English Version
This Site Is Available In English

توانایی حل مسائل و مشکلات

توانایی حل مسائل و مشکلات

هشتمین جلسه از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی امیرکبیر، با استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر رامتین و دبیری مسافر باقر، با دستور جلسه:«وادی سوم و تاثیر آن برروی من» شنبه 3 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد: 

سلام دوستان امیرهستم یک مسافر. از این که باز هم فرصت پیش آمد تا بتوانم خدمت کنم خیلی خوشحال هستم و خدارا شکر می‌کنم. اولین قدم برای حل هر مسئله ای تفکر است. بعد ازورود به کنگره کمی تفکر می کنیم و می بینیم که در حال حاضر این راه بهترین راهی است که جلوی پایمان قرار گرفته است. طبق تجربه های گذشته هر وقت من می خواستم راه جدیدی را امتحان کنم چون در هر راهی شکست خورده بودم به این نتیجه رسیده بودم که بیماری به عنوان اعتیاد دارم و دلیلی نمی بینم بخواهم آن را درمان کنم ؛ بنابراین چرا خماری  را بخواهم تحمل کنم؟ وتا زمانی که زنده هستم، مصرف می کنم.
اما با ورود به کنگره و مشاهده خدمتگزاران ، ناامیدی کنار رفت و به این نتیجه رسیدم که این راه می تواند مرا به درمان برساند. در وادی سوم به این نتیجه می رسیم که راه حل جدیدی به عنوان کنگره60 در مسیرمان قرارگرفته است و تفاوت های زیادی با سایر روش های درمان اعتیاد دارد.
در سایر روش ها در بیرون از کنگره ، مصرف کننده را وابسته می کنند و به نوعی شخص مصرف کننده راهی به جز گوش کردن به موضوعات آن ها ندارد. اما در لحظه ورود به کنگره گفته می شود هرکس درمان گر خودش است؛ و به شخص راه گفته می شود و او است که کارها را باید انجام دهد و فهمیدن این موضوع اعتماد به نفس خاصی را در من ایجاد می‌کند. درکنگره در دو قسمت بسیار مهم «باید» وجود دارد؛ درقسمت اول اجرای قوانین کنگره و در قسمت بعدی در وادی سوم.
در کنگره فرمان ها داده می شود و من هستم که باید آن را به بهترین نحو ممکن اجرا نمایم. هنگامی که فرمان ها را به خاطر خودم انجام می دهم، احساس بسیار بهتری را تجربه می کنم تا این که بخواهم کارهارا به خاطر شخص خاصی؛ مثلا راهنما انجام بدهم.
دلیل شکست خود را زمانی متوجه شدم که با این که روش های قبل از کنگره هم غلط بود؛ اما من نیز در انجام تکالیف خودم بسیار کم کار بودم و هیچ کدام از چیزهایی که از من خواسته می شد را درست انجام نمی دادم، اما بعد از ورود به کنگره متوجه شدم، با شروع تازه ای روبه رو هستم. حتی اگرپروتکل کنگره را بدانم نمی توانم به نتیجه ای بهتر از نتایج گذشته دست یابم و به هیچ وجه نباید به صورت انفرادی و خودسرانه عمل کنم.
گاهی اوقات فکر می کردم، اگر کارها را به طور دقیق انجام ندهم؛ اما در لژیون شرکت کنم قطعا مطلبی را از راهنمایم خواهم شنید که گره کار مرا باز خواهد کرد؛ اما این تفکر اشتباه است و فقط باید آن چیزی که راهنما از من خواسته است را به بهترین نحو ممکن انجام بدهم.
حضور در کنگره و جریان آن بسیار به من کمک می کند؛ اما باید این نکته را بدانم تنها کسی که می تواند به من کمک کند، خود من هستم. حتی در وادی هم به صراحت گفته می شود که اگربا همه کاوشگران نیز نشست و برخاست کنید، تا زمانی که خودتان نخواهید به موضوع واقعی نخواهد رسید.
در اصل ما به سوالات جواب نمی دهیم؛ بلکه به انسان ها جواب می دهیم و این یعنی شاید رهجویی برنامه سفرش با رهجوی دیگر حتی با داشتن شرایط یکسان فرق کند. قواعد توسط راهنما گفته می شود و در اصل این من هستم که باید آن را پیاده سازی کنم و بهترین نسخه را از آن خارج کنم.
دلیل اصلی حضور در کنگره یادگیری روش حل مشکلات است. حل کردن هر مسئله ای دروازه ورود به مرحله ای دشوارتر است. با یاد گرفتن اولین حروف الفبا با طی کلاس های بعدی به کلاس های بالا می‌رسیدیم و همین طور مراحل سخت تر می شدف در کنگره و در زندگی هم به همین ترتیب است و هنگامی که در مرحله ای مسئله ای را یاد می گیریم، مسائل روز به روز سخت تر می شود و ما باید مسائل سخت تری را حل کنیم.
در هر مرحله ای چون ما با حل مسائل توانمند می شویم؛ مسائل مهم تری را باید حل کنیم و همین طور مرحله به مرحله ما قوی تر خواهیم شد. با هر بار حل مسائل مهم تر و سخت تر؛ انسان به شور و شعف بیشتری خواهد رسید. زمان برای حل مسائل گونگون متفاوت است و مسائل مهم و پیچیده تر؛ زمان بیشتری را می طلبند.
بعد از هر مسئله ای و زمان صرف کردن برای حل آن ؛ نباید منتظر بمانیم یا ساکن شویم، بلکه باید به حل مسائل قوی تر بپردازیم. حفظ تعادل درحل مسائل گوناگون باعث افزایش توانایی ما می شود. ما در حل مسائل نباید به فکر آسان تر بودن مسائل باشیم، بلکه باید به فکر لذت بردن از حل مسائل باشیم. 

و اما قسمت دوم جلسه در مورد سبحان عزیز است. زمانی که سبحان وارد لژیون شد اصلا ظاهرش به یک فرد مصرف کننده شباهتی نداشت و اتفاقا با ظاهری کاملا آراسته وارد لژیون شد. اما به گفته خودش قرص هایی مصرف می کرد که باعث شده بود کاملا از لحاظ روانی به هم ریخته و پریشان باشد. اگر بهترین ماشین را هم داشته باشیم اما دستی ماشین بالا باشد ؛ قادر به حرکت کردن نیستسم و این مثال نشان می دهد حتی اگر ظاهری مرتب و حتی وضع مالی مناسبی هم داشته باشیم؛ اما اعتیاد داشته باشیم ، نمی توانیم به درستی حرکت کنیم.
هیچ مصرف کننده ای به خاطر مصرف یا پول مصرف ناراحت نیست؛ بلکه بار روانی اعتیاد به شخص اجازه حرکت نمی دهد. اعتیاد طوری بر زندگی شخص تاثیر می گذارد که به شخص اجازه خوب زندگی کردن را نمی دهد. شاید کسی که از لحاظ مالی بسیار غنی باشد شاید فکر کند اعتیاد تاثیری بر زندگی او نداشته است اما دقیقا این تفکر غلط است و اگر آن شخص اعتیاد نداشت دقیقا رشد و حرکت چندین برابری را تجربه می کرد و در حرکت های زندگی بسیار متعادل تر عمل می کرد؛ اما به واسطه داشتن اعتیاد تمام این موضوعات از شخص گرفته می شود. 

هر کسی معیار خودش را با معیار و اندازه خودش اندازه گیری می کند و هرکس به راحتی می تواند ببیند اعتیاد با زندگی او چه کرده است؟ سبحان تمام تلاش خود را کرد تا در کنگره حضور داشته باشد و خدمت کند و گاهی اوقات من این موضوع را می دیدم که با تمام کارهایی که داشت خود را به کنگره می رساند و خدمت می کرد.
اگرکسی بخواهد کاری را انجام دهد حتما این کار را انجام می دهد و سبحان نیز با داشتن تمام مشغله هایی که داشت برای امتحان راهنمایی خواند و قبول شد. سبحان در مرحله ای قرار داشت که خودش را در سخت ترین شرایط نیزاجازه نمی داد مسائل جلوی توان او را بگیرد. در انتهای سفر اول مواد قطع می شود اما به درمان قطعی نمی رسیم و با ورود به سفر دوم و انجام خدمت می توانیم به درمان قطعی برسیم.
ما در سفر اول قطع کردن مواد را یاد می گیریم و در سفر دوم نگه داشتن گوهر ارزشمند رهایی را یاد می گیریم. برای سبحان بسیار خوشحال هستم به خاطر این که توانست از بزرگترین مسئله زندگی خود خارج شود و زندگی سرشار از آرامش را تجربه کند. 

اعلام سفر مسافر سبحان:  
سلام دوستان سبحان هستم یک مسافر. با 14 سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی گل. مدت سفر اول 11ماه و 18روز، به راهنمایی آقای امیرموذنی، مدت رهایی از دام اعتیاد: 5سال و 2ماه و 15روز؛ در ادامه سفر سیگار انجام دادم، به راهنمایی آقای حامد کاکاوند، مدت رهایی از بند سیگار 4سال و 11ماه. 



آرزو مسافر سبحان:  
آرزوی اولم هیچ چیزی را برای خودم نخواسته ام و نمی خواهم و اما آرزوی دومم این است که بتوانیم در این زندگی عاشق شویم و عاشقانه زندگی کنیم.

خلاصه سخنان مسافر سبحان: 
سلام دوستان سبحان هستم یک مسافر. تخریب در قسمت های مختلف در زندگی من بسیار زیاد بود و زمانی که مواد مصرف کردم مقداری حالم بهتر شد.
واقعیت این است؛ با ورود به تاریکی ماهیت تاریکی را شناختم. کنگره مانند خانواده من است و من بسیار خوشحال هستم از این که در کنگره هستم.
زمانی که به کنگره آمدم ظاهر مرتبی داشتم؛ اما از درون بسیار دگرگون بودم. با این که رها شدم و قطع مصرف شدم؛ اما باز هم حال خوبی را تجربه نمی کردم. اما ایستادم و کارهایی که کنگره از من خواست را انجام دادم و از زمان انجام دادن این کارها اوضاع بسیار بهتر شد.
از انسانی که بودم بسیار بهتر شده ام و این را مدیون آموزش های آقای مهندس و راهنمای عزیزم و آموزش های ایشان هستم. سوت آزادمردی را ازرائیل به صدا در می‌آورد و اگر تا آن روز آزاد مرد ماندم هنر کرده ام. گاهی اوقات به خودم سخت می گیرم و این به خاطر این است که دوست دارم خسارت هایی که به بار آورده ام را جبران کنم.
زندگی یک مسیر است. همه چیز اجازه خداوند است و در یک لحظه ممکن است همه چیز به هم بریزد و گاهی همه چیز ممکن است خوب بشود. فهمیدن این موضوع که اگر مصرف نکنم خمار می شوم برای من سال های؛ سال طول کشید.
سردرگمی موضوعی است که من را از پای درمی‌آورد. گاهی اوقات همه رنج ها زیبا نیست، اما نکته مهم این است که زندگی گذراست. جایگاه راهنما؛ جایگاه رب است. زمانی که صدای خداوند را نمی توانیم بشنویم واسطه ای به نام راهنما به ما کمک می کند تا این صدا را بهتر بشنویم.
اگر صدای خداوند را باور داشته باشیم؛ قطعا این صدا را خواهیم شنید، در بسیاری از مواقع سوالاتی را از راهنمایم می پرسیدم و ایشان بسیار بهتر از خودم به این سوالات جواب می داد. زمانی که به خویشتن؛خویش فکر می کنم به پای باور خود می‌ایستم. از همسفر عزیزم بسیار ممنونم که در این سفر به من کمک کردند.
در اکثر اوقات بی تعادل هستیم و حتی نمی توانیم دوست داشتن واقعی را ببینیم و در بیشتر اوقات این ها را با هم اشتباه می گیریم. محبت واقعی بی قید و شرط است و همسفرم در شرایطی با من زندگی کرد که هیچ کسی نمی توانست با این شرایط با من زندگی کند.
گاهی اوقات اینقدر مشکلات و فشارها بیش از حد می شود که D.N.Aعوض می‌شود؛ اما باز هم کسانی هستند که حتی با این فشارها نیز با محبت در کنار شما باشند و همسفر من چنین صفتی را در خود دارد.
خداوند به هیچ کس بیشتر از ظرفیتش درد نمی دهد.
بنابراین سعی می کنم تسلیم شوم و شاگرد خوبی باشم و اگر فشاری وجود دارد به خاطر این است که ظرفم بزرگتر شود. از راهنمای عزیزم آقا حامد کاکاوند بسیار ممنونم که بسیار به من کمک کردند و آرام آرام پیام کنگره را به من دادند و در بسیاری از مسائل مرا راهنمایی می کنند.

 

تایپف پیاده سازی و انتشار: مسافر سعید لزیون یکم امیرکبیر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .