به نام قدرت مطلق الله
آداب معاشرت، اصول و قواعدیست که؛ باید در برخورد با دیگران رعایت شود. هر چیزی برای خودش آداب و آیینی دارد و کسی که آداب هر مکانی را رعایت کند به او انسان باادب میگویند.
آداب معاشرت به من آموزش میدهد که چگونه در جامعه قرار بگیرم، چگونه به دیگران احترام بگذارم، چگونه از قضاوتکردن دیگران پرهیز کنم، چگونه به دیگران کمک کنم و چگونه به نظر و عقیده دیگران احترام بگذارم.
من با این دستور جلسه آموزش گرفتم که اگر در مسائلی به مشکلی برخوردم از دیگران مشورت بگیرم، به فرزندم استقلال بدهم و... رعایت همه این موارد باعث میشود آداب معاشرت را به جا آورم و مورداحترام بقیه قرار گیرم.
من در زندگی روزمرهام بهخاطر فشار مشکلاتی که به من وارد میشد، دچار چالشهای زیادی میشدم و باعث دلخوریهای زیادی در من میشد. من نمیتوانستم بر نفسم غلبه و مهارش کنم، خواستههایم را نمیدانستم، نمیدانستم هدفم از زندگی چیست و چگونه برنامهریزی کنم، اکثر اوقات این موضوعات من را بیتعادل میکرد تا اینکه در زمان مشخص؛ یعنی با ورودم به کنگره ۶۰ به آن رسیدم.
من فقط در نکات منفی نبود که تعادل نداشتم؛ حتی از نظر مثبت هم تعادلم را ازدستداده بودم، مثلاً با احترامگذاشتن و محبتکردن زیاد اعتمادبهنفس خود را از دست دادم.
کنگره به من آموزش داد تا بدبینی، گله، شکایت و بدگویی را کنار بگذارم، مهربان، وفادار و رازدار باشم تا زندگی آرام و صمیمی را تجربه کنم. کنگره به من آموزش داد تا تفکر کنم و باعقل پیش بروم و این؛ یعنی رمز پایبندی در زندگی یا همان تعادل است.
در کنگره، مسئله مهمی به نامنظم و انضباط مطرح است. رعایتکردن قوانین کنگره و حرمت کنگره مهمترین مسئلهای که باعث میشود فرد به آرامش برسد.
این است که امروز خیلی خوب میدانم تنها چیزی که میتواند من را نجات دهد و به من آداب معاشرت و ادب و تعادل بیاموزد، فرمانبرداری از قوانین و فرامین کنگره و تغییر جهانبینی و نوشتن سیدیهای کنگره و کسب دانش توسط راهکارهای کنگره است.
امروز شاکر خداوند هستم که در بستری به نام کنگره آموزش میگیرم تا میتوانم هم بهسلامت جسم و هم آرامش ذهن برسم. آموزش میگیرم چگونه مؤدبانه در جمع حضور داشته باشم و برای کسب علم و آگاهی خودم تلاش کنم و استعداد خدادادی را در خودم جستجو و کشف کنم تا بهسلامتی جسم و روح برسم.
همهٔ مشکلات دستاندازهای جاده هستند که؛ باید با سرعت کم و افتادن در مسیر یک جاده صاف از آن لذت ببریم و روی دستاندازها توقف نکنم. در آخر میخواهم بگویم عزیزان بیاییم تا ادب و فرهنگ را برای فرزندان و عزیزانمان به ارث بگذاریم در بعضی از مسائل بیتفاوت باشیم از کنار بعضی رفتارها آهسته بگذریم و گذشت کنیم، بگذاریم زمان بگذرد و در این جا آداب و معاشرت معنا میشود.
در آخر از آقای مهندس بابت این بستر انسانسازی تشکر و قدردانی میکنم از راهنمای خودم همسفر فاطمه که با آموزشهای نابشان من را در این مسیر راهنمایی میکنند صمیمانه قدردانی میکنم و از قدرت مطلق سلامتی و طول عمر باعزت را برای خودش و عزیزانشان آرزو میکنم.
نویسنده: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: نگهبان سایت، همسفر فاطمه رهجوی همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
65