English Version
This Site Is Available In English

چطور شد که دنور شدم

چطور شد که دنور شدم

جلسه دوازدهم از دور پنجم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران آقا نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره 60 من چه کرده ام " به استادی راهنمای محترم همسفر آقا عطا، نگهبانی راهنمای محترم همسفر علی‌اصغر و دبیری همسفر علی، روز پنج‌شنبه 1404/03/08، ساعت 11:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
قبل از شروع سخنانم لازم می‌دانم که از آقا علی‌اصغر عزیز که این فرصت را به من دادند که امروز اینجا باشم، خدمت کنم و آموزش بگیرم تشکر کنم. از علی آقا دبیر محترم و همچنین از آقا امید خزانه دار محترم هم تشکر می‌کنم.
در ابتدای سخنانم می‌خواهم در مورد اینکه چطور شد که من دنور شدم صحبت کنم، خب در لژیون ما تقریباً تمام نفرات، عضو لژیون سردار هستند. البته اکثراً بضاعت مالی بالایی هم ندارند. خب من هم عضو لژیون سردار بودم و می بایست که جلوتر از بقیه اعضا باشم.
این همیشه برای من یک دغدغه بود. از طرف دیگر من یک کارمند بازنشسته هستم و توان این که بتوانم در این زمینه کاری انجام بدهم را واقعاً نداشتم. با توجه به اینکه خواسته آن را داشتم که این اتفاق در زندگی‌ام بیافتد، در ادامه شرایطی پیش آمد که یک سفر خارجی برای سر‌زدن به بچه‌هایم برایم پیش آمد و چند ماهی حقوق خود را نگرفتم. وقتی که برگشتم، پس از کسر کسورات یک پول خوبی در دست من ماند. 
بلافاصله خدمت آقا امید خزانه‌دار لژیون سردار رسیدم و گفتم که، عزیز این پول را از من بگیر. ولی هنوز مطمئن نبودم که این توفیق را پیدا کنم که در جمع دوستان دنور قرار بگیریم. 
پس از چند صباحی اتفاق دیگری در زندگی‌ام افتاد، و یک مبلغ دیگری به دستم ر سید و سریع خدمت خزانه‌دار محترم رسیدم و گفتم که تمامش کن و از امروز در خدمت شما هستم. 
و اما در مورد دستور جلسه امروز "در استحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره 60 من چه کرده ام".
خاصیت آموزش‌های کنگره به زعم من، با تفکر و تعمق زیادی که کرده‌ام این است که گوش دادن به سی دی‌ها، مرور و مطالعه نوشتارها و از همه مهم‌تر این دستور جلساتی که در کارگاههای آموزشی روزهای چهارشنبه آقای مهندس ارائه می‌دهند، همه اینها به نظر من، در واقع توسط ایشان تبیین و توصیف می‌گردد و بعد که در کارگاههای آموزشی مطرح می‌شود، به وسیله مشارکت دوستان شکافته می‌شود و این شکافتن باعث می‌شود که من روی خودم تاٌمل کنم و ببینم کجای کارم ایراد دارد. کجای کار خودم ضعف دارد. با شناسایی ضعف‌های خودم سعی کنم که خودم را اصلاح نمایم.
من براین باور هستم که آموزش‌های کنگره و دقت به آن‌ها، از زاویه به خصوص دستور جلسات من را در سه بستر مهم قرار می‌دهد. این سه بهتر کدام است؟
همان مثلثی که اینجا داریم، یکی آگاهی و معرفت که این آگاهی و معرفت من را تهییج می‌کند که عمل سالم انجام بدهم، زیرا کسی که به آگاهی می‌رسد قطعاً در ادامه کار درست انجام می‌دهد.
حاصل این فرآیند چیست؟ من به آرامش و لذت بردن مطلوب و صحیح از زندگی می‌رسم و کیفیت زندگی‌ام تغییر می‌کند. کل مطلب این است.
سه مؤلفه است که توانسته کنگره 60 را به موقعیت ممتازی برساند. بطوریکه آقای مهندس در جلسه روز بیست و چهارم اردیبهشت ماه ‌فرمودند که دانشگاه کمبریج از ایشان خواسته‌اند که یک پروژه مشترکی با هم داشته باشند، که ایشان نپذیرفته‌اند.
یکی از این سه مؤلفه علم و دانش کنگره است که وضع کننده آن خود آقای مهندس می‌باشند. دیگری نیروی انسانی کنگره60 است. همسفرانی که برای نجات عزیزانشان به کنگره می‌آیند و می‌مانند و به راهشان در کنگره ادامه می‌دهند. یا مسافری که برای درمان اعتیادش به کنگره می‌آید و به نتیجه می‌رسد و در کنگره می‌ماند و همانطوری که خودش در کنگره نجات پیدا کرده، منتظر می‌ماند که با خدمت عاشقانه و با  انفاق آگاهانه در واقع این مسیر را دنبال می‌کند، تا فضای کنگره را برای جذب بیشتر مهیا ‌کند.
و نکته آخر استحکام پایه‌های مالی کنگره است. که توسط خود اعضاء کنگره تاٌمین می‌شود و بسیار ارزشمند است.اگر غیر از این بود به تعبیر آقای مهندس، با عرض معذرت گاوی بود که نان گدایی خورده است و قطعاً هم شخم نمی‌تواند بزند.
نتیجه چه می‌شود؟ به هر حال این سوابق باعث شده است که کنگره60 نه تنها به موضوع اعتیاد بپردازد، بلکه به موضوعاتی فراتر از آن بپردازد. مانند: بحث بیماری‌های گوناگون، سرطان‌ها.
حالا نقش من در این سه عامل چیست؟ می‌بایست هر سه عامل را باهم داشته باشم.
کنگره چیزهای زیادی به من داد. فرزندم را داد، به من قدرت حل مشکلات را داد، امید به زندگی من بخشید، و هر کاری که من انجام دهم نمی‌توانم جبران کنم.
بنابراین چه باید کرد؟ من باید در کنگره بمانم و با تمام وجودم در این سه مولفه به طور متوازن و متقارن فعالیت کنم و هیچ‌وقت خسته نشوم.
استاد امین تعییر بسیار زیبایی دارد. می‌گویند که اگر کسی بخواهد پیشرفت و رشد کند می‌بایست به رشد و پیشرفت اطرافش نگاه کند، و رشد و پیشرفت خودش را به رشد و پیشرفت اطرافش گره بزند.
من در کنگره هستم و می‌بینم که کنگره به سرعت رو به جلو می‌رود و من اگر بخواهم رشد بکنم بایستی خودم را به عواملی که کنگره را رشد داده است گره بزنم.
 

تایپ و ویراستاری: همسفر بهنام (لژیون اول)
تصویربردار: همسفر بهنام(لژیون اول)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .