اگر به دستور جلسات کنگره ۶۰ با دقت نگاه کنیم متوجه میشویم که هر دستور جلسه مقدمه دستور جلسه بعدی است و درواقع لازم و ملزوم یکدیگرند؛ به همین دليل در هر پله باید تغییراتی را در خود به وجود آوریم تا بتوانیم به پله دیگر صعود کنیم. همانطور که میدانیم مثلث درمان از سه ضلع جسم، روان و جهانبینی تشکیلشده و زمانی فرد به درمان و رهایی میرسد که این سه ضلع در کنار هم به تعادل برسد. در مسئله درمان، تغییراتی که صورت میگیرد به نحوه عملکرد ما روی ضلع جهانبینی بستگی دارد هرقدر دانایی ما افزایش یابد مسائل و مشکلات بیشتری در مسیر ما قرار میگیرد که با به کار بستن آن داناییها میتوانیم با مشکلات بهتر برخورد کرده و راهحل درست را انتخاب نماییم؛ وادیها قوانینی هستند که زیربنای جهانبینی را تشکیل میدهند و راه و رسم درست زندگی کردن را به ما میآموزند؛ وادی اول تا چهارم مراحل تفکر صحیح را به ما یادآوری میکند و ما را برای حرکتی تازه آماده مینماید.
وادی اول، وادی تفکر است و درواقع نقشه راه را برای ما مشخص میکند. وادی دوم وادی رحمت و امید است که ما را از خطرناکترین نیروی بازدارنده یعنی؛ ناامیدی دور میسازد. وادی سوم به ما یادآور میشود که هیچکس بهاندازه خودمان به فکر ما نیست؛ باید مسئولیت کارهای خود را بپذیریم و منتظر کمک دیگران نباشیم؛ طبیعتاً در مسیر زندگی وقتی بدانیم که باید خودمان بهتنهایی بار مسئولیتهایمان را به دوش بکشیم دنبال گریزگاهی میگردیم تا از زیر بار این مسئولیتها شانه خالی کنیم. در اینجا با وادی چهارم روبرو میشویم وادی چهارم میگوید: «در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن» این وادی دقیقاً مرز بین مسئولیت ما و مسئولیت خداوند را مشخص میکند؛ خداوند بابت خلق انسان بهای سنگینی پرداخته و هستی و هر آنچه لازمه زندگی او در این حیات است را فراهم کرده است؛ سپس با دادن قدرت اختیار، مسئولیت کلیه کارهایش را نیز به او سپرده است؛ اما گاهی دیدهشده که انسانها زمانی که از کمک دیگران ناامید میشوند به دنبال گریزگاهی میگردند که از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کنند و با قیافه حق بهجانب از خداوند میخواهند که مشکلات آنها راحل نماید.
یک مسافر یا همسفر زمانی که پا به کنگره میگذارد ممکن است بر سر دیگران منت هم بگذارد که اکنون میخواهد سفرش را شروع کند؛ بنابراین همه باید دست به سینه او باشند و به او کمک کنند؛ ولی کمکم با آموزشهایی که میگیرد متوجه میشود که باید تمام سختیهای راه را بپذیرد چراکه خودش مسئول به وجود آمدن مشکلات است؛ باید با تمام توان تلاش کند تا به تعادل برسد و لازمه رسیدن به این تعادل فرمانبرداری است؛ انسان باید بداند که اعمال و رفتار دیروزش تقدیر امروزش را رقمزده و با تغییر تفکرات و اعمال امروز خود تقدیر فردایش را رقم خواهد زد. انسان باقدرت اختیاری که دارد مختار است هر راهی را که دوست دارد انتخاب کند؛ ولی در هر جهت که حرکت کند نیروها در همان جهت او را یاری میرسانند؛ حال چه جهت شیطانی باشد چه جهت الهی. دستهای آسمانی فقط القای افکار میکنند دعا و راز و نیاز زمانی اثر دارد که ما در مسیر ارزشها حرکت کنیم و بار مسئولیت خودمان را بپذیریم و دست از تلاش برنداریم؛ به همین دلیل گفتهاند: «از تو حرکت، از خدا برکت» بنابراین دلیل سپردن کارهایمان به خدا و انتظار غیرمعقول داشتن از او عدم شناخت خداوند است. مقدمه حرکت در جهت ارزشها شناخت خود است؛ زمانی که بتوانیم از دروازه خود عبور کنیم، میتوانیم خداوند را بشناسیم. لازمه شناخت انسان شکافتن هسته انسان است که شامل صور آشکار و صور پنهان است؛ انسان همانند کوه یخی است که قسمتی از آن بیرون آب است و قابلرؤیت؛ ولی قسمت اعظم آن که در زیر آب قرار دارد صور پنهان است که غیرقابل رؤیت است.
زیربنای صور پنهان انسان نفس است؛ به عبارتی نفس، قسمت اصلی و اساسی هر موجودی است که تعیین موجودیت میکند در ظاهر و باطن. هر نفسی دارای خواستههایی است و در انسان این خواستهها یا معقول هستند و یا غیرمعقول؛ نفس هر انسانی بر مبنای خواستهها و دانایی او در یک درجه قرار میگیرد. پایینترین مرحله نفس در انسان، بالاترین مرحله تکاملی نفس در حیوان است که نفس اَماره نام دارد. در این مرحله شخص بهصورت غریزی مانند حیوان عمل میکند و فقط میخواهد به خواستههایش برسد؛ چه از راه معقول چه از راه غیرمعقول. مرحله دوم نفس لوامه یا سرزنش کننده است در این مرحله شخص اگر کار خلافی انجام دهد بلافاصله خودش را سرزنش میکند و دچار عذاب وجدان میشود؛ خروج از نفس امر کننده، پیشرفت در جهت تکامل و دانایی محسوب میشود. مرحله آخر نفس مطمئنه است؛ انسان زمانی میتواند به این مرحله دست یابد که به فرمان عقل رسیده باشد، شخص در این مرحله هیچ کار غیرمعقولی انجام نمیدهد نه در ظاهر و نه در باطن؛ چون خواستههای او خواستههای معقول است؛ انسانی که بتواند به این مرحله از تکامل برسد جایگاهش از جایگاه فرشته هم بالاتر است و در کتاب آسمانی ما نیز اشاره شده است: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» ای نفس مطمئنه برگرد بهسوی پروردگارت و خداوند او را به بهشت خاص خودش دعوت میکند.
هدف خداوند از فرستادن ما به پایینترین نقطه خلقت این بوده که با داشتن اختیار و پذیرفتن مسئولیت زندگی؛ خود را به بالاترین نقطه تکامل که همان فرمان عقل است برسانیم و زمانی میتوانیم به فرمان عقل برسیم که در مرحله نفس مطمئنه قرارگرفته باشیم؛ شرط رسیدن به این مرحله قدم گذاشتن در صراط مستقیم است. لازمه این مسیر دوری از ضد ارزشها و رفتن به سمت ارزشها است و این کار فقط با تزکیه و پالایش امکانپذیر است. درون هر انسان مثلثی است به نام نفس واحده که از نفس، روح و جن تشکیل شده است؛ روح و جن درون ما نقش دو مشاور را دارند و حرکت ما بستگی به نفس ما دارد که به حرف کدام یک از این دو مشاور توجه کند؛ قطعاً روح ما را به سمت خوبی و نیکی دعوت میکند و جن به سمت بدیها و این دو نیرو مکمل ما هستند؛ ولی تصمیم نهایی با ما است و این تصمیم بستگی به این دارد که نفس ما در چه درجهای از دانایی و آگاهی قرارگرفته باشد؛ باید بدانیم که سیم ما به قدرت مطلق وصل است و برای حفظ این اتصال؛ باید بهطرف مبدأ سیم درحرکت باشیم در غیر این صورت اتصال ما قطع خواهد شد. امیدوارم بتوانیم آموزشهایی که میگیریم را به دانایی مؤثر تبدیل کنیم و روزبهروز به فرمان عقل نزدیکتر شویم تا به صلح، آرامش و آسایش دست یابیم.
نویسنده و ویراستار: همسفر فاطمه (ر) رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
رابط خبری و عکاس: همسفر سعیده (مرزبان خبری)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول) نگهبان سایت
نمایندگی همسفران آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
195