در سیدی آداب معاشرت، ادب و بیادبی، برایم روشن شد که ادب نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای حرکت در مسیر انسانی شدن است. مهندس فرمودند: «ادب چیزی است که اگر در انسان نباشد، هیچکدام از ارزشهای انسانی در او شکل نمیگیرد»، این جمله برای من مثل زنگ بیدارباش بود و فهمیدم کسی که ادب ندارد در واقع به دانایی لازم نرسیده است. همچنین فهمیدم یکی از پایههای مهم در درمان، رعایت ادب در کنگره است.
ادب یعنی پذیرفتن قوانین، احترام به راهنما، به افراد تازهوارد و حتی به خود سیستم. اگر ما یاد بگیریم مؤدب باشیم به مرور ادب در درون ما رشد میکند و این خودش یک نوع درمان است. آقای مهندس گفتند: «بیادبی، انسان را از نیروهای الهی دور میکند»، این جمله یعنی رفتار ما میتواند راه ارتباط ما را با خداوند ببندد یا باز کند. فهمیدم که بیادبی فقط یک رفتار زشت نیست، بلکه سدی است در برابر رشد. ایشان فرمودند: «ادب، قبل از ایمان میآید»، وقتی این را شنیدم درونم لرزید که چقدر ما دنبال ایمان و معنویت میگردیم، اما شاید در قدم اول از ادب جا ماندهایم.
ادب یعنی اول اجازه گرفتن، یعنی رعایت نوبت، یعنی احترام گذاشتن به کوچک و بزرگ، یعنی مودب حرف زدن حتی وقتی حق با ما است. آقای مهندس تأکید کردند کسی که ادب ندارد، نباید توقع داشته باشد که دیگران به او احترام بگذارند؛ چرا که احترام خواستن نتیجه ادب داشتن است. این سیدی به من نشان داد که مسیر رشد از رفتارهای بهظاهر ساده آغاز میشود.
اکنون میدانم اگر میخواهم در کنگره و در زندگی به تعادل برسم، ابتدا باید ادب را در تمام ابعاد رفتاریام جاری کنم؛ چه در گفتار چه در نگاه و چه در واکنشها، چون ادب ساختار شخصیت ما را شکل میدهد. در نهایت این سیدی به من نشان داد که ادب و آداب معاشرت فقط یک موضوع اجتماعی نیست، بلکه یک آموزش الهی است که ما را برای ورود به مرحله عشق آماده میکند.
نویسنده: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
60