English Version
This Site Is Available In English

خودمان باید به فکر خودمان باشیم

خودمان باید به فکر خودمان باشیم

سایت همسفران دکتر علیرضا گفت‌وگویی را با همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زیبا از لژیون سوم ترتیب داده و از صحبت‌هایشان بسیار آموزش گرفتیم. در ادامه، نگاه زیبای شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم؛ امیدواریم که مورد توجه قرار گیرد.

همسفر مریم و مسافرشان با بیست سال تخریب و آنتی‌ایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند. اکنون در حال سفر به روش DST همراه با داروی OT، با راهنمایی مسافر فریدون و همسفر زیبا هستند.

در این وادی بیان شده است که برای حل مشکلات بایستی نیروهای خود و نیروهای تخریبی را بشناسیم. این موضوع چه نقشی در روبرو شدن با مشکلات و حل آن برای شما ایفا کرده است؟
به‌خاطر اعتیاد مسافرم مشکلات زیادی برای زندگی‌مان پیش آمد. یکی از نزدیکان مسافرم همیشه می‌گفت: کسی که اعتیاد داشته باشد تا آخر عمر این رفتار همراه اوست و نمی‌تواند ترک کند. این القاء منفی یک عمر مرا از زندگی انداخته بود و دائماً فکر می‌کردم تا راه چاره‌ای پیدا کنم. حدوداً ده بار به کلینیک‌های ترک اعتیاد مراجعه کردیم؛ ولی چون آگاهی نداشتیم فایده‌ای نداشت، زندگی‌مان را با رفتارها و گفتارهای ناسالم به جهنم تبدیل کرده بودیم و فرزندانمان بسیار اذیت شدند. چندین سال پیش هم با معرفی یکی از دوستان به لژیون‌های کنگره‌۶۰ که در یکی از پارک‌های اصفهان بود رفتیم؛ اما متأسفانه مسافرم به دلیل شیفت کاری و دوری راه و بهانه‌های مختلف، دیگر به آن‌جا مراجعه نکرد. از مرکز مشاوره‌های مختلفی استفاده کردیم و هزینه‌های خیلی سنگینی را پرداخت کردیم؛ ولی باز هم نتیجه‌ای نگرفتیم. بالأخره با ایمان و امید به خداوند دیگر به القاءهای شیطان و نیروهای منفی گوش نکردم و دعا می‌کردم خداوند از این وضعیت نجاتمان بدهد. تا اینکه خدا را شکر یکی از دوستانم کنگره را به من معرفی کرد و ما اذن ورود گرفتیم. مسافرم چند ماهی سفر کرد؛ اما به دلیل فوت پدر عزیزم مدتی در سفر ما وقفه افتاد و مجدداً سفرمان در کنگره ادامه پیدا کرده است.

شما در جایگاه یک همسفر و با دریافت آموزش‌های کنگره چگونه توانسته‌‌‌‌اید مشکلات، سختی‌ها و مسئولیت مشکلاتی که در مسیر زندگی برایتان به‌وجود آمده است را بپذیرید و از آن‌ها عبور کنید؟
زمانی که وارد کنگره شدم دیدگاه من نسبت به مسافرم خیلی متفاوت شد، دیگر به جدایی فکر نکردم و دست از افکار منفی برداشتم؛ همچنین رفتارهای منفی و بی‌حرمتی‌های گذشته را دور ریختم و سعی کردم با رفتارهای آگاهانه‌ای که از راهنمایان خوبم دریافت کرده بودم، زخم‌های زندگی‌مان را التیام ببخشم. من مسافرم را رها کردم تا خودش تصمیم بگیرد و برای درمانش اقدام کند و خدا را شکر آموزش‌های کنگره جواب داد و متوجه شدم که من هم در مختل کردن زندگی مقصر بودم و مسئولیت خطاهایم را پذیرفتم.

نظر شما در مورد جمله (درختان ایستاده می‌‌‌میرند) چیست و این جمله چه درسی می‌تواند برای انسان‌ها در این مسیر زندگی و جهان هستی داشته باشد؟
آقای مهندس با این جمله به ما آموزش دادند که خودمان باید به فکر خودمان باشیم و از هیچ‌کس انتظار نداشته باشیم. به دیگر سخن بایستی روی پای خودمان بایستیم و از ترس و ناامیدی دوری کنیم؛ همچنن همیشه شکرگزار خداوند و هستی باشیم و با تفکر و تدبیر مثبت مشکلات خودمان را حل کنیم. ما باید با دیگران مشورت کنیم؛ ولی تصمیم نهایی را خودمان بگیریم و مشکلات را ذره‌ذره حل کنیم نه با شتاب‌زدگی تا به نتیجه دلخواه برسیم.

در قرآن آمده است که هیچ نفسی بار نفس دیگری را به دوش نمی‌کشد. ارتباط این آیه با وادی سوم چیست؟
در قرآن کریم و در سوره انعام آمده است که هیچ نفسی بار نفس دیگری را به دوش نمی‌کشد؛ ولی من به‌ عنوان نفس واحد باید پاسخگو باشم آنچه که در حق دیگران بدی و جفا کردم؛ پس اگر در حق دیگری ذره‌ای بی‌انصافی کرده باشم بارش بر دوش خودم است. به دیگر سخن اگر من وارد وادی اعتیاد شدم، در ابتدا به خود بد کرده‌ام و مسئولیت این کار بر عهده شخص شخیص خودم است؛ به تبع آن هر آنچه باعث آزار دیگری شد همه بر عهده خودم است و باید جبران همه مافات را بکنم. شاید بار کسی بر دوش من نباشد؛ اما باید سعی نمایم بار خود را سنگین نکنم.

کلام آخر؛
بسیار شاکر خداوند بزرگ هستم و خوشحالم که راه کنگره برای من و مسافرم باز شد. همیشه آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان را دعا می‌کنم و از نظر من ایشان یک سردار بزرگ ایرانی هستند. در این مدت، حال خوش و دنیای تازه‌ای را تجربه کردم و سعی بر این داشتم که آموزش‌های راهنمایان خوبم را از صمیم قلب یاد بگیرم و معرف این دنیای تازه و لذت‌هایی که من از آن غافل بودم، باشم. ان‌شاءالله روزی برسد که در جایگاه راهنمایی خدمت کنم تا بقیه انسان‌ها هم به این حال خوب برسند و طعم خوش زندگی سالم، تعادل، هوشیاری، بیداری و این حس‌های ناب را تجربه کنند. یک خاطره زیبا که من از نمایندگی دکتر علیرضا دارم این است که حدود ده سال پیش این مکان مهدکودک منجی بود و من هم مربی بچه‌ها بودم. فکر نمی‌کردم که بعد از گذشت چندین سال دوباره این مکان به عنوان یکی از نمایندگی‌های کنگره۶۰، منجی من و زندگی‌ام شود.

طراح سؤال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .