همسفر مینا در دلنوشته خود بیان کرد:
وقتی برای اولین بار اسم کتاب عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر را شنیدم، برایم یک مقدار عجیب بود. با خود گفتم یعنی واقعا همچین سرمایی هم وجود دارد؟
وقتی کمکم با کنگره آشنا شدم و کتاب را مطالعه کردم، فهمیدم که منظور از این سرما، سرمای بیرون نیست؛ بلکه سرمایی است که دل و روح آدم را منجمد میکند، سرمایی که در چشمهای یک مصرفکننده موج میزند، وقتی امیدی ندارد، وقتی خودش هم خود را باور ندارد.
من به عنوان یک همسفر، شاید آن لحظههایی که مسافرم در تاریکی بود را دقیق درک نمیکردم؛ ولی یخ زدن، بیاحساسی، بیقراری، بیپناهی او را میدیدم، یک چیزی در وجود هر دو نفرمان یخ زده بود، کتاب عبور از منطقه۶۰ درجه کمکمان کرد تا متوجه شوم این سفر، سخت، سرد، ترسناک؛ ولی ممکن هست و درحقیقت یک عبور واقعی است.
زمانی که خواندم؛ باید با عقل، ایمان و عشق از این منطقه رد شد، فهمیدم که همسفر بودن یعنی چه یعنی من؛ نیز باید در این عبور و مسیر، کنار مسافرم، نه جلوتر و نه عقبتر با صبر و آرامش و با درک همراه باشم.
این کتاب فقط به مسافران آموزش نمیدهد؛ بلکه به همسفران نیز راه و رسم صبر کردن و امیدوار بودن را نشان میدهد. به من هم یاد داد که رهایی فقط برای شخصی نیست که مواد را کنار گذاشته است؛ بلکه رهایی برای فردی است که یاد گرفته محبت کند، ببخشد، بفهمد؛ حتی در دل سرما و عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر.
امروز که مسافرم قدم برمیدارد در روشنایی، من هم کنار ایشان ذرهذره گرم میشوم و باور دارم که اگر عبور کردیم، فقط به علت نوری بود که از دل این کتاب، از دل تجربههای آقای مهندس و راهنمایان عزیزمان تابید.
تایپ و ویراستار: همسفر مینا رهجو راهنما همسفر افسانه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مریم ( نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
99