پنجمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر حمیدرضا، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر ابوالفضل؛ با دستور جلسه "در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام" پنجشنبه 1 خردادماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمیدرضا هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم امروز در جمع شما هستم.
نمیدانم چرا خیلی احساس راحتی میکنم. هرگاه میخواستم برای استادی جلسات بنشینم استرس زیادی داشتم ولی آنقدر دوستداشتنی هستید که آدم میتواند خیلی راحت با شما صحبت کند. از ایجنت محترم و لژیون مرزبانی تشکر میکنم.
اما در رابطه با دستور جلسه هفتگی، همانطور که میدانیم کنگره 60 یک ساختار هست و هر ساختاری تمام تلاش و هدفش این است که حفظ و بقا داشته باشد. دوم اینکه رشد و توسعه پیدا کند. حالا برای اینکه یک ساختار این دو مقوله را بتواند انجام دهد، سه پارامتر را باید داشته باشد:
1) نیروی انسانی
2) توان مالی
3) علم
نیروی انسانی در کنگره فراوان هست. بچههای قدرتمند حضور دارند. علم هم که از جناب آقای مهندس به اعضا میرسد. بحث مالی هم که اعضای کنگره در لژیون مالی سردار حضور دارند و حرکت میکنند.
اما دستور جلسه به شکل سؤالی مطرحشده است. در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟ دستور جلسه به من میگوید که باید یک کاری انجام دهید. من همیشه پز کنگره را بیرون میدادم، اینکه اینجا اعتیاد درمان میشود، انواع بیماریها در برخی مسافران بعد از سفر درمان شده است، تحقیقات گسترده در حال انجام شدن است؛ اما از گفتن خود راضی نبودم. بعد از مدتی متوجه شدم که چرا این حس رادارم و فهمیدم که من در بازی نیستم و خودم هیچ کاری را انجام نمیدهم. درواقع قسمت «من چه کردهام» خالی بود. در خاطر دارم اولین اردوی کنگره 60 که من رفته بود. دیدم همهی اعضایی که آمدهاند مشغول هستند و کیف میکنند اما چرا من آن حال را نداشتم؟ نگاه کردم و متوجه شدم من با آنها همبازی نشدهام. بلند شدم و با آنها مشغول بازی، شنا، تیراندازی و ... شدم و دیدم چقدر لذت دارد.
پس اول من باید اینجا را مثل خانه خود بدانم و سعی کنم هرجایی اگر کاری از دستم برمیآید خودم بگویم اگر کمک میخواهید من هم هستم. برای اینکه به من خوش بگذرد. مسئله دیگری که در کنگره متوجه شدم این بود که هر کاری انجام دهم برای خودم انجام میدهم. مثلاً در لژیون درمان اعتیاد نشستیم، مواد مخدر را دادم و سیستم تولید مواد شبه افیونی بدنم بازگشت. در قسمت لژیون مالی وقتی من وارد کنگره شدم یک آدم ورشکسته بودم و همهچیز من رفته بود، برج 8 وارد کنگره شدم و برج 11 حکم جلب من را گرفتند و مرا بردند؛ اما هدف من از گفتن این مسئله چیست؟ به من گفتند برو در لژیون سردار بنشین. من گفتم من پولی ندارم. گفتند مگر برای درمان اعتیاد نگفتیم به لژیون تازه واردین برو و راهنما انتخاب کن؟ اینجا هم همینطور هست. ابتدا برو در لژیون سردار شرکت کن. من هم رفتم و نتایج و برکت آن را در زندگیام مشاهده کردم. من به دوستان میگویم این جلسه (لژیون سردار)، جلسهی پولدارهاست! اگر میخواهید پولدار شوید در لژیون سردار شرکت کنید.
در بیرون از کنگره همیشه میگویند راجع به کارهایی که انجام دادهایم چیزی نگوییم چون ریا میشود اما آقای مهندس همیشه ساختارشکن هستند و تعریف جدیدی میگویند. میگویند اگر کاری انجام میدهید در کنگره بگویید. من یک سال و نیم در وبلاگ خدمت کردم، یک سال و نیم هم شال سبز راهنمای تازه واردین داشتم والان هم نزدیک یک سال هست که شال نارنجی راهنمای درمان اعتیاد رادارم. همیشه در دعاهایم میگویم خدایا توفیق خدمت در کنگره را به من عنایت کن. اینجا هم نگاه میکنم میبینم بهظاهر دارم علمی را که از آقای مهندس آموختهام به دیگران انتقال میدهم اما باز بهتر که نگاه میکنم میبینم خودم مشغول آموختن هستم. در لژیون سردار هم سعی کردم از ابتدا شرکت کنم و عضو لژیون سردار هستم. تمام تلاش هم را میکنم که این را ذرهذره بالاتر ببرم. آقای مهندس در صحبتهای چهارشنبه این هفته با بغض گفتند من برای کنگره هیچ کاری نکردهام درصورتیکه خودشان و خانوادهشان وقف کنگره شدهاند. در کنگره 60 چه خبر هست که جناب مهندس که ما میدانیم چقدر کار انجام دادهاند این حرف را میزنند؟ از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید تشکر میکنم.
.jpg)
تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
275