چهاردهمین جلسه از دور چهل و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به استادی راهنمای محترم مسافر فرزاد ، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر صادق با دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی " پنجشنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان فرزاد هستم یک مسافر.
در ابتدا خداوند را بابت این جایگاه و این روز زیبا شکر میکنم.
امروز دو دستور جلسه داریم، آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی و همچنین تولد اولین سال رهایی حمید عزیز، پهلوان و مرزبان شعبه.
درباره دستور جلسه اول، اگر با دقت به کتابهای آسمانی نگاه کنیم، میبینیم که یک سری قوانین جزئی و کلی برای انسانها بیان شده است که همگی مربوط به راه و روش زندگی انسانهاست.
آداب راه رفتن، آداب صحبت کردن، آداب غذا خوردن، آداب کار کردن و ...
برای من بسیار لذتبخش بود که میدیدم اکثر این قوانین، همان جهان بینی را بیان میکنند. اگر ما از همین قوانینی که در کلاماللّه آمده است استفاده کنیم، کارمان ختم به خیر خواهد شد.
آقای مهندس در سیدیها و کتابها، بسیار راجع به آداب معاشرت صحبت کردهاند. قوانینی را برای ما بیان کردند و مسائل بسیاری را توضیح دادند. مسائلی مانند اینکه، چگونه صحبت کنیم چگونه راه برویم چگونه لباس بپوشیم و چگونه زندگی کنیم.
با این توضیحات، از یک سفر اولی که به تازگی وارد کنگره میشود تا کسی که برای چندین سال در کنگره بوده است، متوجه میشوند که چه عملی برای ما درست و مفید است و چه عملی نادرست و مضر.
و اما در مورد حمید عزیز، یکی از علتهای مهم موفقیت او، رعایت همین آداب است.
حمید از زمانی که وارد کنگره شد بسیار بیحاشیه و مؤدب بود.
حتی زمانی که آموزش نگرفته بود هرگز ندیدم که در کنگره، خلاف دستورالعمل کلی عمل کند.
به نظر من حمید یکی از الگوهایی است که میتوان برای دستور جلسه امروز نام برد.
حمید در ابتدای ورودش به کنگره، چندان حسش را درگیر نمیکرد، چرا که قصد مهاجرت از کشور را داشت و فقط برای درمان اعتیادش به کنگره آمده بود.
اما زمانی که تصمیم گرفت در جایگاه دنوری قرار بگیرد، همه چیز تغییر کرد. بعد از آن، حمید دیگر خودش را از اعضای کنگره میدانست. منظمتر شد، شور و شوق مضاعفی به دست آورد، و خودش را مؤظف میدانست که وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد.
و در نهایت، در روز رهایی انگشتر دنوری را برای همسفرش و شال پهلوانی را برای خودش گرفت.
بسیار برای او خوشحال هستم و آرزوی موفقیت، سلامتی و پیروزی برای خودش و خانواده محترش دارم.
در پایان خدمت آقای مهندس تبریک عرض میکنم و از صمیم قلب به آقا کامران و همه شما اعضای محترم شعبه عمان سامانی تبریک میگویم.
به افتخار خودتان و آقا حمید دست بزنید.
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز لیاقت و اذن حضور در جمع شما دوستان را دارم.
در رأس از آقای مهندس که ناجی همه ما هستند تشکر میکنم. از آقا کامران عزیز تشکر میکنم که بودنِ کنگره را در استان، مدیون ایشان هستیم. از آقا فرزاد راهنمای عزیزم، تشکر میکنم، که آموزشهای ایشان راهِ درستِ زندگی را به من یاد داد. در نهایت از همه بچههای کنگره، همه خدمتگزاران و تمامی کسانی که چراغ کنگره را روشن نگه میدارند سپاسگزاری میکنم.
خاطرهای در ذهن دارم که در اوایل سفرم مجبور شدم به ترکیه سفر کنم. مقداری از داروی خود را به همراه داشتم. پلیس فرودگاه به دلایلی به من مشکوک شده بود. پس از بازرسی وسایل من، درِ شیشه داروی من را باز کردند، اما در کمال ناباوری گفتند که چیزی نیست و من تا چند ساعت شوکه بودم که چه اتفاقی افتاد.
شک ندارم که این کار خدا بود و قرار بود در کنگره بمانم و این از معجزات کنگره بود که برای من اتفاق افتاد.
کنگره، مکان مقدس و امنی است، وقتی حرمت، دوبار در جلسه خوانده میشود، نشان از اهمیت بالای آن دارد. ما باید همواره در حفظ حرمت کوشا باشیم و از کمترین بیاحترامی نسبت آن بپرهیزیم.
انشاءالله که همه ما واقعاً کنگرهای باشیم و کنگرهای باقی بمانیم.
ممنونم که به صحبت های من توجه کردید.


.jpg)
نگارنده: مسافر نادر لژیون نوزدهم
ویراستاران: مسافر مجتبی لژیون دوم و مسافر حمید لژیون نوزدهم
عکاس: مسافر ابوالقاسم لژیون یکم
تنظیم: مسافر جعفر لژیون نوزدهم
ارسال مرزبان خبری مسافر وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
896