد امین مطالب آموزشی را خیلی زیبا، ساده و قابل فهم برای ما عنوان میفرمایند. آقای مهندس در سیدی آداب معاشرت فرمودهاند: زمانی که انسان از مرحلهی حیوانی عبور میکند و به مرحلهی انسانی وارد میشود با یک سری قوانین برخورد میکند و رعایت کردن این قوانین معیار سنجش انسان با ادب و بی ادب است. این قانونها عجیب و غریب نیستند و در واقع چگونه زیستن، چه طور غذا خوردن و لباس پوشیدن، چگونه ورزش کردن و با دیگران برخورد کردن است و رعایت این موارد باعث میشود تا ما به تعادل نسبی و یا پایداری برسیم تا هم خودمان لذت ببریم و هم از آزار و اذیت دیگران دوری کنیم. تجربه من از این دستور جلسه و ربط آن با لژیون سردار این است که من هم مثل شما زندگی خودم را به دوقسمت قبل و بعد از کنگره تقسیم کردهام و دستور جلسه را از بی تعادلی شروع میکنم. قبل از ورودم به کنگره در خیلی از مسائل مانند: پذیرفتن مسئولیتهای بیش از اندازه و نادیده گرفتن خودم، بیش از حد به فکر کسب رضایت و تأیید دیگران بودن، عاشقی بیش از اندازه واقعاً باعث شده بود که من از تعادل خارج شوم. وارد حریم شخصی دیگران میشدم مثلاً : گوشی مسافرم را کنترل میکردم و یا بدون در زدن وارد اتاق پسرم میشدم که این رفتارها دور از ادب بود؛ ولی من این رفتارها را عشق، نگرانی و از خودگذشتگی میدانستم. وقتی در کنگره آموزش گرفتم، اشتباه خودم را پذیرفتم و توانستم تا حدودی مشکلاتم را کم رنگ کنم و به آرامش نسبی برسم. صحبت کردن درمورد لژیون پر برکت استاد سردار برای من بسیار سنگین است؛ ولی همهی ما میدانیم لژیون سردار هم دارای قوانین و حرمت هایی میباشد که بایستی آنها را رعایت کنیم. من باید نسبت به مبلغی که تعهد دادهام به موقع آن را پرداخت کنم. خانم فرشته ایجنت دوره قبل فرمدند: زمانی که من تعهد را منحل میکنم، شعبه زیر سؤال میرود و یک نوع بیاحترامی و بیادبی نسبت به جایگاههای بالاتر تلقی میشود. دومین مورد، عضویت من در لژیون سردار فقط منوط به پرداخت پول نیست بلکه باید با شرکت در جلسات ماهيانه و مشارکت کردن به این لژیون احترام بگذارم تا دریافت های خوبی داشته باشم. من به واسطهی سفر تقریباً طولانی که داشتم، بعضی وقتها به هم میریختم و از تعادل خارج میشدم؛ ولی زمانی که خیلی حالم بد میشد ناخودآگاه میگفتم: خداوندا دریا و آسمان و دشت پوشیده از رقصندههای آسمانیست و روح ناآرام من خواستار رهائیست نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است، خداوندا تنها تو را میستایم و تنها تو را پرستش میکنم، برای انجام این عمل عظیم شکر، شکر، شکر. واقعاً بعد از خواندن دعا به یک آرامش وصف نشدنی میرسیدم، قوت میگرفتم و دوباره بلند میشدم میگفتم برای دیگران اتفاق افتاده، پس برای من هم اتفاق میافتد. دیروز من به لطف خداوند و دستان پرتوان آقای مهندس و به کمک راهنمایان بزرگوارمان آقای سعید نعیمی و خانم عفت عزیز به رهایی رسیدیم و من وارد سفر دوم شدم. به استاد سردار قول داده بودم، روزی که من به رهایی برسم دوست دارم این اجازه را به من بدهی که بچهها را به یک شیرینی کوچک دعوت کنم؛ ولی اینجا به من ثابت شد که پیشی گرفتن از کنگره امکان پذیر نیست و شیرینی خیلی قشنگی به من هدیه داد، وقتی نگهبان لژیون سردار به من پیام دادند که شما استاد جلسه هستید اصلاً باورم نمیشد! از خداوند برای این هدیهی بسیار زیبا سپاسگزارم؛ زیرا نشستن در این جایگاه را علامتی میبینم که زهرا، تو هم میتوانی پرواز کنی و پرواز کردن فقط از زمین بلند شدن نیست؛ اگر روزی انسان به اوج درونی خود برسد، توانسته است تا خودش را به پرواز در بیاورد.


تایپیست: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فریبا(لژیون سوم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر فاطمه
ویرایش، تنظیم و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین
همسفران نمایندگی رودکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
67