English Version
This Site Is Available In English

ما باید مسئولیت حیات خود را بپذیریم

ما باید مسئولیت حیات خود را بپذیریم

در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش؛ هیچ چیز در هستی وجود ندارد که مسئولیت آن دو طرفه نباشد، هیچ وقت مسؤلیت یک طرفه نیست. پدر در رابطه با فرزندان مسئول است و فرزندان در رابطه با پدر مسئولیت دارند و این نکته در همه جایگاه‌ها صدق می‌کند؛ در وادی چهارم می‌خواهیم خط و خطوط مسئولیت‌ها را مشخص کنیم که کدام مسئولیت‌ها در رابطه با انسان است و کدام مسئولیت با خداوند است و مرز بین این‌ دو مشخص شود؛ چون خواسته و نگرش ما نسبت به خداوند ممکن است گوناگون باشد.

در وادی اول، دوم و سوم که وادی تفکر هستند، برای ما مشخص شد که بیشترین بار مسئولیت حیات برعهده خود ماست؛ اما گاهی ممکن است یک گریزگاه وجود داشته باشد و آن گریزگاه این خواهد بود که کلیه بار مسئولیت حیات خود را به‌ خداوند واگذار کنیم؛ گاهی هم حق به جانب هستیم و می‌گوییم؛ تو بزرگی و قدرت مطلقی، ما همه چیز را به تو واگذار می‌کنیم تا مشکلات ما را حل کنی.

گویی خداوند و نیروهای مافوق، فرمانبردارهای ما هستند که صبح تا شب به آن‌ها برنامه می‌دهیم که اجرا کنند؛ ما فقط باید روی تلاش، اندیشه، آموزش و وجود خودمان حساب کنیم و معتقد هستیم که هر زمان در تلاش بوده و وظایف خود را انجام دادیم، آن وقت می‌توانیم در انتظار مساعدت قدرت مطلق و نیروهای مافوق باشیم؛ البته لازم به ذکر است که دست‌های آسمانی فقط القاء افکار را انجام می‌دهند و انجام مسئولیت‌ها برعهده خود ما است؛ قدرت مطلق پس از خلق انسان او را بر سر دو راهی قرار داد، یک راه فسق و فجور و دیگری راه تقوا.

اگر به خداوند معتقد باشیم، خداوند این را در کتب آسمانی اعلام کرده است که انسان هر اعمالی انجام دهد، مسئولیتش برعهده خودش است؛ ما اگر بخواهیم خداوند را بشناسیم باید اول خودمان را بشناسیم و از دروازه خود وارد شویم؛ یعنی یک سری اطلاعات راجع به صور آشکار بدانیم و مواردی را در مورد صور پنهان پیدا کنیم. انسان شامل دو بخش می‌شود؛ یکی هسته جسم که همه می‌شناسیم و یکی هسته خارجی که پس از مرگ از انسان خارج می‌شود؛ اگر انسان شکافته شود می‌تواند به جهان‌های دیگر پی ببرد و مشکلات جسمی را پیدا کند؛ این امر با لطف و فر ایزدی و با تزکیه و پالایش امکان‌پذیر است.

ما اگر به شناخت برسیم، دیگر از هیچ چیز ترس نخواهیم داشت؛ هسته‌ جسم یا شهر وجودی که همان صور آشکار است شامل سر، دست، پا و اجزای قابل لمس است و هسته خارجی و صور پنهان شامل نفس، عقل، روح و جسم‌های مجازی است. حال به تعریف نفس می‌پردازیم؛ نفس با روح و جسم فرق دارد؛ در قرآن کریم آمده‌ است که در  زمان مرگ فرشتگان می‌آیند، نفس شما را تحویل می‌گیرند؛ روح به عنوان سنبل الهی و پاکی در کتاب خداوند یاد می‌شود.

نفس تعیین موجودیتی است که در هر صورت ظاهر و باطن انسان را می‌نمایاند؛ به عبارت دیگر قسمت اصلی، اساسی يا خود موجود در ظاهر و در باطن، خواب و بیداری، دنیا و آخرت است؛ در نهایت نفس نه روح است و نه جسم. نفس یک گیاه، یک گیاه را تعیین موجودیت می‌کند و نفس یک انسان، یک انسان را تعیین موجودیت می‌کند؛ هر نفس دارای خواسته‌هایی است؛ در انسان شامل خواسته‌های معقول و غیرمعقول می‌شود.

نفس هر انسان بر مبنای خواسته و دانایی او در یک رتبه‌ یا یک درجه قرار می‌گیرد؛ نفس اماره یعنی امر کننده، نفس لوامه یعنی سرزنش‌کننده و نفس مطمئنه یعنی نفس مطمئن. انسان بر مبنای آگاهی، دانایی و شعورش در يکی از اين رتبه‌‌ها قرار می‌گیرد؛ آخرین مرحله تکامل در حیوان را می‌توان ابتدای مرحله تکامل نفس در انسان قلمداد کرد که همان نفس اماره است؛ در این مرحله نفس در انسان به صورت غریزی عمل می‌کند و فقط می‌خواهد خواسته‌اش برآورده شود.

در این مرحله اگر انسان دروغ بگوید، اموال‌ مردم را تصرف کند نگران و ناراحت نیست و همه کارهایش برمبنای احساس و دور از منطق است. در مرحله نفس لوامه، اگر شخصی کار خلاف انجام دهد بلافاصله پشیمان می‌شود و خود را سرزنش می‌کند. در مرحله نفس مطمئنه، شخص معمولاً نه در ظاهر و نه در باطن، کار غیرمعقول انجام نمی‌دهد؛ چون خواسته‌‌های او معقول و منطقی است. در نتیجه ما باید مسئولیت حیات خود را بپذیریم و کار و تلاش خود را برای رسیدن به اهداف خود به انجام برسانیم و مطمئن باشیم که قدرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مطلق و نیروهای مافوق ما را یاری خواهند کرد.

منابع: سی‌دی‌های وادی چهارم بخش ۱، ۲، ۳
نویسنده: همسفر فخریه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .