English Version
This Site Is Available In English

وقتی به تعادل برسیم می توانیم مواد را کنار بگذاریم

وقتی به تعادل برسیم می توانیم مواد را کنار بگذاریم

دهمین جلسه از دوره شصت و هشتم کارگاه‌های آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابن‌سینا با استادی  مسافر مرتضی ، نگهبانی مسافر بهروز و دبیری مسافر خدابخش و با دستورجلسه ( آداب معاشرت ، ادب و بی ادبی ، تعادل و بی تعادلی )چهارشنبه ۲۱خرداد ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

سلام دوستان مرتضى هستم يك مسافر . ازآقا مهدى ممنونم كه استادى جلسه را به من واگذار كردند. از آقا بهروز نگهبان جلسه هم تشكر مى كنم . در مورد دستورجلسه اين هفته دوستان به خوبى صحبت كردند . من مى خواهم از تجربيات خودم و روزى كه به كنكره ورود كردم صحبت كنم . من به واسطه مصرف مواد مخدر تعادل نداشتم . آن تعادلى كه بايد مى بود نه درزندگی ونه دركار و حتى با خانواده نداشتم . همان جلسات اول توى لژیون تازه واردين يكسرى آداب معاشرت را به ما ياد مى دهند . روز اول من نمى دانستم آداب و معاشرت هر جايى مختص همان جا است و شايد بيرون از آن محل این نوع رفتار را نپذیرند. اين شد كه اين آداب معاشرت را در همه جا عملى كردم . مى گویند توى يك انگشت سه تا انگشتر نیندازیدو يا لباس نامناسب نپوشید. همه يك دست لباس سفيد بپوشید.
اين ها جزء قانون كنگره است وبايستى من مسافر انجام بدهم ،اين آداب را رعايت كنم تابه تعادل برسم. وقتى به تعادل برسم مى توانم آن مواد مصرفى را راحت كنار بگذارم . وقتى به آن تعادل نسبى رسيدم ادب و آداب معاشرت را هم ياد گرفتم . ياد گرفتم به جمعى وارد شدم چه بزرگ تر وجه كوچک تر از من بودنداول سلام كنم . موقع غذا خوردن و لباس پوشيدن يك سرى آداب را رعايت كنم .
بنای زندگی را بر پايه تعادل گذاشتم . برای مثال براى سركار رفتن ،اگر مقرر شده بودساعت 7 حضور داشته باشم واگر مثلا ساعت 8 صبح بروم يك ساعت تاخير مى خورم ، به اين بى تعادلى مى گویند. اگر در کارغيبت کنم به مشکل میخورم و حرفهايى به من مى زنند وحقوقم هم كم مى شود و اين باعث برهم ريختگی ذهن وروان من مى شود . توى همه چیزاين تعادل برقرار است . زمانى كه من مرتضى وارد كنگره شدم ساعت مصرف دارو مشخص بود و اين ساعت براساس اصول و روش dst بود . اگر من سر ساعت دارو را مصرف نمى كردم الان 4 سال وخرده اى رهايى نداشتم . به تعادل نرسيده بودم . اين صراط مستقيم كه درونش هستم مديون كنگره مى باشم . قبل كنكره اين آگاهی را نداشتم . در كنگره فهميدم كه نظم و انضباط در كار وزندگی چقدر بدردم مى خورد . الان ياد گرفتم احترام به ديگران احترام به خودم است حتى اكر آن شخص آدم خوبى نباشد . با اين كار حال خودم خوب مى شود . اين نيست كه بگویم چون فلانى آدم خوبى نيست من به او سلام نكنم  این استدلال اشتباه است .خدارا شاكرم كه اين راه را به من نشان داد . اين سى دى ها ودستور جلسه هاى كنگره براى من مثل يك پادزهر است . من بدنم كاملا پر زهر بود . الان اين دستور جلسه يك پادزهر براى زندگی من است چون هم به من ادب وهم آداب معاشرت وهم تعادل را ياد مى دهد . من هروقت حالم بد مى شود وارد اپليكيشن دژاکام مى شوم ودنبال موضوع براى آن حال بد خودم مى گردم.
به طور مثال اگر شكاك مى شوم ميگردم سى دى در موردش را پيدا مى كنم . مهندس در مورد همه چیز صحبت كرده وهمه جوره من را آگاه كرده است . من روزى هزاران بار خدارا شكر مى كنم كه توانستم به اين تعادل برسم . من با اينكه ساعت شش صبح باید بیدار بشوم یک ساعت زودتر بیدار میشدم تا آنتی ایکس مصرفی را بیندازم زیر زبانم تا سر پا شوم ،
بعد اصل كارى را بزنم وسركار بروم . الان بايد روزى ميليون ها بار خدارا شكر كنم كه مواد ديگر نيست . الان مى توانم روزى 13 الى 14 ساعت كار كنم ولى زمان مصرف مى ترسيدم مافوقم بگویدامروز 4 ساعت اضافه كار بايست چون براى آن 4 ساعت مواد مصرفى نداشتم .بايد دروغ مى گفتم و به يك بهانه اى بيرون مى زدم تا براى آن 4 ساعت مواد جور كنم . بيشتر از اين در مورد آداب معاشرت صحبت نمیکنم ، از مشارکت دوستان استفاده می کنیم ،از این که به حرف های من گوش دادید سپاسگزارم.

تنظیم و تایپ : مسافرمحسن لژیون شانزدهم

عکس: مرزبان خبری

نگارنده : مسافر اسماعیل لژیون بیست و یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .