مصرف کننده در اثر سوء مصرف از تعادل خارج می شود، آیا می تواند در رابطه با خود، محیط اطراف، خانواده و جامعه ارتباط سالمی داشته باشد؟ مسلما خیر، چون احساسی عمل می کند نه عقلانی؛ طوری رفتار میکند که زیاد خوشایند نیست حتی اگر آداب مراسم را بداند و از ادب اندوخته داشته باز تعادل نخواهد داشت تا زمانی که نیاز به مواد ندارد تصور میشود تعادل دارد ولی زمانی که خماری بر او چیره میشود آن موقع است که از تعادل خارج شده و هر اتفاقی ممکن است بیفتد یک مصرف کننده با مصرف مواد مخدر به مرور تعادل خود را از دست می دهد و هر کدام از ما با اولین بار مصرف این پیام را از مواد دیدیم که به شدت حال ما را بد کرد، ولی هیچ کس به فکرش نرسید که دارد به سمت بی تعادلی میرود و با یک بهانه ای و با یک دانسته غلط ذهنی در مورد مواد مخدر، آن را مصرف کردیم و ادامه دادیم تا اینکه از حالت تفریحی به تکلیفی رسیدیم و همه اینها نشان می داد از تعادل خارج شده ایم. وقتی تعادل داشته باشیم، در معاشرت ها نه به کسی ضرر می زنیم نه به خود؛ در صورتی که در بی تعادلی ها ضررهای مالی فراوانی به خود زدیم چون آداب معاشرت را در آن لحظه که بی تعادل بودیم به یاد نداشتیم. و یا خیلی جاها نتوانستیم حق خود را بگیریم
درمان فوق ترک است وتعادل فوق درمان؛ یکی از اعتقادات ما در کنگره۶۰ است که از همان روز اول آموزش داده میشود که هدف اصلی تعادل من مسافر است تا از صراط مستقیم خارج نشوم به همین علت امروز می خواهیم بیشتر به موضوع تعادل بپردازیم، آموزش آداب معاشرت داشتن تعادل با ادب بودن و دوری از بی ادبی”.در کنگره ۶۰ جزئی جدایی جدایی ناپذیر از آموزشهای مسافران استم مهمترین رکن و اساس و پایه، برای رعایت آداب معاشرت؛ به تعادل رسیدن است. “فرق ترک و درمان در جامعه ما همین تعادل است”، که ما را به جایی می رساند که درست فکر کنیم ، درست عمل کنیم و به ایمان سالم برسیم. پس یعنی اگر من نوعی بخواهم در خانواده، محیط کار، و هر تشکیلاتی، فردی مؤثر باشم باید تعادل داشته باشم،اگر به تعادل برسیم تغییر نگاه در ما اتفاق می افتد و سبک زندگی ما می تواند تغییر کند، و آن وقت کلام ما مؤثر می شود.
حرفی که از روی بی تعادلی زده می شود مثل این است که از دوزخ و جهنم خارج می شود و بالعکس شهر جان یعنی صحبت و سخن از روی تعادل، صداقت، و صفای دل و خردمندانه است، در این صورت در معاشرت های من دل انگیزی بوجود می آید و فردی می شوم که دیگران از من تنفر ندارند و جذابیت دارم و در صحبت هایم علاقمندی بوجود می آید و گزیده گوی می شوم و …. وقتی اینها بوجود آمد آداب معاشرت را رعایت میکنم، و در نتیجه قدرت کلام و ارتباط پیدا میکنم.
ارائه: راهنمای محترم مسافر محمدرضا (لژیون هفتم)
تنظیم و ارسال: مسافر محمدرضا (لژیون هشتم) خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
73