English Version
This Site Is Available In English

سپاسگزاری و قدردانی باعث ارتقاء انسان می‌شود

سپاسگزاری و قدردانی باعث ارتقاء انسان می‌شود

جلسه چهارم از دوره سی ام کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی راهنما مسافر سعید، نگهبانی مسافر عظیم و دبیری مسافر ناصر با دستور جلسۀ «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی تعادلی» و «تولد اولین سال رهایی مسافر رامین» پنجشنبه 22 خرداد ماه  ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سعید هستم یک مسافر
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار دارم و این لطف خداوند و کمک کنگره بود که توانستم آموزش بگیرم و امروز در این جایگاه قرار بگیرم.امروز دو دستور جلسه داریم دستور جلسه اول آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی تعادلی است و دستور جلسه دوم تولد اولین سال رهایی مسافر آقا رامین است.
من امروز کار سختی ندارم به خاطر اینکه دقیقاً خیلی از موضوعاتی که در مورد دستور جلسه اول بیان می‌کنم در مورد آقا رامین به صورت مطلوب صدق می‌کند و کسانی که آقا رامین را می‌شناسند این حرف من را تایید می‌کنند.
در مورد دستور جلسه اول تازه واردینی که وارد کنگره می‌شوند در بدو ورودشان با واژه درمان آشنا می شوند و می‌فهمند که شخص مصرف کننده بیمار است و باید درمان شود و این اهمیت بالایی دارد.
اما موضوعی که خیلی مهمتر از درمان می باشد موضوع تعادل است، به عنوان مثال اگر سقفی را تحت عنوان درمان در نظر بگیریم این سقف باید ستون‌هایی داشته باشد که متقارن و هم اندازه باشند تا بار این سقف بر روی این ستون‌ها به صورت مساوی تقسیم شود این ستون‌ها همان تعادل هستند که باید در مسیر درمان، شخص به تعادل برسد و به همین دلیل است که در کنگره می‌گویند که تعادل بالاتر از درمان است.
درمان در کنگره ۶۰ صرفاً این نیست که من قطع مواد انجام بدهم و دارو بخورم بلکه باید از نظر خلق و خو و رفتار در من تغییراتی به وجود بیاید تا به سمت تعادل و زندگی بهتر بروم. یک سری صفات است که در انسان باعث ارتقا می‌شود مواردی از این صفات تعادل، آداب معاشرت،ادب و احترام، سپاسگزاری و قدردانی است که باعث ارتقاء انسان می‌شوند و جایگاه انسان را بالا می‌برند و ما باید به این‌ موارد توجه بالایی داشته باشیم.
کسانی که به عنوان مصرف کننده وارد کنگره می‌شوند و به موارد گفته شده توجه می‌کنند می‌توانند به رهایی برسند و بعد از آن خدمتگزار شوند و به جایگاه‌های خدمتی بالا دست یابند. کنگره مانند یک میدان آزمایش برای آموزش‌هایی است که می‌گیریم تا بتوانیم در زندگی این آموزش‌ها را عملی کنیم، مانند حرمت کنگره که دقیقاً آداب معاشرت است و این حرمت توسط نگهبان جلسه دو بار در جلسه بیان می‌شود که نشان دهنده اهمیت آن است.
دروغ گفتن، علیه شخصی سرزنش کردن، حرف یکدیگر را قطع نمودند، الفاظ ناشایست بیان کردن، در جلسه بدون اجازه سخن گفتن و ... از مواردی است که باید به آنها توجه کنیم. دروغ گفتن، قضاوت نمودن، سرزنش کردن و سرکشی نمودن در کار دیگران دور از آداب معاشرت می‌باشد.
در واقع قوانین کنگره را نقض می‌نماید و از پوشش مناسب برخوردار بودن، چرا کسی که وارد کنگره می‌شود باید لباس سفید بر تن داشته باشد و چرا قرمز و یا رنگ آبی بر تن نداشته باشد، زیرا در حرمت‌های کنگره ۶۰ بیان شده است که ما وارد مکان مقدسی شده‌ایم که قاعدتاً باید پاکیزه و منزه باشیم و نه تنها لباس ما پاکیزه باشد بلکه قلب ما نیز پاک و عاری از هرگونه کینه باشد.
به دنبال رقابت‌های ناسالم نباشیم و این‌ها را در بدو ورود به من یاد می‌دهند زمانی که در جلسه هستیم نباید از تلفن همراه استفاده نماییم زیرا این بی‌حرمتی به افرادی است که در حال مشارکت می‌باشند. من آن چیزی را که برای خود نمی‌پسندم برای دیگران هم نباید بپسندم.
پس از آن ورود و خروج به لژیون هم قواعدی دارد که باید آن را بدانیم و آن هم حرمت دارد به هیچ وجه یک رهجو نباید پس از راهنما وارد لژیون شود و همچنین نباید میان صحبت‌های راهنما و دوستانش صحبت کند و یا اینکه حواسش جای دیگری باشد. کسانی که این حرمت‌ها را رعایت می‌نمایند ارتقا خواهند یافت.
یک رهجو در هنگام ارتباط با راهنما باید کاملاً در کمال احترام و ادب رفتار نماید و حتماً در هنگام خطاب قرار دادن راهنما چه حضور داشته باشد و چه نداشته باشد حتماً از لفظ آقا یا خانم استفاده کند. نه اینکه راهنما نیازی به این احترام داشته باشد زیرا دارای رسالتی است که فراتر از این موضوعات می‌باشد.
در واقع این احترام را ا به خودمان می‌گذاریم و هیچکس به این احترام اینجا نیاز ندارد و امیدوارم که به این آداب معاشرت برسیم تا به یک حال خوب دست پیدا کنیم و در مورد دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی آقا رامین می‌باشد  خدمت ایشان و همسفر محترم شان عرض تبریک و شادباش دارم.
در مورد آقا رامین لازم به ذکر می باشد سفر اول آقا رامین با آقا محمد امینی بوده که استاد بنده هم بوده اند به همچنین که بسیار بسیار مدیون قدردان زحمات ایشان می‌باشم و در یک ماه آخر سفر آقا رامین بنده لژیون چهارم را تحویل گرفتم و امروز بنده با کسب اجازه و نیابت از آقا محمد امینی در خدمت شما عزیزان هستم.
آقا محمد امینی راهنمای سفر اول آقا رامین بود. زمانی که من توانستم شال راهنمایی را بگیرم، برای تحویل گرفتن لژیون چهارم بسیار مضطرب بودم، چرا که خودم در این لژیون آموزش دیده بودم و به رهایی رسیده بودم. برای من بسیار سخت بود که اکنون بر روی صندلی بنشینم که قبلاً راهنمای من بر روی آن نشسته بود.
من این احساس خود را با آقای امینی در میان گذاشتم و آقای امینی به من گفت: تنها کافیست حرکت کنی. حرکت کن، نیروهای کمکی مطمئناً به کمک تو خواهند آمد. دقیقاً همینطور بود. زمانی که من شروع کردم، یکی از نیروهای کمکی که کنار من قرار گرفت و بسیار به من کمک نمود، حضور مسافر رامین بود.
زمانی که این جابجایی صورت گرفت، تعدادی از مسافران که سفر آنها هم بر روی برنامه نبود، دچار قیاس شدند و این باعث شد از لژیون بروند و سفر آنها خراب شود. اما تعدادی دیگر که اسیر قیاس نشده بودند، پیوند خود را با لژیون محکم‌تر نمودند.
از جمله این افراد می‌توان به آقا رامین اشاره کرد. رامین به گونه‌ای رفتار می‌کرد که با حفظ حرمت‌ها، برای من تبدیل به یک دوست شد. چرا که رامین قبلاً نیز اهل شعر و ادبیات بود و این امر باعث می‌شد که او به حرمت‌ها بسیار احترام بگذارد. اوایل کار، حضور رامین برای من دلگرمی ایجاد می‌کرد، چرا که در این مسیر بسیار به من کمک می‌نمود و من از حضور او در لژیون بسیار خرسند بودم.
این باعث می‌شد رابطه ما صمیمانه شود، به گونه‌ای که زمانی که پای من شکسته بود، این رامین بود که برای آمد و شد من کمک می‌نمود و مرا به شعبه می‌آورد و مجدداً به خانه برمی‌گرداند. رامین با تمام تواضع و فروتنی در مقابل افرادی که به او آموزش می‌دادند رفتار می‌نمود و این مصداق بارزی از این حدیث است که حضرت علی می‌فرماید: هر کس به من کوچکترین چیزی بیاموزد، من بنده و مرید او هستم.
بنده نه به معنای نوکر یا فرد فرومایه، بلکه به معنای شخصی که در مقابل استاد خود بسیار فروتنانه رفتار می‌کند. همانطور که می‌بینید، رامین با فرمانبرداری به جهان هستی نشان داد که طالب ارتقاء است. امروز می‌بینیم که رامین شال سبز رنگ راهنمایی را گرفته است. قطعاً رامین با رفتار و کردار صحیح خود به جهان هستی نشان می‌دهد که من لیاقت این ارتقا را دارم و ان‌شاءالله او را با شال نارنجی خواهیم دید.
چرا که مسیر کنگره همانند مسیر رسیدن به مقصد سفر است، به گونه‌ای که در راه نیاز به پمپ بنزین‌های متعدد داریم تا شارژ بنزین کنیم و خود را به مقصد برسانیم. این جایگاه‌های شارژ را من تنها در کنگره ۶۰ دیدم. زمانی که ما سفر را شروع می‌کنیم، شارژ می‌شویم، مجدداً خدمت می‌گیریم، شارژ می‌شویم، شال راهنمایی می‌گیریم، شارژ می‌شویم.
در پایان صحبت‌های خود، ابتدا به آقای مهندس تبریک می‌گویم، چرا که اگر ایشان نبودند، قطعاً اتفاقات امروز و فردا روزهای دیگر برای ما رخ نمی‌داد. تبریک بعدی بنده برای آقای محمد امینی، راهنمای سفر اول آقا رامین است.  خدمت ایجنت شعبه، قسمت مسافران و همسفران، کلیه خدمتگزاران، راهنمای همسفر آقا رامین و بخش خانواده نیز تبریک می‌گویم.

اعلام سفر مسافر رامین:

تخریب: 10 سال
آخرین آنتی ایکس مصرفی: قرص ب۲
مدت سفر: 11 ماه و 5 روز
متد درمان: DST
داروی درمان: شربت OT
مدت رهایی: یک سال و بیست روز
رهایی از بند نیکوتین ۱۰ ماه
راهنما: مسافرسعید توکلیان
ورزش در کنگره:بدمینتون 

آرزوی مسافر رامین: 
آرزو می‌کنم هرکس که امروز نوبت اوست و روی این صندلی نشسته است قدر آن را بداند درست سفر کند وحال خوش امروز مرا تجربه کند.

سخنان مسافر رامین:
سلام دوستان رامین هستم یک مسافر من ابتدا از راهنمایی تازه واردینم تشکر می‌کنم از همسفرم و از راهنمایشان تشکر می‌کنم از آقا محمد امینی و آقا سعید راهنمایان خوبم تشکر می‌کنم‌. دوستان از بزرگواریشان است که از من تعریف کردند اما من در خودم هیچ قابلیتی نمی‌بینم، در واقع اگر قابلیتی وجود دارد از کنگره است.
من روزی که وارد کنگره شدم با دست خالی آمدم و در خودم هیچ قابلیتی نداشتم و تولدهایی که ما در کنگره می‌گیریم برای خوش‌گذرانی نیست همه این‌ها الگویی است برای تازه واردین که ببینند می‌شود به این حال خوش رسید. جاهای دیگر هم می‌شود ترک کرد ولی آیا مثل درمان در کنگره است که بتوانند بروند در انبار مواد مخدر بخوابند و هیچ مشکلی نداشته باشند.
من خودم شغلم رانندگی است جاهایی می‌روم که مصرف کننده است و من اصلاً مشکلی پیدا نمی‌کنم و تولدها برای این است که الگوها دیده شوند. مسئله بعدی همسفر من بود که با آمدن به کنگره مشکل داشت و من خیلی سعی می‌کردم که آن را راضی کنم تا به کنگره بیاید ولی وقتی من سی دی می‌نوشتم کنجکاو می‌شد و از من سوال می‌پرسید.
در مورد دستور جلسه می‌خواهم بگویم در مورد ادب و بی‌ادبی من فکر می‌کنم تمام موضوعاتی که ما در کنگره آموزش می‌بینیم همه آنها را خداوند در ابتدای خلقت گفته است که زمانی خداوند یک موجودی را خلق کرد و به بقیه گفت که به این موجود سجده کنید منظور از سجده این بود که فرمانبردار باشیم نه اینکه سجده کنید، همان فرمانبرداری بود.  
همه سجده کردن غیر از یک نفر، گفت من سجده نمی‌کنم و گفت من از این موجود بهتر هستم و تکبر کرد و جنس خودش را برتر از آن موجود دید و گفت که من از آتشم و این از خاک است و یک داستانی هم در قرآن آمده است، همان داستان حضرت سلیمان که می‌گوید بروید و تخته بلقیس را بیاورید و می‌گوید چه کسی می‌تواند بیاورد یکی با منیت می‌گوید من می‌آورم قدرت را از خودش می‌داند و وقتی حضرت سلیمان منیت را در او می‌بیند می‌گوید نه شما نمی‌خواهد بروید بیاورید به کسی دیگر می‌گوید.
من هم که امروز اینجا نشسته‌ام اگر در خود منیتی داشته باشم قطعاً سقوط می‌کنم و شیطان هم خطا کرد و بی‌ادبی کرد انسان هم خطا کرد و نافرمانی کرد و از میوه ممنوعه استفاده کرد اما به اشتباه خودش پی برد و گفت که اشتباه کردم و به خداوند گفت که اشتباه کردم و مرا ببخشید و در کنگره هم یک سفر اولی اگر اشتباهی می‌کند بیاید و بگوید و آماده پذیرش اشتباه خود باشند، هر فرمانی که به او دادند اجرا کند و ما باید بدانیم که اعتیاد با مرگ هم از بین نمی‌رود و من اگر بدانم که امروز که اینجا نشستم چند هزار بار از زندگی درگیر اعتیاد بودم دیگر دچار اشتباه نمی‌شوم.
خیلی ممنون که صحبت‌های من را گوش دادید و سپاسگزارم که در جشن من شرکت کردید.

سخنان راهنما همسفر مریم:
سلام دوستان مریم هستم راهنمای همسفر.
  خداوند را شاکر هستم که در یکی دیگر از جشن‌های تولد رها شدگان کنگره ۶۰ حضور دارم. تبریک عرض می‌کنم خدمت جناب آقای مهندس و بنیان کنگره ۶۰ که در تولدها و رهایی ها سهم بسیار بزرگی دارند. تبریک عرض می‌کنم خدمت اساتید محترم، آقای امینی و آقا سعید. تبریک ویژه خدمت مسافر رامین که با تلاش و کوشش به این جایگاه رسیدند و موفق به کسب شال راهنمایی شدند.
به خانم بهار تبریک عرض می‌کنم، ایشون بعد از رهایی مسافرشان در اسفند ماه ۱۴۰۳ وارد لژیون پنجم شدند، از همون ابتدا پیرو قوانین کنگره بودند و مشتاق نوشتن سی‌دی‌ها بودند. امیدوار هستم با حرکت خوب خودشان این راه را ادامه بدهند. در مورد دستور جلسه آداب معاشرت کوتاه عرض می‌کنم،  برای داشتن آداب معاشرت یا همان روابط حسنه، شرط اول داشتن آگاهی و شعور است و شرط دوم پرداخت هزینه آن‌ است.
اگر صحبتی از روی غرض گفته شود و باعث آزار و اذیت دیگران شود این صحبت تلخ از یک تفکر تلخ نشأت گرفته است، در واقع عدم تعادل را نشان می‌دهد. خدا را شکر که در کنگره آداب معاشرت و تعادل داشتن را آموزش می‌دهند. آقا رامین گفتند همسفرشان مخالف کنگره ۶۰ بودند، قطعاً ایشان در سفر دوم می‌توانند نقش یک همسفر خوب را اجرا نمایند.
بار دیگر خدمت این خانواده محترم تبریک عرض می‌نمایم و امیدوارم از خدمتگزاران کنگره ۶۰ باشند. خیلی ممنون

آرزوی همسفر بهار:
آرزو می‌کنم همه در کنار عزیزانشان آرامش را تجربه کنند.

سخنان همسفر بهار:
سلام دوستان بهار هستم یک همسفر من امروز می‌خواهم بیشتر در مورد اینکه یک همسفر تازه وارد کنگره شده صحبت کنم چون خودم وقتی اولین بار به کنگره آمدم خیلی حالم بد بود و با یک ذهن خیلی آشفته به کنگره آمدم و اتفاقاً یک جشنی هم بود با هر تشکری که همه می‌گفتند حال من بدتر و بدتر می‌شد و با خودم می‌گفتم که این‌ها یک نفر را برای خودشان بت کردند و می‌پرستند.
انقدر از حرف‌ها و همه چیز کنگره حالم بد شده بود که پس از مدتی  که نشستم بیرون رفتم. روز به روز حالم بدتر می‌شد این حالم را انتقال می‌دادم به مسافرم و انرژی منفی کلاً بهشون می‌دادم اصلا به اندازه یک سر انگشت این روش را من قبول نداشتم با خودم می‌گفتم که این چه روشی است که ۱۰ ماه باید طول بکشد و شاید یک سال از بهترین روزهای زندگیمون را من نابود کردم چون همراه نبودم.
از یک جایی به بعد من غر نزدم چون حال مسافرم داشت بهتر می‌شد و من این رو می‌دیدم ولی همچنان  این روش را قبول نداشتم و فقط حال خودم بود که داشت بد می‌شد و فقط سکوت کردم و دور شدم و فاصله گرفتم. ولی هیچ کدام از این‌ها دلیل نشد که مسافر من کم بیاورد چون ایمان داشت به راهی که می‌رفت و می دانست یک روز همه چیز در سر جای خودش قرار خواهد گرفت، خدا را شکر این اتفاق افتاد.
با تمام سختی‌ها و مشکلات سر راه واقعاً تنها بود در آن دوره چند ماه از رهایی مسافرم گذشت که من هنوزم حاضر نبودم بیایم به کنگره چون حال اون هر روز داشت بهتر می‌شد و من افسردگی خیلی شدیدی گرفته بودم دیگر به جایی رسیده بودم که نیاز دیدم باید بیایم و با خود می‌گفتم که مطمئناً چیزی هست که باعث حال خوب مسافر من شده پس من هم باید آن را امتحان کنم.
من نه تنها در جا زده بودم و حتی افت هم کرده بودم اولین باری که وارد کنگره شدم راهنمای تازه واردم خانم فاطمه پر از انرژی مثبت بود و انگیزه شد برای ادامه دادن  و آمدن من به کنگره، با این وجود  که همون روزهای اول مادربزرگم را از دست داده بودم ولی باز هم دلیل نشد که من نیایم و از همون اول که خانم مریم راهنمای عزیزم رو دیدم بهترین حس‌ها را گرفتم.
همانطور که می‌گویند در انتخاب راهنما باید حسی تصمیم گرفت و الان با توجه به اینکه مدت زیادی نیست که به کنگره می‌آیم طرز فکرم کاملاً عوض شده است. انرژی مثبت این مکان را کاملاً دریافت می‌کنم اصلا خودم هم باورم نمی‌شد که من که از این تشکرها بدم می‌آمد خودم رهجوی کنگره  بشوم.
از ته دل خدا را شاکرم و از جناب مهندس که این بستر را فراهم کردند که ما خانواده‌ها و مسافرین به آرامش برسیم از ایجنت‌های محترم و مرزبان‌ها و تمامی راهنماهای کنگره ۶۰ و این شعبه قدردان هستم و از تمام کسانی که کمترین زحمت را در این مجموعه می‌کشند کمال تشکر را دارم ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.


سیستم صوتی: مسافر غلامعلی
ضبط صدا : مسافر رضا ل۵
تایپ: مسافرمحمدتقی ل۹، مسافر محمد ل۴، مسافر جواد ل۱۹، مسافر نوید ل۸، مسافر علیرضا ل۶، مسافر مسلم ل5
تنظیم و ارسال: مسافرجواد ل14

مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .