کنگره ۶۰ دریچه‌ای از امید را به روی من گشود

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر:

سلام به کنگره، سلام به راهنمای عزیزم و همه همسفران و مسافران. زهرا هستم، یک همسفر که همراه با مسافرم، سفری پر فراز و نشیب را در کنگره ۶۰ تجربه می‌کنم.

وقتی برای اولین‌بار قدم به کنگره گذاشتم، ۲۲ سال بیشتر نداشتم، دنیایی از ابهام و نگرانی در وجود‌‌‌م بود، نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانستم چه فردایی پیش‌روی من است. اعتیاد مسافرم، نه‌تنها زندگی او، بلکه تمام وجود من را نیز درگیر کرده بود؛ ناامیدی و خستگی همدم شب و روزهای من شده بود.

اما کنگره دریچه‌‌‌ای از امید را به روی من گشود، اینجا یاد گرفتم که اعتیاد، یک بیماری و مسافرم، یک بیمار نیازمند به کمک است؛ یاد گرفتم که به‌جای سرزنش و تحقیر، با عشق و صبر همراه او باشم.

کنگره به من آموخت که همسفر بودن، تنها تحمل‌کردن نیست؛ بلکه بال پرواز شدن برای مسافر است. یاد گرفتم که خود نیز نیاز به آموزش و تغییر دارم تا بتوانم بهترین همراه برای مسافرم باشم، سفر نیکوتین، یک چالش جدید بود، اما کنگره به ما یاد داده که هیچ‌‌چیز غیرممکن نیست؛ با آموزش‌های درست و حمایت یکدیگر توانستیم این مرحله را نیز با موفقیت پشت‌سر بگذاریم.

امروز که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌‌بینم که کنگره، نه‌تنها مسافرم را نجات داد، بلکه من را نیز از نو ساخت،  یاد گرفتم که قوی و امیدوار  باشم، هرگز تسلیم نشوم، از صمیم قلب از بنیان کنگره، آقای مهندس دژاکام و همه راهنمایان دلسوز تشکر می‌کنم؛ مدیون کنگره هستم که به من زندگی دوباره بخشید.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا ( لژیون چهارم)
ویراستاری: همسفر کلثوم رهجوی راهنما همسفر لیلا ( لژیون چهارم)
ارسال: همسفر شهلا نگهبان سایت رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارم)
نمایندگی همسفران دهخدا قزوین