English Version
This Site Is Available In English

امید در دلم زنده شد

امید در دلم زنده شد

حدود دو سال است که در کنگره۶۰ حضور دارم. اولین روزی را که وارد کنگره شدم، به یاد دارم غرق در تاریکی‌ و ناامیدی بودم. حس و حال خوبی نداشتم، مدام در ذهن خود فکر و خیال می‌کردم، خودم را اذیت می‌کردم و آرامش را از خود گرفته بودم. گاهی اوقات که خیلی عصبی می‌شدم، با مشت به سر خود می‌زدم و می‌نشستم به گریه کردن و غصه خوردن. حدود ۴ سال مصرف‌کننده قلیان بودم؛ در ابتدا تمایلی به سفر کردن نداشتم، با خود می‌گفتم نمی‌خواهم سفر کنم، من که  یاد قلیان مصرف نمی‌کنم، گاهی اوقات آن هم در دورهمی‌ها؛ اما یک روز تصمیم گرفتم سفر خود را آغاز کنم.

حدود ۵ یا ۶ ماه از سفرم می‌گذشت، ولی اهمیت زیادی به آن نمی‌دادم و سفرم را خراب کرده بودم. یک روز آدامس می‌خوردم، یک روز نه. گاهی به جای ۱۰ قطعه، فقط ۴یا ۷ قطعه مصرف می‌کردم و این برای من مهم نبود. در آن دوره حال و روز خوبی نداشتم؛ خیلی عصبی بودم، با هر اتفاق، همه چیز را در خود می‌ریختم و غصه می‌خوردم. به راهنمای خود همسفر سمیرا گفتم که می‌خواهم سفرم را از اول شروع کنم. تصمیم جدی گرفتم و این بار با قدرت ادامه دادم. خدا را شکر ۴۰ روز است که رها هستم. حالم خوب است و برای هر چیزی به‌ هم نمی‌ریزم. خودم را اذیت نمی‌کنم و یاد گرفته‌ام برای مسائل زندگی، راه‌حل پیدا کنم.

از زمانی که وارد کنگره شدم و آموزش گرفتم همه چیز تغییر کرد. یاد گرفتم برای خود ارزش قائل باشم، قدر داشته‌هایم را بدانم، به جسم خود آسیب نرسانم، خودم را دوست داشته باشم و از خداوند برای هر چیزی گله و شکایت نکنم. در وادی دوم گفته شده « هیچ مخلوقی جهت بیهودگی به این دنیا نیامده است.» این جمله در من اثر عمیقی گذاشت. کتاب عشق را خواندم، امید در دلم زنده شد و فهمیدم بایستی مسئولیت زندگی‌ را خود بپذیرم. نبایستی از کسی توقع کمک داشته باشم. مسافرم چهار سال زودتر از من در کنگره حضور داشت. وقتی با هم نامزد شدیم، برای من از وجود کنگره۶۰ گفتند و من مشتاقانه خواستم هر چه زودتر وارد کنگره شوم.

حالا خیلی خوشحال هستم که در کنگره۶۰ حضور دارم. از راهنمای نیکوتین خود همسفر سمیرا خیلی تشکر می‌کنم. امیدوارم تمام خدماتی که انجام می‌دهند، نوری شود بر تمام لحظه‌های زندگی‌شان. ایشان همیشه من را دلگرم کردند تا بتوانم جاده‌های پر پیچ‌ و خم زندگی را با امیدواری طی کنم. از راهنمای خود، همسفر مینا هم تشکر می‌کنم. امیدوارم اجر زحماتشان در زندگی‌شان جاری و ساری باشد. در پایان، تشکر ویژه‌ای دارم از آقای مهندس که چنین بستری را فراهم کردند تا ما به حال خوب و خوش برسیم.

نویسنده: مسافر نیکوتین همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر سمیرا( لژیون ویلیام وایت)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مینا(لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابن‌سینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .