دلنوشتهای از مسافر محمدرضا لژیون دهم:
با الهام از کلام حضرت حافظ که فرمود:
«طفیل هستی عشقند آدمی و پری، ارادتی بنما تا که سعادتی ببری.»
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر. ذرهای ناچیز بودم، هیچ، عدمی مطلق. تا بیست و هفت روز پیش، حتی شایستگی نام انسان را نیز نداشتم. اما شکر بیکران بر حکمت خداوند، پیش از آشنایی با این بهشت زمینی، هر روز و هر لحظه گمان میبردم که مورد غفلت پروردگار واقع شدهام. اما درست در اوج ناامیدی، هنگامی که سیاهیِ ایام، رو به فزونی داشت، دست لطف الهی مرا گرفت و به راهی هدایت نمود که با قاطعیت میتوانم آن را صراط مستقیم بنامم. این رویداد، برای هزارمین بار به اثبات رساند که خداوند هرگز بندگانش را ترک نمینماید. تنها کافی است با اخلاص زمزمه کنیم: «ادعونی استجب لکم»؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
از آن زمان که با فضای کنگره آشنا گشتهام، حال خوشی وصفناپذیر وجودم را فرا گرفته است. چند شب پیش، در شب عید سعید قربان، در خلوت خویش، مطابق با فرمایش فرشته فطرس زمینی، جناب آقای محمد، راهنما گرامی و ارجمندم، مشغول مطالعه سطرهایی از کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر بودم. ناگهان کنجکاوی وجودم را فرا گرفت تا به جستجوی زندگینامه استاد امین دژاکام بپردازم. در حین مطالعه، به آن قسمت رسیدم که استاد امین، به فرمان مهندس دژاکام، قدم در دنیای تاریک اعتیاد میگذارند. در این لحظه، به فکری عمیق فرو رفتم و ناخودآگاه، نگاهم به صفحه تلویزیون که روبرویم قرار داشت و فیلم ابراهیم خلیلالله را به صورت بیصدا پخش مینمود، خیره گشت. لحظهای، صحنه قربانی کردن حضرت اسماعیل (ع) به دست پدرش، ابراهیم خلیلالله (ع)، که به دستور خداوند مأمور به قربانی نمودن فرزندش شده بود، با فرمان مهندس دژاکام به استاد امین برای ورود به دنیای تاریک، در یک راستا و با هدفی یکسان دیدم. هر دو پدر، به امر قدرت مطلق الهی و برای احیاء نسل بشر، مأمور به قربانی کردن فرزندانشان شدند. نه ذهن من گنجایش فهم این موضوع را دارد، نه زبانم قادر به سخن گفتن و نه قلمم توان نوشتن. در این هنگام، به یاد شعر زیبای ژولیده نیشابوری افتادم که میگوید:
«الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم،
نه تنها سر برآید بلکه از سر بهتر آوردم.»
باز هم خداوند را به خاطر این حال خوش شاکرم و با سر تعظیم، در درگاه معبود بیهمتا، به خاک میسایم و میگویم:
«ای که به ذات تو عقل راه ندارد،
محرم بزم تو جایگاه ندارد.
گوشه عشق تو شده منزلم خدا،
خوشتر از این گوشه پادشه ندارد.»
و شایسته است از راهنمای عزیزم، جناب آقای محمد، تشکر نمایم که در هر لحظه که به ایشان نیاز داشتم، مرا در آغوش محبت خویش جای دادند. در پایان، این بیت شعر را به وجود پاک و منزه جناب مهندس دژاکام تقدیم مینمایم:
«صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را،
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.»
تهیه و تنظیم: گروه خدمتگزاران سایت شعبه دنا، شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
152