دوازدهمین ازدوره هیجدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ، شعبه دکتر احمدرضا اراک به استادی راهنمای محترم مسافر رضا ، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه "آداب ومعاشرت،ادب وبیادبی،تعادل وبی تعادلی"روز پنج شنبه مورخ 1404/3/22راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
من اوایل که اومده بودم کنگره وقتی دستور جلسه میومد فکر میکردم انگار یک جور توهین به منه انگار مثلا من بلد نیستم چرا اینجوری گذاشتن انگار من آدم بی ادبی ام ولی درواقع اینجوری نیست چون یک دستور جلسه بسیار بسیار گسترده است و انسان پیوسته درحال آموزشه این نیست که بگی من همه چیز رو بلدم وقتی این سی دی رو گوش دادم دیدم من خیلی هاشو رعایت نمیکردم هنوزم بعضی هاشو نمیتونم رعایت کنم و خیلی جالب هست که اینهارو یاد بگیرم و توی زندگیم عملیش کنم اما دو سه تا پیام سنگین آقای مهندس توی حرفاش زده یکی درمورد سیگار بود که میگفت من حاضرم از در آکادمی بیام تو چند نفر دارن هروئین میکشن ببینم این صحنه رو حاضرم ببینم ولی حاضر نیستم کسی که داره سیگار میکشه رو ببینم پیام خیلی سنگینی بود یک پیام هم در مورد این دستور جلسه چندین بار گفتند ایشون فرمودند که هروئینی با ادب رو ترجیح میدیم به یک آزاد مرد بی ادب خیلی حرف تو این کلام هست و خیلی جمله سنگینی هست و اهمیت ادب رو نشون میده توی کنگره۶۰ چقدر از جایگاه بالایی برخورداره دستور جلسه خیلی عظیمیه این نیست که بگیم در حد صحبت کردنه شامل همه چیز میشه غذاخوردن لباس پوشیدن صحبت کردن چگونه بلند شدن چگونه خوابیدن چگونه راه رفتن درواقع یک جورایی کل زندگی مارو شامل میشه و من باید آموزش بگیرم چیزهایی که توی سی دی هست،همه اش هم یک شبه نمیشه آموزش گرفت آروم آروم ولی چیزهایی که توی کنگره مهم هست حالا بیرون از اینجاهم خیلی چیزها هست باید اون چیزهایی که بیشتر توی کنگره مطرحه حرمت ها هست که چند موردش رو عرض میکنم خدمت شما،چیزهایی که خودم ضعف داشتم و شاید تونستم یک مقدارش رو پوشش بدم ، یکی بدون اجازه سخن گفتن توی حرمت ها خونده میشه و این نشانه بی ادبیه که دونفر دارن باهم صحبت میکنند و توی لژیون یک نفر داره مشارکت میکنه استاد داره صحبت میکنه بعد چند نفر باهم هچ و پچ کنند یعنی نشانه اینه که من آدمی هستم که نمیتونم آداب معاشرت رو رعایت کنم باید یاد بگیرم صبرکنم تا صحبت تموم بشه بعد من با گرفتن اجازه حرفم رو بگم،توی کنگره دونفر دارن صحبت میکنند حالا با هرمقامی فرقی نمیکنه مثلا راهنما با رهجو اون یکی میاد میگه آقا سلام علیکم آقا خداحافظ میاد وایمیسته ببینه اینا چی دارن میگن اگه قرار بود من بشنوم میومد بغل گوش من میگفت باید من سه چهار متر عقب تر وایسم صحبت هاشون تموم که شد بعد برم حالا خداحافظی میخوام بکنم سلام میخوام بدم بعد طرز صدا زدن یا خطاب قرار دادن راهنما مقامات مافوق یا همسفران عزیز از طرف مسافرها من نباید به خودم اجازه بدم راهنمای خودم رو با اسم کوچیک صدا کنم بدون گفتن آقای قبلش دوست من نیست راهنمام،شاید حتی از من ۲۰ سال کوچک تر باشه ولی راهنمای منه من همیشه باید لفظ آقا رو قبل اسم ایشون بذارم و از اونور بوم هم نیوفتم مثلا عالی جناب و علی حضرت و اینجور چیزها هم نمیخواد بگم فقط یک آقا رضا و تمام یا مقام مافوق یا ایجنت شعبه وقتی میخوام فعل هارو بگم نباید فعل مفرد به کار ببرم ، بیا، برو باید جمع ببندیم همسفرها رو ما نمیتونیم مثل مسافرها صداکنیم توی کنگره نباید هیچوقت کسی رو با فامیلی صداکنیم حالا بیرون از اینجا توی اداره جای دیگه فرق نمیکنه به فامیلی صدا کنیم ولی تو کنگره فقط سرکار خانم مثلا مریم نمیتونم فامیلش رو بگم شاید دوست نداره کسی بشناسش اینها همه زیر مجموعه آداب معاشرت هستن بعد موبایل رو خاموش کردن یا روی سایلنت قرار دادن توی جلسه یا اگر کسی کار داره میخواد بره بیرون،وسط دست زدن بچه ها پاشن برن،وسط مشارکت وسط پیام وسط حرمت نباید پاشن تردد بکنند پوشش من جزو آداب معاشرته چجور پوششی دارم لباسم انگشتر انداختن نمیدونم تسبیح دست گرفتن طرز آرایش صورت ، مو ، اینا همه اش زیر مجموعه این حرف هاس،باید من اینارو یاد بگیرم آقای مهندس میفرمایند توی کنگره ما دنبال ترک نیستیم ، دنبال درمان هم نیست کنگره،دنبال تعادله اگر تعادل بیاد تو زندگی من خود به خود مواد میره بیرون ، من چه فایده داره ۱۰سال آزادمرد باشم ولی ادب رو رعایت نکنم بد صحبت بکنم،درمان شدم مگه؟تعادلی درکار نیست اصلا بعد منظور از تعادل،اون تعادلیه که از کوره در نرم نه اینکه حالا بگی هرچیزی سر جای خودش،یک قسمتشه ولی من چجوری باید از کوره در نرم با رعایت کردن همین ادب آداب معاشرت اگر اون زمان مناسب مکان مناسب کلام مناسب رو بتونم رعایت بکنم نیازی نیست بریزم بهم نیازی نیست قاطی کنم و اون تعادل رو دارم،کنگره دنبال این تعادله میگرده باید اینارو یاد بگیرم توی زندگیم وگرنه مواد مخدر و سیگار که بیست ساله حل شده یک کنگره ای رو به این چیزها میشناسن به ادبش تعادلش لباس پوشیدنش به گفتارش راه رفتنش من اجازه ندارم جلوتر از راهنمام راه برم یا از پدر مادرم جلوتر راه برم تنها چیزی که توی زندگی به من یاد دادند این بود که پاتو جلو پدر و مادر دراز نکن همین بیشتر از این به من نگفته بودند آیا میرم جایی در میزنم میرم تو ، توی اداره خیلی میبینم ۸۰ درصد مردم این رو بلد نیستند در بسته اس وا میکنه میاد تو تازه بهش میگی چرا اومدی ناراحت هم میشه آقا شاید یه نفر داره لباس عوض میکنه موقعیتش بده براچی در نمیزنی؟ خب این نشون میده یاد نگرفتم دیگه باید جایی میرم در بزنم تا اجازه ندادند نشینم آزمون کمک راهنمایی که عزیزان میرن برای مصاحبه خیلی ها شاید تجربه کرده باشند تا دیده بان اجازه نداده نباید بشینند اگه بشینند میگه برو ۶ ماه دیگه بیا یاد میده به انسان که اجازه ندارند بشینند اینها همه و خیلی مباحث بیشتر از این حرف ها هست که باید من توی کنگره یاد بگیرم و عملیش بکنم ذره ذره یاد بگیرم و اینارو عملی بکنم تا بتونم رانندگیم درست باشه تو خیابون ادب رو رعایت بکنم یک نفر پیچید جلوم باید از تعادل خارج نشم اینها کل زندگی مارو شامل میشه ، یک مهمون دارم ۱۰ نوع غذا درست میکنم میمونه این نشانه بی ادبی منه اصرافه میخوام مالم رو به رخ دیگران بکشم؟یا میرم یک جایی اگر هم درست کردن چرا من از همه اش میکشم؟مگه شکم انسان چقدر جا داره؟اونور بشقاب جوجه اونور قیمه اینور قرمه قاطی میکنم همه رو،باید یک نوع بکشم تمام سعی کنیم یک نوع غذا درست کنیم یا همین که دیروز آقای مهندس توی صحبت هاشون فرمودند جمع نبندیم این هم یکی از آداب معاشرته من میام میشینم اینجا استاد بعد میگم ما معتاد ها دزد بودیم آقا یک نفر دزد نبوده من دزد بودم چرا اینجوری میگی چرا جمع میبندی؟ من باید خودم رو بگم ببخشید وقتتون رو گرفتم خیلی ممنونم که به حرف های من گوش کردید به افتخار خودتون و آقای مهندس.


تایپ:مسافر حسام(لژیون دوم)
تنظیم و ارسال:مسافر روح الله (کاربرسایت)
نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
129