English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به این نقطه محال نیست

 رسیدن به این نقطه محال نیست

آغاز هر کلامی نام خدای یکتا🌷
همواره می‌برم من نام مقدسش را🌷

به نام قدرت مطلق الله.
سلام دوستان قاسم‌علی هستم یک مسافر.

خداوند را شاکر و سپاسگزارم بابت اذن‌ ورودم به کنگره۶۰ ، از آقای مهندس، خانواده محترم‌شان، استاد امین و راهنمایان گرانقدرم تشکر می‌کنم.
من اول قلیان می‌کشیدم، در سن ۱۲ سالگی با تریاک آشنا شدم و تا سال ۱۳۸۲ به‌صورت تفنَُنی مواد می‌کشیدم. از سال۸۲ به بعد مصرفم شد یک روز در میان و سال‌ها به این منوال ادامه داشت، تا سال۱۴۰۲.
در این بیست سال، سالی یکی دو ماه مرخصی می‌گرفتم و تمام ۲۴ ساعت روز ممتد تریاک می‌کشیدم، یعنی وقت معینی برای کشیدن نداشتم هر موقع دلم می‌خواست؛ صبح، ظهر، عصر و یا شب.
بعضی وقت‌ها در ۲۴ ساعت یک وعده هم مصرف نمی‌کردم، حتی به مسافرت هم که می‌رفتم با خود، هیچ موادی همراه نمی‌بردم.
بعضی از دوستان به من می‌گفتند؛ مگر تو آدم آهنی هستی که به این شکل مصرف می‌کنی، ممکن است به تو صدمه بزند.
تا این‌که در تیرماه ۱۴۰۲ در بیمارستان برای جراحی قلب باز بستری شدم. یک بیمار هم اتاقی داشتم که روزی ۶ تا ۷ بار مرفین به او تزریق می‌کردند و هر چند ساعت یک‌بار کمی تریاک می‌خورد، من با خودم گفتم: تو زرنگی کردی که نگذاشتی مصرف موادت بالا برود.
چون من در بیمارستان هر ۲۴ ساعت یک‌بار مرفین تزریق می‌کردم.
در همان‌جا تصمیم گرفتم که دیگر تریاک مصرف نکنم.
همه دوستان می‌گفتند؛ اگر ترک کنی سکته می‌کنی، میمیری، چند نفر هم ترک کردند و مردند، ولی به آن‌ها می‌گفتم: راه و روش را خودم می‌دانم.
با دکترم مشورت کردم که می‌خواهم تریاک را کنار بگذارم، دکتر گفت؛ باید یک‌سال صبر کنی، هر چقدر مصرف می‌کردی را باید مصرف کنی تا بدنت به هم نریزد.
ولی من گوش‌ نکردم، از بیمارستان که مرخص شدم تا دو ماه نمی‌تواستم تریاک بکشم، هر ۲۴ ساعت یک‌بار مقدار کمی شیره در چایی حل می‌کردم و می‌خوردم، بعد از ۲ ماه مجدداً تریاک کشیدن را شروع کردم، ولی این‌بار سعی کردم مقدار مصرفم را سر و سامان بدهم، سهمیه تریاک هر روز را وزن می‌کردم.بعضی وقت‌ها ‌ ۱.۵ گرم تا ۲ گرم مصرف می‌کردم و در طول دو ماه مقدار مصرفم را کم‌ می‌کردم. ندانسته و بی‌خبر داشتم مانند آقای مهندس عمل می‌کردم، اما جزئیات روشم نادرست و غلط بود، مصرفم در روز به ۰/۸ گرم هم رسید ولی نمی‌توانستم آن‌را کم کنم.
به مدت یک‌سال به این روش ادامه دادم تا این‌که وقت آن برای من رسید، به‌واسطه یکی از دوستان که از اعضای کنگره۶۰ بود، با نمایندگی خواجو آشنا شدم.
در بدو ورودم حس خوب، همراه با آرامش به اعضای نمایندگی داشتم که باعث حضور ممتد من شد، در ادامه لژیون انتخاب کردم و با فرمانبرداری از راهنما، نوشتن سی‌دی، سر وقت آمدن به نمایندگی، شرکت در جلسات کارگاه و مشارکت به حس و حال خوشی رسیدم و سفر بسیار راحتی را سپری کردم.
اکنون ده ماه است که در حال سفر هستم و خدا را شکر، امروز ۱۴۰۴/۰۳/۲۲ به همراه راهنمای گرامی برای رهایی از مصرف مواد مخدر عازم تهران شدم.
انشاالله تمام مصرف کنندگان به‌خصوص سفر اولی‌های کنگره به رهایی رسیده و حال خوش را تجربه کنند، در پایان از تمامی خدمتگزارن نمایندگی خواجو، مرزبانان و ایجنت محترم کمال تشکر و قدردانی را دارم، که اگر تلاش و زحمت این عزیزان نباشد، رسیدن به این نقطه محال است.

تنظیم و ارسال: مسافر نوید لژیون بیست و یکم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .