سومین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بردسکن به استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر حجت با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» روز پنج شنبه 8 خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر. از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و نگهبان جلسه جواد آقا سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من سپردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه وادی سوم وتاثیرآن روی من می باشد.
کتاب چهارده وادی برای خودشناسی است، ما چهارده تا وادی داریم که این وادی ها مثل چهارده تا ستون در زندگی است. اگر قرار باشد من یکی از این ستون ها را حذف کنم صد درصد به مشکل برمی خورم پس باید یاد بگیرم که این چهارده وادی را در زندگی خودم کاربردی کنم.
من در وادی اول یاد می گیرم که باید تفکر کنم یعنی قبل از هر کاری باید فکر کنم و تفکر صحیح داشته باشم. وادی دوم به من می گوید که من نباید احساس پوچی داشته باشم.
وادی دوم به من امید زندگی به من داد که درست تفکر کنم آیا همین که من تفکر کردم و درست فکر کردم و دیگر احساس پوچی هم نکردم کار تمام است؟ نه.
همه شما که در این جلسه نشسته اید حتما وادی سوم را کاربردی کرده اید چون همه ما یاد گرفته ایم و یک روزی فهمیدیم و به این درک و آگاهی رسیدیم که هیچ کسی برای درمان اعتیاد نمی تواند برای ما کاری انجام دهد.
دیگران مثل راهنما، گروه مرزبانی و همه دوستان و خدمتگزاران می توانند به من کمک می کنند ولی مهمترین کسی که در این جا کاری می کند خود من هستم.

من باید یاد بگیرم که در همه مساِیل زندگی ام این خودم هستم که کار اصلی را انجام می دهم. من از روز اول که وارد کنگره 60 می شوم قوانین را کم کم یاد می گیرم که باید راس ساعت در کارگاه حضور داشته باشم. راهنما به من می گوید که باید به اندازه شربت مصرف کنم و فقط خودم برای گرفتن داروی OT به کلینیک بروم.
مفهوم وادی سوم این است که من باید خودم را بشناسم و باور داشته باشم. حالا چه خواسته چه نخواسته درگیر بیماری شده ام قرار نیست که من تا آخر عمر گرفتار این بیماری باشم.
اگر من می خواهم به درمان برسم باید حرکت کنم و گوش به فرمان راهنما باشم، آموزش بگیرم و سی دی بنویسم تا بتوانم به توانایی و باور برسم. قبل از کنگره همیشه فکر می کردم که دیگران مرا مصرف کننده کردند ولی من در کنگره یاد گرفتم که رفتار خودم باعث شد که گرفتار این بیماری شدم.
وقتی وارد کنگره می شویم به یک آگاهی می رسیم که باید خودمان کارهایمان را انجام بدهیم. درست است که ما به کنگره می آییم و دستور جلسه را گوش می کنیم اما مهم این است که در بیرون از کنگره آن ها را کاربردی کنیم.
آیا مسئولیت زندگی ام را قبول می کنم. جناب مهندس می گویند اگر می خواهید به خاطر مسافر یا همسفر به کنگره بیاید بهتر است که اصلا نیایید.
من اگر اشتباهم را قبول کنم حتما دنبال راه حل آن هستم، اگر قبول کنم که یک بیمار هستم مطمئنا به درمان می رسم. خیلی مهم است که در اول سفر هدفم را مشخص کنم که می خواهم چه کاری انجام بدهم.
دستور جلسه هفته آینده در مورد سیگار است روزی که وارد لژیون شدم به من گفتند اگر می خواهید به درمان و تعادل برسید برای درمان سیگار اقدام کنید چون رهایی با درمان سیگار کامل می شود.
اگر فرد خودش نخواهد که به درمان برسد حتی اگر راهنمایش جناب مهندس باشد باز هم به درمان نمی رسد باید فرد بخواهد و این سیستم را قبول داشته باشد.
انشاالله که تک تک ما به دانایی و آگاهی برسیم که هیچ کسی به اندازه خودمان نمی تواند مشکلات خودمان را حل کند.
از این که سکوت کردید و به صحبت های من گوش کردید از همه شما ممنونم.
عکاس: مسافر محمد لژیون یکم راهنما مسافر حمید
تایپ: مسافر حسین لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ویراستار: مسافر حسن لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ارساال خبر: مسافر محمد لژیون یکم راهنما مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
83