English Version
This Site Is Available In English

دیده‌بانی یعنی ارزیابی، نه قضاوت

دیده‌بانی یعنی ارزیابی، نه قضاوت

پنجمین جلسه از سی و ششمین دوره کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 شعبه نیمایوشیج بهشهر به استادی دیده‌بان محترم روابط عمومی و ot مسافر بابک، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر مسعود با دستور جلسه «هفته دیده‌بان» در روز پنج‌شنبه مورخ 1 خرداد 1404 راس ساعت 17 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان بابک هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم که در بین شما هستم دفعه سوم است که به نمایندگی نیما‌یوشیج می‌آیم؛ ولی در ساختمان جدید دفعه اول است. احساس غرور می‌کنم در بین شما عزیزان در بهشهر هستم امیدوارم شما مسافران نمایندگی بهشهر به بهترین نحو ممکن در راستای اهداف کنگره از این نمایندگی استفاده بکنید. همه می‌دانند که دیده‌بانان حکم هیئت مدیره را دارند. قوانین را وضع می‌کنند، به نوعی قانونگذار کنگره 60 هستند در کنار مهندس دژاکام و زیر نظر ایشان سعی می‌کنند چرخ کنگره روان‌تر بچرخد، نمایندگی‌ها در مسیر تعیین شده حرکت کنند و بر انجام این امور نظارت می‌کنند. اگر کمی تخصصی‌تر نگاه کنیم وظیفه اصلی دیده‌بان ، نگاه کردن است و بهترین معنی ممکن دیده‌بان همان خود دیده‌بان است؛ ولی جنسش کمی متفاوت است؛ یعنی اینکه وقتی به شما این وظیفه را می‌دهند که به‌عنوان ناظر بیایید در جایی قرار بگیرید که سعی کنید بر انجام یکسری کارها نظارت کنید قاعدتاً باید یکسری پارامترها را داشته باشید یا باید یکسری قوانین را رعایت کنید که بر حسب رعایت آن قوانین نتیجه کار شما متفاوت است؛ یعنی شما وقتی ناظر بر انجام یک کار می‌شوید تا آن کارها درست انجام بشود و اینکه می‌دانید دیده‌بانان هر کدام مسئول نظارت بر عملکرد کنگره 60 در بیش از 140 نمایندگی در سراسر کشور هستند. حالا یک نفر ممکن است در 20 نمایندگی و دیگری متفاوت باشد؛ ولی هر کدام حداقل 8 تا 10 نمایندگی را زیر نظر دارند. دیده‌بان‌ها در حال نظارت بر قوانین کنگره 60 در آن نمایندگی‌ها هستتند. قبل از اینکه ببینیم آن نمایندگی‌ها در مسیر استانداردها هستند نیاز به ارزیابی دارند تا سنجیده شوند. اینجا موضوعی که پیش می‌آید بحث قضاوت کردن است. یک دیده‌بان هنرش ارزیابی بدون قضاوت است و این امری سخت است. به عبارتی بخواهید در شعبه‌ای به کیفیت فعالیت‌ها نمره بدهید که آیا استاندارد است یا نه؛  ولی قضاوت نکنید. بحثی که بین ارزیابی کردن و قضاوت کردن وجود دارد فرقش در چیست؟ یک نفر برای بررسی یک موضوع چه برداشتی دارد قضاوت است و چه عکس‌العملی انجام دهد ارزیابی است. در کنگره رهنمود‌های بنیان کنگره 60 و دستورهایی که بیان می‌کنند چراغ ما است. به‌عنوان مسیر و چراغ راه ما در مسیر بالا بردن آگاهی ما و تصمیمی که می‌گیریم. آقای مهندس می‌فرمایند؛ شما کارها را اگر به نسبت فاعل کارها در نظر بگیرید قاعدتاً قضاوت خواهید کرد؛ ولی اگر خود کار را بخواهید ببینید در جهت درست و غلط بودنش یعنی در حال ارزیابی هستید به عبارتی زمانی که من کاری را قضاوت می‌کنم خودم را از انجام آن کار مبرا می‌کنم. به‌عنوان دیده‌بان خوب و بد قضیه را می‌سنجم. یکسری دستورات را صادر می‌کنم اگر دستورات با منشا قضاوت صادر بشود سازنده نخواهد بود و تاثیر مفیدی نخواهد داشت، اگر راهکارهایی که می‌دهم از روی ارزیابی باشد هم مفید است و هم آسیبی به کسی نخواهد زد. آقای مهندس می‌فرمایند؛ از فعل بد ناراحت بشوید نه از شخص. اگر این عمل را صورت دهید به این نتیجه می‌رسید که خود را از آن فعل هیچ گاه مبرا نخواهید دانست و ممکن است فکر کنید من هم یک روز شاید این فعل را مرتکب شوم. اتفاقی که می‌افتد دیده‌بانی که در یک نمایندگی درگیر اصلاح یکسری مسائل می‌شود یا یکسری نقاط قوت را می‌خواهد افزایش دهد اگر بتواند از همه ظرفیت‌های آن نمایندگی استفاده کند بدون شک در مسیر درست تعالی حرکت می‌کند هم خودش و هم آن سیستم؛ اما اگر من بخواهم همه این کارها را به شخصه انجام دهم یا ظرفیت انجام کارها را به افراد محدودی منوط کنم قاعدتاً چرخه کامل نمی‌شود و شخصی سازی می‌شود. جزیره‌ای عمل کردن در کنگره باعث آسیب می‌شود. اگر در یک نمایندگی فعالیت در جهت تعامل و همکاری پیش رود رشد اتفاق می‌افتد؛ ولی اگر مثلاً مرزبانان بخواهند حیطه خاصی برای خود ایجاد کنند و شخص دیگر را به حیطه خود راه ندهند اصطلاحاً شخصی‌سازی کنند آن نمایندگی خیلی به سمت رشد و تعالی جلو نمی‌رود. لژیون‌ها هم به همین شکل هستند و نوع عملکرد راهنما هم به همین شکل است اگرچه راهنما تصمیم گیرنده است. راهنمایی لژیون قوی خواهد داشت که فعالیت‌های لژیون را بین نفرات لژیون چه سفر اول و چه سفر دومی بتواند به نحوی تقسیم کند. آن چیزی که ما از مهندس یاد می‌گیریم دراین رابطه همین است. اگر قرار باشد من به‌عنوان مسئول روابط عمومی همه کارها را خودم انجام دهم اولاً که ممکن نیست؛ ولی اگر هم به فرض ممکن باشد کافیست یک روز من نباشم تا همه کارهای کنگره بماند. خیلی از راهنماها هستند که طوری لژیون را فرماندهی می‌کنند که کارها بین رهجوها تقسیم می‌شود حتی اگر سه جلسه راهنما نباشد مشکلی پیش نیاید. کار دیده‌بان نظارت کردن است نه اجرای امور. در کنگره در بخش مرکزی روال به همین صورت است. در بحث روابط عمومی یا OT مثلاً کسانی که در حال خدمت هستند کارهایشان روی روال معمول است و البته بودن من به‌عنوان ناظر فرق می‌کند؛ ولی اگر بخواهیم بگوییم انجام کارهای منوط به حضور دیده‌بان اوتی باشد به این صورت نیست. حداقل خود من قبل از کنگره این چنین هنری نداشتم، حتی هنر مدیریت کردن را هم نداشتم. ذره ذره با آموزش‌های کنگره و استفاده از تفکر مهندس دلیلی محیا شد تا بتوانم با استفاده از ظرف کوچک خودم آموزش‌ها را بدست بیاورم. این مطلبی که گفتم یک کلید است. نباید اجازه دهم همه چیز در یک فضای خاص منوط به من باشد؛ مانند پدری که در خانواده همه چیز قائم به حضور و وجود او است؛ مثلاً اگر در مقطعی پدر نباشد آن خانواده از هم می‌پاشد. هر جایگاهی که ما در آن قرار داریم انرژی دارد و هر شخصی اگر بتواند از انرژی آن جایگاه استفاده کند توان این را دارد که در ادامه مسیر قرار بگیرد و حالش هم خوب شود. این نیست که هر جایگاهی بالاتر باشد انرژی بیشتری داشته باشد؛ مثلاً جایگاه دیده‌بان انرژی بیشتری داشته باشد، در حالیکه به این شکل نیست. ما اگر در جایگاه‌های مختلفی که در زندگی به‌دست می‌آوریم بتوانیم از انرژی که آن جایگاه دارد به بهترین نحو ممکن بتوانم استفاده کنیم هم حال خودمان و هم اطرافیان خوب می‌شود و به بهترین نحو می‌توانیم بهره ببریم؛ اما اگر نتوانیم استفاده کنیم و درگیر حاشیه‌ها بشویم هم حال خودمان خوب نخواهد شد هم حال اطرافیان را خراب می‌کنیم. حالا چطور می‌شود از انرژی جایگاه.ها استفاده کرد؟ کنگره را مثال می‌زنم؛ در‌ جایگاهی که هستم راهکارش این است آن چیزهایی که در کنگره یاد گرفتم به آن عمل کنم مثلاً به من اجازه می‌دهند به آدم‌ها کمک کنم، حیطه‌ای برای من ایجاد شد. شروع به کار می‌کنم و چیزهایی که در طول سفر اول یاد گرفتم، می‌آیم راهنما می‌شوم اگر همه آن مسائل را فراموش کنم و فقط امر و نهی کنم پس آن کوله‌باری که از گذشته حمل کردم اگر از آن‌ها استفاده نکنم نتیجه بدی خواهد داشت.

مطلب دیگر محبت در وادی چهاردم که همه ما درک نسبی از آن داریم. همه مخلوقات خداوند را دوست داشته باشم مثلاً فرزندم، رهجویی که دارم و درختی که جلوی من است همه مخلوق خداوند هستند. اگر من بتوانم آن اصل را رعایت کنم تا نسبت به همه مخلوقات خداوند حس خوبی داشته باشم، حتی کسی که با من بد برخورد می‌کند. یکی از هنرهای مهندس این است که با همه انسان‌ها با محبت برخورد می‌کند، حتی برجک‌زدن‌ها هم با محبت است و نقطه تحمل شخص را در نظر می‌گیرند و این موضوع به شدت مهم است. اگر اتفاقی که در لژیون می‌افتد بتوانم با لبه محبت شمشیری که در دستم است حتی اگر لازم باشد تنبیه‌شان کنم، قاعدتاً نقطه تحمل آدم‌ها بهم می‌ریزد؛ یعنی شخصی را که می‌خواهم بفرستم مرزبانی و بگویم تو دیگر حق نداری در لژیون من حضور داشته باشی. ما باید طوری عنوان کنیم که شخصیت آن فرد را نشکنیم، احترامش را خراب نکنیم این عین محبت کردن است بخاطر اینکه ما در کنگره یاد می‌گیریم که در وجود هر انسانی تکه‌ای از وجود خداوند است حتی آن انسانی که در طول مسیر در حال تجربه سیاهی‌های زیادی است، حتی آن قاتل و دزد یا هر صفت بدی که یک انسان می‌تواند داشته باشد. همان انسان خداوند را در وجود خودش دارد، پس به احترام همان ما مکلف هستیم با همه آدم‌ها با محبت برخورد کنیم، حتی اگر تصمیمی که برای آن فرد می‌گیریم خوشایند نباشد. ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

در ادامه گزارش تصویری از مراسم جشن هفته دیده‌بان؛

تایپ: مسافر محمد جواد لژیون 8

عکس: مسافر منوچهر لژیون 1

بارگذاری: مسافر علی لژیون 3

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .