مشارکت همسفر سمیه:
انسانی که مصرفکننده است و در سرما وجود دارد، باید از این منطقه عبور کند. اوایل بسیار سخت و مشکل است؛ جادهای خطرناک، بدون آب و آبادی. سرما را میتوان به ناآگاهی و نادانی تشبیه کرد. اعتیاد نیز همچون سرماست. برخی چیزها در وجود مصرفکننده نیست؛ گرما، محبت و مواد تعیینکننده هستند که روابط را تحت تأثیر قرار میدهند. در این سرما، حس از مصرفکننده گرفته میشود. لذت جویی از مواد مخدر در ابتدا حالت خوشی به انسان میدهد، اما در گذشت زمان، کمرنگ میشود. شخص برای رفع خماری مواد مصرف میکند، نه از روی لذت.
مواد مخدر یا محرک اجازه نمیدهد که درست فکر کند و در تمام شکستهایش دیگران را مقصر میداند. وقتی در جادههای یخبندان میرویم و با قندیلهای متعدد روبرو هستیم، بهمن باعث میشود اگر حواسمان نباشد، جاده خطرناک شود. کتاب «۶۰ درجه» میتواند الگوی هر شخصی باشد که حقیقتاً به دنبال درمان است. اعتیاد غول بیشاخ و دم دنیایی است که بسیار قدرتمند است. اگر فکر کنیم که به راحتی میتوانیم از آن عبور کنیم، سخت در اشتباهیم. به همین دلیل گفته میشود که کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» به خاطر عدم وجود گرما و انرژی در وجود مصرفکننده است. سفر خود را از منطقه کوهستانی شروع کرده و به آرامی و با صبوری مسیر را طی میکند تا به منطقه خوش آب و هوا، یعنی رهایی، که دستاورد یک فرشته الهی به نام مهندس دژاکام است، برسد.
در مغز انسان میلیاردها سلول وجود دارد؛ حدود ۱۰۰ میلیارد سلول که کار میکنند تا دست ما حرکت کند، راه برویم و ببینیم. این کار به عهده سلولهاست. قطع ناگهانی مواد دست ما نیست و باید راهی پیدا کنیم تا این سلولها به حالت طبیعی برگردند. برای درمان هر بیماری، آرامش مورد نیاز است تا این سلولها با یک روش و متد صحیح از یک مرحله به مرحله دیگر انتقال یابند. اگر انسان به درستی حرکت کند و به اقیانوس برسد، احیای اصل کاری هر انسان آغاز میشود و باید از ضدارزشها دوری کند تا به مرحله الهی نزدیک شود.
مشارکت همسفر عاطفه:
کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» حاصل تجربه شخصی آقای مهندس است که خودشان این مسیر را طی کردهاند و اکنون به آرامش و آسایش رسیدهاند. در این کتاب، بسیاری از مشکلات یک مصرفکننده مواد مخدر به زبان ساده بیان شده که معمولاً به آن توجه نمیکردیم. ما باید از این کتاب یاد بگیریم، نقطه تحمل خود را بالا ببریم و صبور باشیم.
یکی از نکات مهم و کلیدی که از مطالعه این کتاب برداشت کردم این است که من هیچگاه به دستگاه درونی بدن توجه نمیکردم و فقط به ظاهر مسئله نگاه میکردم. اما پس از خواندن این کتاب، تفاوت درمان با ترک را متوجه شدم. همچنین دریافتم که زمان را در نظر بگیریم و این کتاب گنجی است که برای خروج از تاریکیها و رسیدن به روشناییها به ما کمک میکند. میتوانیم با فکر و اندیشهای درست به زندگی خود آرامش بدهیم، در راه مستقیم حرکت کرده و مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیریم.
باور کنیم آنچه وجود دارد عشق، محبت و دوستداشتن است و غیر از آن هیچ. خدا را شکر میکنم که با خواندن این کتاب با ارزش، در مسیر ارزشها قرار میگیرم و زندگی خود و اطرافیانم را با آموزش گرفتن و کاربردی کردن آن به آرامش نزدیک و نزدیکتر میکنم.
رابط خبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
59