جلسه دوازدهم از دوره سی و سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی خواجو با استادی؛ راهنمای محترم مسافر حمید، نگهبانی؛ مسافر بهنام و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی" در روز پنجشنبه مورخ 22 خردادماه 1404 راس ساعت 16 آغاز بهکار نمود.
.jpg)
سخنان استاد محترم:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر.
خدا را شکر، که یکبار دیگر در کنگره60 حضور دارم، از آقای مهندس دژاکام، راهنمایان محترمشان، همچنین از راهنمایان خودم سپاسگزاری میکنم که اگر در کنگره هستم بهخاطر زحمات این عزیزان است.
.jpg)
دستور جلسه امروز:
آداب معاشرت میباشد، من همیشه در لژیون برای رهجوها یک دوبیتی را از حضرت مولانا میخوانم که میفرماید:
// از خدا جوییم توفیق عمل
بی ادب محروم گشت از لطف رّب
بی ادب تنها نه خود را داشت، بَد
بلکه آتش در همه آفاق زد//
در جایگاهی نیستم که از آداب معاشرت صحبت کنم، ولی آموزشهایی که دریافت نمودهام را مرور میکنم تا فراموشم نشود.
این دستور جلسه بهخاطر این گفته شده که ما در جمع زندگی میکنیم، یعنی اگر شخصی فقط با خانوادهاش در مکانی به تنهایی زندگی کنند، خیلی نیاز به این دستور جلسه ندارند؛ چون مطمئنا هیچ کنش و واکنشی ایجاد نمیشود که احتیاج به تعادل و بیتعادلی داشته باشند.
وقتی ما انسانها در جمع زندگی کنیم، باید آداب معاشرت را بدانیم، چون انسانها نیاز به محبت، دوست داشتن و احترام دیگران دارند و این شعار نیست؛ ما برای ارتقای خود در جمع میآییم (کار، تلاش و خدمت میکنیم) و دوست داریم دیگر افراد هم ما را دوست داشته باشند، بنابراین باید آداب سخن گفتن، رفتار و کردار با دیگران را بدانیم.
با توجه به سیدیهای آموزشی آقای مهندس میدانیم؛ چیزی که در کنگره مهم است، آداب در کلام و زبان است که من خودم در ابتدا با این مسئله مشکل داشتم، آقای مهندس در کتاب60 درجه در مبحث اسلحه حق میگویند: اسلحه حق زبان و کلام انسان است، ما با زبان خود میتوانیم انسانها را جذب یا دفع کنیم.
در کلام الله آمده است؛ زمانی که دو انسان با هم ارتباط برقرار میکنند، شیطان در بین آنها نماینده دارد و وارد عمل میشود و تفرقه میاندازد، چون نیروهای منفی دوست ندارد انسانها با هم روابط حَسَنه داشته باشند، برای همین شروع میکنند به القائات منفی و اغفال کردن نفس. همانطور که در کنگره نیروهای مثبت زیاد است، نیروهای منفی هم زیاد است و چون اینجا روابط بدون مادیات میباشد و دو نفر با پیوند محبتی که بینشان است با هم کار میکنند شیطان بیشتر دلش میسوزد، زورش میآید و میخواهد ضربه بزند، بنابراین ما باید جلوی اینکار را بگیریم.
مثلاٌ: وقتی که در جایگاه خدمتی قرار میگیرم (آبدارخانه، مرزبانی، ایجنتی و ...) آنجا شیطان با توجه به قدرتی که پیدا کردهام، دستور میدهد تا، از بالا به بقیه نگاه و با آنها صحبت کنم که این عمل شایستهای نیست.
آقای مهندس در سیدی دشمن و اینکه جایگاه راهنما خیلی بالا است؛ (راهنما هم میتواند زنده کننده و هم مرده کننده نفس باشد) میفرمایند؛ اگر یک انسان را احیا کنیم، مانند آن است که کل انسانهای کره زمین را زنده نمودیم.
من همیشه در این مورد با خودم تمرین میکنم که؛ با زبانم کسی را از کنگره طرد نکنم یا کاری نکنم که دلخور و رنجور شود، چون این اتفاق زیاد میافتد و دلیلش آن است که؛ کنگره مانند کارگاه نیست که کارفرما سر کارگر فریاد بزند، در اینجا روابط بین اعضا، دلی است نه پولی، (مثل راهنما با رهجو) چون کلام مانند شمشیر دو لبه است.
یک شخص تازهوارد یا همسفر با کولهباری از غم و غصه وارد کنگره میشود، من نباید با کلامم به او نیش بزنم و او را طرد کنم که این با کشتن نفس فرقی ندارد. البته روابط بین راهنما و رهجو فرق دارد و گاهی باید راهنما، رهجو را مورد باز خواست قرار دهد، او را به تعادل برساند تا گوهر درونش را کشف کند، البته من باید در روابط خود با افراد دیگر کنگره خیلی موارد را رعایت کنم، همه ما میدانیم که باید انسان با ادبی باشیم.
در کلام الله خدا به موسی میگوید؛ زمانی که به نزد فرعون میروی با نرمی با او صحبت کن، با اینکه موسی قدرت داشت (تبدیل شدن عصایش به مار و اژدها ) ولی به او گفت: با دشمنت با ملایمت رفتار کن.
آقای مهندس در ابتدای سیدی دشمن میگویند: روابط پدر و فرزندی، خواهر و برادری همه قیمت دارد، ممکن است این قیمت از 20 میلیون تا 100 میلیارد متغیر باشد، با این تفاسیر این قیمت در جایی میشکند و رابطه خراب میشود، ولی رابطه ما در کنگره بهواسطه پیوند محبت است و این رابطه عمیق میباشد، به قول مهندس؛ از روز الست وجود داشته است.
پس من باید مراقب صحبت کردن خود باشم که انشاالله بتوانم به ارتقا برسم و ماندگار شوم و کسی را از خود رنجیده و دور نکنم.
استاد امین در مورد تعادل و بیتعادلی اینگونه بیان میکنند؛ ما بیرون را نمیتوانیم تغییر دهیم باید ظرفیت خود را بالا ببریم، در مصاحبهای که واحد سایت نمایندگی خواجو با ایشان داشتند فرمودند؛ اگر سنگی را داخل لیوان بیندازیم آب به بیرون میریزد ولی اگر داخل دریا بیندازیم هیچ اتفاقی نمیافتد، پس من باید ظرف خود را بزرگتر کنم که این امر با حضور در جمع میتواند اتفاق بیفتد، ما همیشه از آقای مهندس بابت ایجاد این بستر تشکّر میکنیم و این بستر یعنی؛ قرار گرفتن در جمع.
متاسفانه خیلی از سفر دومیها بعد از رهایی از این بستر دور میشوند، ممکن است از حرفی ناراحت و دلگیر شوند، باید گذشت کنند، ببخشند و محکم در این بستر بمانند.
در کل باید انسان مودبی باشم که بقیه من را دوست داشته باشند.
با ادب بودن این نیست که من نقاب به صورت بزنم، بلکه نقاب با دیپلماسی فرق میکند.
آقای مهندس در سیدی دیپلماسی میگویند؛ شما نمیتوانید آنطور که با یک آقا، صحبت میکنید با یک خانم هم صحبت کنید. نقاب ادب، روزی خسته میشود و از صورت من کنار میرود، من باید بدون نقاب زدن انسان با ادبی باشم ولی در کنار ادب باید محبت هم داشته باشم، با خلق و خوی خوب و کلام زیبا تا بقیه من را دوست داشته باشند.
در کلام الله آیههای بسیاری در مورد درست صحبت کردن آمده است، (به آرامی و با ادب صحبت کنید، وقتی میخواهید وارد مکانی شوید باید در بزنید و یاالله بگویید و ...). بنابراین باید با آموزشهای که دریافت نمودهایم، دیگران را از خود رنجیده خاطر نکنیم و بتوانیم شعاع اضافه کنیم.

دستور جلسه دوم:
تولد یکسال رهایی آقا حسین عزیز است.
من زمانی که بهعنوان راهنما، لژیون را تحویل گرفتم، حسین دو ماه از سفرش میگذشت، من صفت بارزی که در او میدیدم و هنوز هم از آن برخودار است، ادب اوست. من بارها صحنههایی دیدم که تعادل بالای او را نشان میدهد و در روابط با دیگران همیشه حد و حدود را رعایت میکند. او خیلی خوب سفر کرد و فرمانبردار بود اما در میانه سفر تصمیم به ازدواج گرفت، طبق فرمایش آقای مهندس که میگویند؛ در سفر اول ازدواج نکنید ما تمام تلاش خود را کردیم که او را از این کار منصرف کنیم و خدا را شکر موفق شدیم و این بزرگترین چالش در سفر اول او بود و در ادامه به رهایی رسید. در سفر دوم در سایت، در پارک و در OT خدمت کرد و بهخاطر این خدمتها و آموزشها در صور پنهان به رشد رسید، انشالله در کنگره بماند و راهنما شود.
من هر سفر دومی را که در کنگره میبینم بسیار لذت میبرم و همیشه در لژیون خود میگویم؛ یک سیدی نوشتن سفر دومی برابر با چهل سیدی یک سفر اولی است چون دیگر اجبار نیست بلکه از روی عشق و علاقه میباشد، چون آن موقع است که حسها باز شده و سیدی نوشتن باعث آموزش گرفتن و رشد او میگردد.
من به حسین و خانوادهاش تبریک میگویم انشاالله در کنگره ماندگار باشد و به جایگاههای بالاتری برسد.
اعلام سفر مسافر حسین:
آنتیایکس؛ گل، الکل.
روش درمان؛ D.S.T همراه با شربت OT.
مدت سفر؛ 11 ماه و 23 روز.
نام راهنما؛ مسافر حمید.
مدت رهایی؛ 14 ماه
در ادامه سفر وایت داشتم؛
مدت سفر؛ 10 ماه.
مدت رهایی؛ 12ماه.
نام راهنما؛ مسافر سعیدمحسن.
ورزش در کنگره؛ تنیس روی میز.
آرزوی مسافر حسین:
بتوانم شال راهنمایی را لمس کنم و به همنوعان خودم کمک کنم.
سخنان مسافر حسین:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
خداوند را بهخاطر قرار گرفتن در این جایگاه و برای این شوق و اشتیاق که در چهره یک به یک شما عزیزان میبینم، شاکر و سپاسگزارم، همچنین از آقای مهندس، استاد امین، خانواده محترمشان و راهنمایان گرامیام بهخاطر این حال خوش تشکر میکنم.
با خودم فکر میکردم که چه بگویم و بهتر دیدم؛ از آشنا شدنم با کنگره صحبت کنم.
سال ۹۹ وارد کنگره شدم ولی چون حسهایم بسته بود، حتی با وجود شرایط خوب نمایندگی و زحمتهای راهنما، باز هم چیزی متوجه نمیشدم، فرمانبرداری نمیکردم و در نهایت ضربه آن را هم خوردم. همه وقت در حال دور زدن راهنما بودم و فکر میکردم او متوجه نمیشود، در صورتی که راهنما، خود این روزها را سپری کرده و میداند کدام رهجو در مسیر درست است و کدام رهجو در مسیر غلط.
به خاطر میآورم قبل از اینکه مجدداً وارد کنگره شوم، شب سختی را سپری کردم و آنجا به عمق تاریکی درونم پی بردم، دیدم کاملا کمر به نابودی خودم بستهام، نه به فکر حال خود بودم و نه تفکر و برنامهای برای آینده داشتم.
صبح که از خواب بیدار شدم با خود گفتم؛ دو راه بیشتر نداری، یا به کنگره میروی و درمان میشوی یا آنقدر در تاریکیها بمان که دیگر اثری از تو باقی نماند.
خدا را شکر توانستم تصمیم خود ا بگیرم و راه کنگره که همان صراط مستقیم و راه حق است را انتخاب کنم.
هم اکنون با تلاش راهنمای خوبم و آموزشهای کنگره توانستم جایگاه خودم را پیدا کنم و هر روز فقط لحظه شماری میکنم که به نمایندگی بیایم.
از همه شما سپاسگزارم که با مشارکتهای زیبایتان، حس خوبی را به من منتقل کردید.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از شما ممنونم.
.jpg)
تایپ: مسافر نوید لژیون بیست و یکم
ویرایش: مسافر جهانشاه لژیون هفدهم و مسافر محمود لژیون بیست و یکم
عکس: مسافر سعید لژیون چهاردهم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
312